kayhan.ir

کد خبر: ۲۵۹۱۷۶
تاریخ انتشار : ۰۹ بهمن ۱۴۰۱ - ۲۲:۱۵

اخبار ویژه

 

دیپلمات غربگرا غش کرد؛ این‌بار هم طرف غرب
دیپلمات سابق و غربگرا ادعا کرد: مسئله اروپا با ایران، جنگ اوکراین است. ایران باید با کی‌یف مذاکره کند.
جاوید قربان اوغلی به سایت جماران گفت: به اعتقاد من، فعلاً در این مرحله عزم جدی برای اینکه سپاه پاسداران در لیست گروه‌های تروریستی قرار دهند وجود ندارد و اروپایی‌ها نمی‌خواهند سطح تنش با ایران را ارتقاء دهند و سعی می‌کنند تا جایی که ممکن تنش با ایران را مدیریت کنند و رفتار ایران درباره موضوعاتی که مورد امنیتی هستند، مثل اوکراین یا مسائلی که اهتمام دموکراتیک حقوق بشری پیدا می‌کند، بتوانند با تحریم‌ها و فشارهای دیپلماتیک تغییر داده شود، نه این لزوماً به مسیری بروند که پل‌های پشت‌سر را خراب کنند و ایران وارد اقدامات واکنشی تندی شود.
وی گفت: آنچه باعث چرخش رابطه ایران و اروپا شد نه اقدامات اروپا، بلکه اقدامات ایران بود. بعد از آنکه اعتراضات شروع شد پل‌های روابط بین ایران و اروپا شکسته شد و این اعتراضات بنزینی بر روی آتش بود به‌خاطر اینکه اروپایی‌ها از دو مسئله تحت فشار بودند.
وی در پاسخ به پرسشی در این خصوص که اروپا تلاش داشته ایران و آمریکا را بر سر میز مذاکره بنشاند و اختلافات را حل کنند، اما با شروع اعتراضات در ایران رویه آنها تغییر کرد و کشورهای اروپایی از جمله فرانسه و آلمان شمشیر را از رو علیه ایران بستند، گفت: موضع اروپا در قبال ایران موضع منعطف و نرمی بود. در موضوع هسته‌ای که مهم‌‌ترین مسئله در چند سال گذشته بود، ابتکار عمل و شروع مذاکره ایران با اروپایی در دوره آقای خاتمی آغاز شد. زمانی که آمریکایی‌ها وارد شدند ما چین و روسیه را وارد کردیم و گروه 5+1 شکل گرفت.
وی اضافه کرد: اروپایی‌ها همواره تلاش داشتند با ایران به یک تفاهمی برسند، به‌دلیل اینکه در هرگونه مسئله اشاعه هسته‌ای و رقابت‌های هسته‌ای متضرر اصلی به لحاظ امنیتی اروپایی‌ها هستند، تا آمریکایی‌ها. اروپا در این زمینه متضرر می‌شود؛ هم به لحاظ امنیتی و هم به لحاظ مسائل دیگر. لذا اروپایی‌ها اهتمام بیشتری به تفاهم داشتند و کار نهایتاً به این رسید که 5+1 انجام شد و علی‌رغم اینکه آمریکا از برجام خارج شد، بیشترین تلاش را اروپا کرد تا برجام را نجات بدهند.
قربان اوغلی تصریح کرد: آنها برای احیای برجام و باز گذاشتن کانال‌های ارتباط با ایران، برای منتفع شدن ایران از دستاوردهای اقتصادی برجام تلاش کردند. مضاف بر این کار، بیشترین انتقادات را به ترامپ و دولت آمریکا کردند که ما در آن زمان شاهد منازعه لفظی بین اروپا و آمریکا بودیم. همچنین آمریکا را شماتت می‌کردند که غیرمسئولانه از یک توافق‌نامه یا دستاورد بین‌المللی که چندین کشور پای آن بودند، بدون مشورت با آنها خارج شده و انتقادات زیاد به آمریکا می‌کردند.
وی همچنین یادآور شد: در ماه‌های پایانی دولت روحانی که مذاکرات شروع شد اروپایی‌ها مسئول این پرونده بودند. چون ایران با آمریکایی‌ها مذاکره نمی‌کرد و 4+1 را قبول داشتند. اروپایی‌ها نیز در این زمان بیشترین تلاش را کردند تا بتوانند دیدگاه‌های آمریکا و ایران را به هم نزدیک کنند. حتی با اینکه دولت آقای رئیسی خطای فاحش استراتژیک کرد و کاری که در ماه‌های پایانی دولت آقای روحانی انجام شد را پشت پا زد و قبول نکرد، در حالی که آن مذاکرات به تفاهم رسیده بود و آقای باقری را به‌عنوان مذاکره‌کننده قرار دادند.
