دودوزه بازی افراطیون مدعی اصلاحات با مرحوم هاشمی
«اصلاحطلبان دنبال لیدر میگردند، ولو کسی مثل هاشمی که درگذشته و در قید حیات نیست»!
این تحلیل را بیژن مقدم مدیر وبسایت الف، عنوان کرد. به نوشته «نامه نیوز»، اصلاحطلبان چندی است که بیش از پیش در مدح هاشمی رفسنجانی سخن میگویند و از چندین روز پیش از سالگرد فوت آن مرحوم به استقبال رفتند و مدام بر دو گزاره تأکید میکنند؛ نخست آنکه «ما اصلاحطلبان» به هاشمی بسیار نزدیک بودیم و دوم اگر هاشمی زنده بود، وضعیت کشور به اینجا نمیرسید. هدف آنها چیست؟ به ویژه آنکه اصلاحطلبان در زمان حیات مرحوم هاشمی به جز چندسال پایان عمرش رابطه خوبی با او نداشتند.
بیژن مقدم، درباره این موضوع به «نامهنیوز» گفت: «اصلاحطلبان در مجموع چه آن زمان که جریان چپ نام داشتند و چه از زمانی که جریان اصلاحات خوانده شدند، درباره مرحوم آقای هاشمی رفتارهای متناقضی از خود نشان دادهاند. یک زمانی آقای هاشمی را متعلق به جریان راست میدانستند و از یک مقطعی طوری رفتار کردند که انگار آقای هاشمی همیشه اصلاحطلب بوده است. این رویکرد نشان از تناقض رفتاری آنها در مواجهه با آقای هاشمی داشته است».
او ادامه داد: «هیچکس نوشتهها، خطابهها و کتابهای اصلاحطلبان علیه آقای هاشمی را فراموش نمیکند و ناراحتی آقای هاشمی از این جریان هم کتمانپذیر نیست. اینکه حالا و در سالگرد فوت آقای هاشمی فراتر از آنچه بوده، از این شخصیت سیاسی دفاع میکنند، به دلیل آن است که اصلاحطلبان بدون سر شدهاند و دنبال یک لیدر میگردند؛ ولو آن لیدر در قید حیات نباشد. البته مواضع آقای هاشمی هم در اواخر عمرش تغییراتی داشت که اصلاحطلبان میتوانند با توجه به آن تغییر مواضع او را لیدر خود قرار دهند».
این تحلیلگر همچنین بیان کرد: «اینکه گفته میشود اگر هاشمی بود چنین و چنان میشد به دور از واقعیت است.تردیدی نیست که او شخصیت مهمی در تاریخ معاصر بوده است و برای انقلاب اسلامی کارهای مهمی انجام داده است اما این طور هم نیست که او هر کاری میخواست، میتوانست انجام دهد. افزون بر این امروز عرصه سیاست از فردگرایی عبور کرده است. مثلا در موضوع مذاکرات هستهای عدهای میگویند اگر فلانیها حضور داشتند نتیجه بهتری به دست میآمد یا گروه مقابل هم میگویند فلانیها خراب کردند. این حرفها نیست و سیاستهای کشور روشن است و یک فرد یا یک گروه که نمیتواند هر کاری میخواهد انجام دهد. بنابراین اینکه اگر هاشمی بود چه میشد و چه نمیشد بحث نادرست و دقیقی نیست؛ کمااینکه وقتی آقای هاشمی هم بود ناآرامی به وجود میآمد و از این دست مشکلاتی که امروز میبینیم در دوران حیات او هم وجود داشت».
یادآور می شود افراطیون مدعی اصلاحات، سردمداران حرکت ناجوانمردانهای بودند که بنا داشت ردای عالیجناب سرخپوش قتلهای زنجیرهای را بر تن مرحوم هاشمی بپوشاند و با این وصف عجیب است که پس از درگذشت آن مرحوم، او را لیدر خود جا میزنند!
بورس منهای برجام رکورد جذب سرمایه را شکست
در حالی که رسانههای زنجیرهای غربگرا برای خروج سرمایهها از بورس فضاسازی میکردند، گزارش روزنامه اعتماد حاکی از این است که رکورد دو ساله ورود سرمایه خُرد به بورس در ماههای اخیر شکسته شده است.
