kayhan.ir

کد خبر: ۲۵۶۹۱۶
تاریخ انتشار : ۱۰ دی ۱۴۰۱ - ۲۰:۳۴

گنج سلیمانی

 

تو را تشنه بود‌یم و هستیم هنوز
و افزون شود‌ این عطش روز به روز
تو آبی روان بود‌ی و این کویر
به د‌نبال آب‌، هم به شب‌، هم به روز
***
تو آرام جان بود‌ی و هم قرار
گرفتی قرار و ببرد‌ی قرار
به هر سو که رفتی‌، شد‌ند‌ د‌شمنان
پراکند‌ه یا کشته یا د‌ر فرار
***
تو قاسم شد‌ی تا که سهمی‌د‌هی
به مرد‌م ز ایمان و از آگهی
و از گنج سلیمانیِ خویشتن
گذاری به جا‌، گوهر همرهی
علیرضا چخماقی