قربان اوغلی اضافه کرد: متأسفانه اقدامات تیم فعلی باعث شده اختلافات بیشتر شود و شاهد بن‌بست شدیم. حتی موقعی که این بن‌بست به وجود آمد اروپایی‌ها دست از تلاش برنداشتند. دو دوره مذاکره در قطر و وین برگزار کردند، ولی متأسفانه ایران موضع سرسختانه خود را ادامه داد و دستاوردی نداشت. اروپایی‌ها همواره در تلاش بودند با ایران به یک نتایجی برسند، اما چرا موضع اروپایی‌ها این‌گونه شد؟ این‌طور نیست که از اعتراضات داخلی ایران بیاید. شروع اختلافات اروپا با ایران و انتقادات اروپا از ایران از مسئله جنگ اوکراین و روسیه آغاز شد.
برخلاف اظهارات این تحلیلگر برجام‌زده و غربگرا، مشکل اصلی اروپایی‌ها دنباله‌روی مطلق از آمریکایی‌ها نه فقط در ماجرای جنگ برجام و حتی نقض برجام، بلکه زیر پا گذاشتن توافق‌های دو دهه قبل با دولت خاتمی بود. نه آن روز و نه در فاصله زمانی سال 94 تا زمستان 1400 که برجام بارها از سوی آمریکا و اروپا زیر پا گذاشته شد، ماجرای جنگ اوکراین وجود نداشت که اروپایی‌ها بخواهند ماجرا را بهانه‌ای برای خباثت علیه کشورمان قرار دهند اما به دلیل بی‌چشم‌و‌رویی که ویژگی چندده ساله انگلیس و فرانسه و آلمان است، حقوق برجامی ایران را پایمال کردند. و شاید یک دلیل مهم جرأت آنها در این خباثت، پشتگرمی به تحریف‌های شرم‌آور جریان غربگرا در ایران بود؛ جریانی که به موگرینی قول و تضمین داده بود- وپای آن هم ایستاد- مبنی بر اینکه غرب هر بلایی سر برجام آورد، آنها پای برجام بمانند و تعهدات یکطرفه را اجرا کنند.
از سوی دیگر در موضوع مذاکرات پسابرجام نیز، طرف آمریکایی هرگز حاضر نشد تضمین معتبر برای لغو موثر و پایدار تحریم‌ها و عدم تکرار خدعه‌های قبلی بدهد و بنابراین، توافق از اساس منتفی بود؛ درست به همان دلیل که اروپایی‌ها یازده تعهد خود را زیر پا گذاشته و آمریکا زیر توافق زده بود.
در موضوع جنگ اوکراین هم گفتنی است که طرف آتش‌افروز این جنگ و باعث بدبختی‌های ملت اوکراین حق ندارد اشک تمساح بریزد؛ هرچند که پهپادهای فروخته شده ایران به روسیه، مربوط به قبل از آغاز جنگ بوده است. اروپایی‌ها هم اگر واقعا طرفدار پایان این جنگ خانمان‌سوز هستند، باید به نقشه شوم گسترش نفوذ ناتو به دیگر کشورها و ایجاد تهدید نظامی علیه دیگران خاتمه دهند و منطق امنیت برای همه، ناامنی برای همه را بپذیرند.

ننگ حمایت از اسرائيل را هیچ عالم مسلمانی نمی‌پذیرد
امام جماعت مسجد مکی زاهدان با چه حقی و با کدام مجوز، حاکمیت ملت مظلوم فلسطین را به اشغالگران صهیونیست می‌بخشد؟
عبدالحمید اسماعیل‌زهی اخیرا در خطبه‌های نمازجمعه مدعی شد: «مردم ایران در فلسطین هم خواهان صلح هستند و معتقدند حکومت اسرائیل و مردم فلسطین باید صلح کنند و فلسطینی‌ها به یک حکومت مستقل برسند. فلسطین باید سرزمین مستقل خود را داشته باشد.»
یادآور می‌شود بانیان انگلیسی و آمریکایی رژیم صهیونیستی، به موازات کمک به اشغال هرچه کامل‌تر سرزمین فلسطین توسط صهیونیست‌ها، مدعی تشکیل دو دولت در کنار هم در این سرزمین اشغال‌شده بودند که سرانجام آن پس از 70 سال جنایت و دغلبازی، راه‌اندازی تشکیلات خودگردان فلسطین و واگذاری آن به یک بهایی بدنام به نام محمود عباس، پس از مرگ یاسر عرفات بود.
با این اوصاف، مشکوک است که عبدالحمید اسماعیل‌زهی، پس از حمایت عجیب از حزب انگلیسی- صهیونیستی بهائيت، اینک سنگ اشغالگران را به سینه می‌زند و با ادبیات دیکته‌شده آمریکا و انگلیس و حتی صهیونیست‌ها،‌ مدعی صلح حکومت اسرائيل و فلسطینی‌ها می‌شود. حکومت غاصب صهیونیستی چه مسئولیتی دارد که یک مسلمان بخواهد برای آن مشروعیت قائل شود و دعوت به صلح کند؟!