روزنامه اعتماد دیروز در گزارشی نوشت: «رکورد دوساله ورود سرمایه خُرد به بورس شکست. بعد از یک روز تعطیلی اجباری که بهواسـطـه ســرمای شـدید و صرفهجویی در مصرف گاز اعمال شد؛ بورس تهران شـروع قدرتمندی را داشـت و شـاخص کل با جهش ۳۶ هزار
و ۹۷۰ واحدی نسبت به روز کاری قبل تا سطح یک میلیون و ۶۸۰ هزار و ۶۸۴ واحد بالا آمد. این چهارمین رشد چشمگیر شاخص در دیماه سال جاری است. در سمت دیگر، شاخص هموزن توانست عملکرد بهتری را از خود به نمایش بگذارد و با یک رشـد ۳.۰۶ درصدی همراه شود تا هم در صنایع کوچک و هم بزرگ شاهد روزی سبزرنگ باشیم.
شاخص کل بورس هم بالاخره توانست به بالای سقف کانال صعودی خود که از آذرماه سال ۱۳۹۹ تاکنون موفق به شکست آن نشده بود، برسد.
ارزش معاملات پس از کاهشی که در روز شنبه تجربه کرده بود، بار دیگر به بالای کانال ۱۰ هزار میلیارد تومانی رسید و عدد ۱۰۲۱۸ میلیارد تومــان
را ثبت کرد و در کنار این موضوع شاهد برگشت قدرتمند حقیقیها با ورود هزار و ۳۷ میلیارد تومان پول حقیقی به بورس بود. این بیشترین رقم ورود سرمایه خرد به بورس، در دو سال اخیر است.
رفع چالش جدید خـودرو و بــورس کالا از اصلیترین دلایل صعود شاخصها در روز گذشته بود. میزگردی نیز در بورس کالا برای صنعت خودرو کشور با حضور رئیس سازمان بورس، وزیر اقتصاد و همچنین مدیران عامل خودروسازهای بزرگ کشور برگزار شد که نتیجه آن یکپارچگی همه طرفها بـرای تداوم عرضه خودرو در بورس کالا و از بین رفتن لاتاری خودروسازان با روشهای قبلی بود.
رونق بورس و رکوردشکنی ورود سرمایه به بورس در حالی است که رسانههای زنجیرهای طی ماههای اخیر فضاسازی و شایعهپراکنی گستردهای را ترتیب دادند تا سرمایهگذاران را از بورس فراری بدهند و به سمت سوداگرایی تورمساز هدایت کنند. ضمنا این روند رونق در حالی اتفاق افتاده که دیگر هیچ تحلیلگر اقتصادی یا سیاسی، کمترین اعتنایی به احتمال احیای دوباره برجام ندارد. در این زمینه روزنامه دنیای اقتصاد در گزارشی با عنوان «بورس منهای برجام» نوشت: معاملات بازار سهام در حالی جریان دارد که دیگر همچون گذشته اخباری از مذاکرات برجــام مخابره نشـده و با بنبسـت احتمالی مذاکرات، بازار نیز حساسیت خود را نسبت به این مسئله از دست داده است، چراکه دیگر همچون گذشته نمیتوان ناکامی سرمایهگذاران در بازار سهام را معلول عدم شفافیت در مذاکرات هستهای دانست، به نحوی که فعالان بازار دیگر همانند قبل گوش به زنگ اخبار برجامی نیستند، چراکه تاکنون مذاکرات احیای برجـــــام بارها به نقطه پایانی نزدیک شده و در پی آن اغلب بازارها با خوشبینی به پیشــواز توافـق در مذاکرات رفتهاند اما نهتنها توافقی تاکنون حاصل نشده بلکه طرفيـن مذاکرهکننده تـوپ را به زمین یکدیگر پاس داده و از اعلام خبر موثق و صحیح امتناع کردهاند.
ترمز ذخیرهسازی گاز چگونه در دولت قبل کشیده شد
انحلال شرکت ذخیرهسازی گاز در دولت سابق، ضمن دامن زدن به مشکل ناترازی در تامین گاز مصرفی موجب عدمالنفع 8 میلیارد دلاری برای کشور شد.