گفتنی است عبدالحمید اسماعیل‌زهی طی چند ماه گذشته که اغتشاشگران اجاره‌ای سیا و موساد و MI6 در مناطق مختلف فعال شده و نقشه ناکام تجزیه‌طلبی و ویرانی‌طلبی را به اجرا می‌گذاشتند، بارها از این عناصر بدنام اجاره‌ای حمایت کرد اما در مقابل جنایات تروریست‌ها سکوت اختیار نمود.
او همچنین در مقابل جنایات رژیم منفور سعودی به‌ویژه شخص بن‌سلمان که علما و مردم مسلمان را در این کشور به شکل فردی و دسته‌جمعی سلاخی می‌کند، سکوت اختیار کرده و در مقابل، مورد حمایت خاص رسانه‌های تغذیه‌شده از سوی سعودی‌ها (مانند اینترنشنال) قرار دارد.

آقای ربیعی این 5 مورد را در تحلیل اغتشاشات از قلم انداختید
سخنگوی دولت سابق بدون اشاره به عملکرد منفی دولت متبوع خود ظرف 8 سال مدیریت نوشت: علت و زمینه اصلی اعتراضات پاییز 1401، ریشه‌های اقتصادی مزمن است.
علی ربیعی در روزنامه اعتماد می‌نویسد: دریافت نویسنده از مطالعه بحران‌های اجتماعی 40 ساله نشان می‌دهد که بحران‌ها از یک سو به مرور زمان دارای فاصله زمانی کوتاه‌تر شده و از سوی دیگر از بحران‌های تک علّی به بحران‌های چند علّی ترکیب شده تبدیل شده‌اند.
وی با اشاره به اغتشاشات چند ماه گذشته می‌افزاید: «این بار جمعیت ناراضی و معترض با تجربه‌ای جدید از عدم احساس حل مساله و ناامیدی مضاعف و عمیق‌تر به اعتراض می‌پردازند. بنابراین تحلیل دقیق آثار بحران، سیاستگذاری اصلاحگر را ممکن و موثر خواهد ساخت. با توجه به اینکه به تصور من علت و زمینه اصلی بحران اجتماعی پاییز 1401، ریشه‌های اقتصادی مزمن شده و نا امیدی جامعه از بهبود شرایط اقتصادی بوده است، لذا در بررسی آثار نیز ابتدا باید به آثار اقتصادی توجه کرد.
آثار چند بعدی اقتصادی: در تحلیل ابعاد اقتصادی ناآرامی‌های اخیر توجه به چندبعدی بودن آثار ضروری است. بعد زمانی آثار، بعد مقیاس و بعد جامعیت. یافته‌های حاصل از گفت‌وگو با تعدادی از کنشگران اقتصادی نشان می‌دهد از منظر بعد زمانی، برخی آثار اقتصادی این بحران اجتماعی، آثار کوتاه‌مدت بوده است که به سرعت و در روزهای پس از بحران قابل رویت بوده در حالی که برخی آثار میان و بلندمدت است و در لایه‌های پایین‌تر و با فاصله زمانی مشخص می‌شود. تاثیرات اقتصادی کنترل اینترنت بر میزان فروش و درآمد کسب و کارهای کوچک وابسته به پلتفرم‌های دیجیتال از جمله آثار سریع و کوتاه‌مدت تلقی می‌شود. بررسی‌های دقیق نشان می‌دهند که حدود ۳ میلیون کسب‌وکار وابسته به پلتفرم‌های اینترنتی بوده‌اند و اشتغال ۱۲ میلیون نفر به‌طور مستقیم و غیرمستقیم وابسته به اینترنت بوده است که با احتساب ضریب خانوار ۲.۳ نفر، تعداد افراد در معرض فقر یا سقوط‌کرده به دهک‌های پایین، عمق نگرانی مشخص می‌شود. در حالی که ابعاد اثرپذیری اقتصاد از این بحران در بلندمدت چند بعدی و پیچیده است. از لحاظ جامع‌نگری به ابعاد اثر می‌توان اثرات اقتصادی را به اثرات مستقیم و غیرمستقیم طبقه‌بندی نمود. در حالی که کاهش فروش کسب و کارهای وابسته به پلتفرم‌های دیجیتال می‌تواند در طبقه‌بندی آثار مستقیم اقتصادی
قرار بگیرد.
لیکن اقتصاد از کانال نااطمینانی‌های ایجاد شده در شرایط کنونی و انتظارات حاصل از این نااطمینانی به صورت غیرمستقیم از ناآرامی‌ها تاثیر می‌پذیرد.
تشدید تحریم‌های اقتصادی و کاهش احتمال دستیابی به توافق هسته‌ای از مواردی است که به دنبال ناآرامی‌ها حاصل شده و آثار آن بر اقتصاد و زندگی جامعه ایرانی در میان و بلندمدت و به صورت غیرمستقیم خودنمایی خواهد کرد».
درباره تحلیل آقای ربیعی گفتنی است:
1- هرچند بسیاری از مردم، با مشکلات اقتصادی‌ دست و پنجه نرم می‌کنند و گلایه‌ها و نارضایتی‌های به‌حقی دارند، اما اغلب ملت ایران با وجود نارضایتی‌های موجود، مطلقاً با اغتشاشگران همراهی نکردند و پهلو ندادند. اولاً به این علت که مشکلات اقتصادی، کمترین جایی در میان شعارها (بخوانید فحاشی‌های) اغتشاشگران نداشت؛ ثانیاً مردم حاضر نیستند برای طرح مشکلات اقتصادی،‌ امنیت و زندگی و معیشت خود را نابود کنند. مردم دیدند که اغتشاشگران ضمن آتش‌افروزی،‌راه‌بندان، جنایت و ترور، هیچ ابایی از حمله به کسب و کارها و مغازه‌ها و تهدید و ارعاب برای تطمیع آنها نداشتند.
2- آنچه ظرف 3 ماه اتفاق افتاد و نهایتاً به اقدامات تروریستی و تجزیه‌طلبان و جنگ‌افروزانه (ناکام) انجامید، مطلقاً ریشه و خاستگاه اجتماعی و ایرانی نداشت، بلکه یک برنامه کاملاً از پیش طراحی شده توسط اتاق عملیات خارجی و کارگزاری برخی گروهک‌های مزدور خارجی و داخلی بود؛ هر چند که دشمن سعی داشت از ماجرای فوت مهسا امینی سوء استفاده کند و با کشته‌سازی زنجیره‌ای، آتش اغتشاشات را شعله‌ور سازد.
3- آنچه آقای ربیعی به عنوان پیامدهای اقتصادی بعدی اعتراضات (اغتشاشات) به اختصار و البته به سلیقه خود اشاره می‌کند، سند دیگری است بر این ادعا که اغتشاشات نه ماهیت مردمی (ملی) داشته و نه برآمده از مطالبات مشروع اقتصادی بوده است. در حقیقت طراحان جنگ ترکیبی، در کنار اهداف براندازانه، ‌قصد داشتند از طریق اغتشاشات، ‌کاری را که تحریم‌ها و فشار حداکثری نتوانست انجام دهد، انجام بدهند و به اقتصاد ایران و معیشت مردم در قالب افزایش رکود و تورم
ضربه بزنند.
4- در موضوع چالش‌های اینترنت و شبکه‌های اجتماعی که آقای ربیعی به عنوان یکی از مجاری آسیب‌های اقتصادی اغتشاشات اشاره کرده، باید تصریح کرد که دولت سابق،‌ در این زمینه مقصر و متهم اصلی است؛ چه این که به جای اهتمام به راه‌اندازی شبکه ملی اطلاعات و ارتباطات و تأمین زیرساخت‌های آن، انبوه امکانات کشور را در اختیار شبکه‌های عاریتی مانند تلگرام و اینستاگرام و... داد که هم معبری برای شبیخون امنیتی دشمن شد و هم بستری برای التهاب‌افکنی و قیمت‌سازی‌های مصنوعی و دامن‌زدن به تورم بوده است. نکته قابل تأمل آن که دولت روحانی در هر دو اغتشاش سال‌های 96 و 98، بلافاصله خواستار محدود کردن فضای مجازی برای جلوگیری از تشدید خسارات اغتشاشگران شد که البته تصمیم درستی هم بود، اما متأسفانه این دولت در برآیند کلی،‌ موضوع ساماندهی فضای مجازی را تبدیل به بهانه‌ای برای ایجاد دوقطبی‌های مصنوعی و سوءاستفاده‌های سیاسی و انتخاباتی از آن کرده بود.
5- و نهایتاً کارکرد اقتصادی دولت آقای روحانی و تأثیر مخرب آن بر سفره مردم،‌ عیان‌تر از آن است که نیاز به شرح و بسط در این مجال داشته باشد. دولتی که همه مسئولیت‌ها را به برجام حوالت می‌داد، وقتی خیانت آمریکا و اروپا در برجام را به چشم دید، باز هم اراده و توانی برای اقدام مستقل نداشت. این همان ویژگی‌یی بود که مدیر معدوم کانال آمدنیوز، آن را علت حمایت مافیای بالای سرخود در پاریس و لندن از روحانی در انتخابات سال 96 معرفی کرد: این که فقط روحانی می‌تواند با کارکرد خود، کشور را به نقطه جوش برساند.