روزنامه جوان در اینباره مینویسد: اگر ذخیرهسازی گاز در دولت گذشته کنار گذاشته نمیشد، نهتنها کمبود گازی در کشور وجود نداشت بلکه همه سوخت نیروگاهها با گاز طبیعی تأمین و با صادرات گازوئیـل و مازوت آزادشـده، سـالانه ۸ میلیارد دلار نصيـب کشـور میشـد. ذخیرهسازی گاز یک راهحل آزموده شده در دنیا برای کنترل «پیک مصرف گاز» است. با اجرای این راهکار، در ماههای گرم سال که مصرف گاز پایین است، گاز مازاد در مخازن ذخیره میشود و در ماههای سرد سال که مصرف به پیک میرسد، مورد استفاده قرار میگیرد. طبق آمار شرکت مهندسی و توسعه گاز، کشورهای اروپایی بهطور میانگین ۲۲ درصد از گاز مصرفیشان را از طریق ذخیرهسازی تأمین میکنند، این عدد برای روسیه ۱۹ درصد، آمریکا ۱۶ درصد، ترکیه ۷ درصد و در ایران فقط ۳ درصد است. در ایران حدود ۴۰ ساختار زمینشناسی با پتانسیل ذخیرهسازی گاز وجود دارد که در صورت بهرهبرداری از آنها، میتوان بخش قابلتوجهی از کسری
۲۰۰ میلیون مترمکعبی زمستان را پوشش داد، اما با وجود اهمیت ذخیرهسازی گاز در ایران برای مدیریت پیک مصرف زمستانی، در دولت گذشته شرکت ذخیرهسازی گاز بدون هیچ دلیل منطقی توسط وزارت نفت وقت منحل شد و در هشت سال گذشته هیچ توجهی به پروژههای ذخیرهسازی گاز نشد تا این موضوع به طرز عجیبی به حاشیه برود.
با روی کار آمدن دولت سیزدهم، مجددا اجرای پروژههای ذخیرهسازی گاز با تدوین ۱۴ طرح با مجموع سرمایهگذاری ۵ میلیارد دلار در دستورکار قرار گرفت که طبیعتا به ثمر نشستن این پروژه چندین سال زمان خواهد برد و پیشبینی میشـود تا سـال ۱۴۰۶ بتوان ۱۰۰ میلیون متر مکعب از نیاز گاز زمستانی را از طریق ذخیرهسازی تأمین کرد. اگر این موضوع در دولت گذشته کنار گذاشته نمیشد، نهتنها کمبود گازی در کشور وجود نداشت بلکه همه سوخت نیروگاهها با گاز طبیعی تأمین و با صادرات گازوئیل و مازوت آزادشـده، سالانه ۸ میلیارد دلار نصیب کشور میشد.
در همین حال وطن امروز هم در گزارشی مینویسد: ایجاد مراکز ذخیرهسازی گاز برای عبور از پیک مصرف، امری متداول در جهان است اما این مهم، در دوران وزارت بیژن زنگنه متوقف شد، ۹۰ درصد گاز کشور در مناطق جنوبی تولید میشود و این در حالی است که ۸۰ درصد از مصرف در مناطق شمالی کشور است. در شرایط عادی ۲ تا ۳ روز زمان لازم است تا گاز تولید شده در جنوب به دست مصرفکننده در شمال برسد. با سرد شدن هوا و استمرار آن، سرعت انتقال گاز اهمیت ویژهای پیدا میکند.
بهطورکلی اغلب کشورهای جهان، مخازن ذخیرهسازی گاز را در نزدیکی قطبهای مصرف احداث میکنند تا در شرایط سرد، تامین گاز به سرعت انجام شود. در حالی که میانگین ذخیرهسازی گاز در کشورهای اروپایی بیش از ۲۵ درصد است این عدد در کشورمان بهدلیل عدم ایجاد مراکز ذخیرهسازی تنها ۱.۷ درصد است. در ایران نیز ۲ مخزن سراجه و شوریجه در قم و خراسان رضوی در دولت احمدینژاد به بهرهبرداری رسید این کار قرار بود ادامهدار باشد اما با روی کار آمدن دولت یازدهم ذخیرهسازی گاز مانند بسیاری از طرحهای اولویتدار کشور همچون پالایشگاهسازی به فراموشی سپرده شد.
از سوی دیگر روزنامه ایران در گزارشی در همین زمینه خاطرنشان میکند: براساس برنامه ششم توسعه اقتصادی، ضریب بازیافت مخازن کشور باید از 28/57 درصد در سال ۱۳۹۵ به 29/57 درصد در انتهای برنامه ششم میرسید. هرچند ایـن رقـم نـهتنهـا مـحقـق نشد بلکه ۴ درصد هم افت کرد. روزنامه ایران معتقد است بیخیالی 96 ماهه دولت روحانی، گریبان صنعت گاز را گرفت.
فیل آفتاب یزد دوباره یاد اروپا کرد!
فیل روزنامه غربگرای آفتاب یزد، دوباره یاد اروپا کرد!
این روزنامه در سرمقالهای ضمن جانبداری بلاوجه از اروپا نوشت: «اگر از خردهفرمایشات کیهان و «حسسین شریعتمداری» چشم بپوشیم؛ اکثر قریب به اتفاق کارشناسان روابط بینالملل و ژئوپلیتیک بر این عقیده هستند که نباید همزمان با اروپا و آمریکا وارد «کشمکش و منازعه دیپلماتیک» شویم زیرا؛ همداستانی غرب علیه ایران باعث خواهد شد در پارههای زمانی خاص، اندک اختلافات موجود را بایگانی کنند و علیه ایران دست به ائتلاف بزنند.
اصلا بعد نهایی شدن «برجام» اگر «اروپاییها» را بیشتر تحویل گرفته بودیم و «منفعت»های بیشتری برای قاره سبز تعریف کرده بودیم چه بسا رودرروی ترامپ میایستادند و اجازه خروج یکجانبه آمریکا از برجام صادر نمیشد منتها همزمان با توافق با غرب، متمایل شدن به شرق کار دستمان داد. بازگردیم به مبحث اصلـی و اینکه: «چه آسان اروپا را از دست دادیم» که اگر از دست نداده بودیم؛ هم برجام اینچنین به «خسخس» نیفتاده بــود، هم ایران از مواهب جامجهانی و برخی قراردادهای گازی و نفتی جهان با قطریها محروم نشده بود هم اینگونه در مهلکه اعتراضات و بحرانهای اقتصادی فرو نیفتاده بودیم.
خوشخیال و سادهانگار نیستیم، متوجه روابط ویژه و خاص اروپا و ایالات متحده آمریکا هستیم اما چه خوب گفت آن استادی که گفت: «سیاست میدان منافع اقتصادی است نه مجادلات نظامی و دیپلماتیک».
این روزها که شاهد فشار اروپاییها هستیم بهتر و عمیقتر متوجه میشویم که اگر روابط بهتری داشتیم تنشهای اخیر با اروپا، «قوز بالای قوز» بحرانهای داخلی نمیشد. البته شیطنتهای اروپایی را هم میبینیم و این سفیر فراخواندنها و مصوبات ضدایرانی و تصمیمات تحریمی را قبلا نیز تجربه کرده بودیم اما هر آنچه در گذشته بوده را اگر بیشتر کنیم و به موضوعات دیگر بیفزاییم خواهیم دید اوضاع ایران در صحنه دیپلماسی بینالمللی، حداقل در باره روابط با اروپا چندان مساعد نیست و اگر مدیریت نشود معلوم نیست چه بشود. دستگاه سیاست خارجه حداقل در مواجهه با اروپا باید تجدیدنظر کند زیرا در مواقع بحرانی است که باید تصمیماتی گرفت در دوران خوشی، تصمیمات سخت نیز آنچنان آزاردهنده نخواهد بود. لذا با حفظ عزت و اقتدار باید سیاست هم به خرج داد».
خوشرقصی روزنامه زنجیرهای برای اروپاییها در حالی است که اروپا در موضوع زیر پا گذاشتن برجام، نقض توافقات اقتصادی، شیطنت علیه کشورمان، حمایت از اغتشاشافکنی در ایران و اقدامات تروریستی و خرابکارانه مشابه، دوشادوش آمریکا عمل کرده، اما روزنامه آفتاب یزد بهجای اعتراض به حتی یکی از این خباثتها، از طرف ایران میخواهد که در سیاست خود تجدیدنظر کند(!) شاید خیلیها به یاد نیاورند اما آفتاب یزد جزو بزککنندگان برجام و غرب در کشور بود که با تیترهای خلافواقعی مانند «تحریم رفت» و «موگرینی: هرچه تهران بگوید»، سعی در فریب افکار عمومی داشت و در حالی که اروپا به تصریح آقای ظریف، 11 تعهد برجامی خود را نقض کرده بود، برای خانم موگرینی تیتر زده «خداحافظ فدریکا»!
آفتاب یزد توضیح نداده که ایران در کنار اجرای پیشاپیش همه تعهدات برجامی، واگذاری چند قرارداد نفتی و تجاری به شرکتهایی مثل توتال و پژو- رنو و بوئینگ، و تحمیل چندسال عهدشکنی اروپاییها، دیگر چگونه باید اروپاییها را بیشتر تحویل میگرفت تا خباثتشان دوباره عود نکند و با عهدشکنی آمریکا همراه نشوند؟!
نکته مهم در این میان، زمان انتشار تحلیل روزنامه اجارهای است: درست در زمانی که اروپاییها در حمایت از اقدامات تروریستی، تجزیهطلبانه و جنایتکارانه گروهکهای تروریستی در ایران- به بهانه اغتشاشات- سنگتمام گذاشتند و ماهیت ویرانیطلبانه خود را به نمایش گذاشتند!