kayhan.ir

کد خبر: ۲۵۶۵۵۷
تاریخ انتشار : ۰۴ دی ۱۴۰۱ - ۱۹:۵۲
مجموعه خاطرات مرحوم محمد محمدی ری‌شهری- جلد اول- ۶۶

آيا دستورالعملي‌ براي‌ ممانعت‌ از نماز خواندن‌ آقاي‌ صدر صادر شده‌ بود؟

 
 
 
واقع‌ اين‌ است‌ كه‌ دستورالعملي‌ مبني‌ بر ممانعت‌ از نماز خواندن‌ آقاي‌ صدر از سوي‌ هيچ‌ مقامي‌ صادر نشده‌ و شايد هيچ‌ كس‌ جز آقاي‌ منتظري‌ تفوّه‌ به‌ اين‌ مطلب‌ نكرده‌ باشد كه‌ ايشان‌ خطاب‌ به‌ امام‌ مظلوم‌ گفته‌ «... در آينده‌ جنابعالي‌ را محكوم‌ مي‌كنند، مي‌گويند آقاي‌ خميني‌ نگذاشت‌ به‌ يك‌ نفر مرجعي‌ كه‌ رقيبش‌ بود نماز بخوانند»!! شما را به‌ خدا، آيا در جهان‌ كسي‌ را مي‌توان‌ پيدا كرد كه‌ كمترين‌ شناخت‌ را از امام‌ داشته‌ باشد و از كمترين‌ انصاف‌ برخوردار باشد و چنين‌ احتمالي‌ را درباره‌‌ او بدهد!!
 خواهيد پرسيد كه‌ اگر دستوري‌ مبني‌ بر ممانعت‌ از نماز خواندن‌ آقاي‌ صدر برجنازه‌ آقاي‌ شريعتمداري‌ نبوده‌، پس‌ چرا ممانعت‌ شد؟
 در پي‌ انتشار جزوه‌‌ آقاي‌ صدر با عنوان‌ «در زندان‌ ولايت‌ فقيه‌» در تاريخ‌ 1366/7/14 از اداره‌‌ اطلاعات‌ قم‌، خواسته‌ شد كه‌ درباره‌‌ مسائلي‌ كه‌ در آن‌ جزوه‌ نسبت‌ به‌ برخورد اداره‌‌ اطلاعات‌ با ايشان‌ در آن‌ نامه‌ آمده‌ است‌، توضيح‌ دهد.
 مدير كل‌ اطلاعات‌ قم‌ در تاريخ‌ 1366/8/9 طي‌ نامه‌اي‌ خطاب‌ به‌ اين‌جانب‌، ضمن‌ ردّ بسياري‌ از ادعاهاي‌ آقاي‌ صدر، ضمن‌ اشاره‌ به‌ فضاي‌ امنيتي‌ آن‌ شب‌ و آمدن‌ آقاي‌ صدر با داماد آقاي‌ شريعتمداري‌ و تعداد زيادي‌ از طرفداران‌ ايشان‌ به‌ بهشت‌ معصومه‌ نوشت‌: 
«جمعيت‌ آن‌چنان‌ فشرده‌ بود كه‌ برادران‌ با بي‌سيم‌ گفتند جاي‌ حركت‌ در محوطه‌ نيست‌ و اگر ـ آقاي‌ صدر ـ به‌ درون‌ مي‌رفت‌ تمام‌ جمعيت‌ را با خود مي‌برد و كنترل‌ اوضاع‌ ديگر ممكن‌ نبود و لذا چون‌ نزديك‌ صبح‌ نيز بود تشخيص‌ دادم‌ كه‌ وي‌ نبايد نماز بخواند و اوضاع‌ به‌ ميل‌ و خواسته‌‌ آنان‌ پيش‌ نرود. البته‌ اذعان‌ داريد در شرايط‌ بحراني‌ تصميم‌گيري‌ چه‌ قدر مشكل‌ است‌، به‌خصوص‌ كه‌ در آن‌ شب‌ هيچ‌ دليلي‌ به‌ ما ارائه‌ ندادند كه‌ وصيت‌ شده‌ ـ آقاي‌ صدر ـ نماز بخواند... و اگر مسلم‌ مي‌شد كه‌ وصيت‌ شده‌، قطعاً تصميم‌ به‌ صورت‌ ديگري‌ بود.»
 بنابراين‌ پاسخ‌ سؤال‌ آقاي‌ منتظري‌ كه‌ «چه‌ اشكال‌ داشت‌ طبق‌ وصيت‌ آقاي‌ شريعتمداري‌ آقاي‌ صدر بر جنازه‌اش‌ نماز بخواند...»؟ اين‌ است‌ كه‌ اشكالش‌ ـ طبق‌ تشخيص‌ مسئول‌ اطلاعات‌ قم‌ ـ درگيري‌ و صدمه‌ خوردن‌ مردم‌ و احياناً خون‌ريزي‌ بوده‌ است‌.
 فرض‌ مي‌كنيم‌ كه‌ تشخيص‌ مسئول‌ اطلاعات‌ قم‌ درست‌ نبوده‌، آيا اين‌ جريان‌ بايد به‌ گونه‌اي‌ مطرح‌ شود كه‌ نظام‌ اسلامي‌ و امام‌ زير سؤال‌ برود، يا اين‌كه‌ به‌ حساب‌ اشتباه‌ يك‌ مسئول‌ در شرايط‌ بحراني‌ گذاشته‌ شود؟
سه‌: اعتراض‌ به‌ بازداشت‌ آقاي‌ رستگار
 آقاي‌ منتظري‌ مي‌گويد: «من‌ به‌ بازداشت‌ و زنداني‌ كردن‌ آقاي‌ رستگار هم‌ كه‌ در منزلش‌ براي‌ مرحوم‌ شريعتمداري‌ فاتحه‌ گرفته‌ بود، اعتراض‌ كردم‌.»
 آيا اتهام‌ آقاي‌ رستگار جويباري‌ تنها برگزار كردن‌ مجلس‌ فاتحه‌ براي‌ آقاي‌ شريعتمداري‌ بود آن‌ طور كه‌ آقاي‌ منتظري‌ مي‌گويد، يا بازداشت‌ او، دليل‌ ديگري‌ داشت‌؟
آقاي‌ رستگار كيست‌؟
 آقاي‌ رستگار يكي‌ از مخالفان‌ سرسخت‌ جمهوري‌ اسلامي‌ و حضرت‌ امام‌ خميني‌ (رضوان‌الله‌ تعالي‌ عليه‌) است‌ كه‌ در كتاب‌ خود به‌ نام‌ تفسير قرآن‌ زشت‌ترين‌ اهانت‌ها را نثار كارگزاران‌ جمهوري‌ اسلامي‌ ايران‌ ـ از صدر تا ذيل‌ ـ كرده‌ است‌ و نسبت‌هاي‌ ناروايي‌ را به‌ آنان‌ مي‌دهد.
 او علاوه‌ بر محكوميت‌ (در تاريخ‌ 1365/4/3) در ارتباط‌ با اتهامي‌ كه‌ بدان‌ اشاره‌ خواهم‌ كرد، دو بار ديگر در دادگاه‌ انقلاب‌ محاكمه‌ و محكوم‌ شده‌ است‌. يك‌ بار، دو سال‌ قبل‌ از اين‌ جريان‌، در تاريخ‌ 1363/5/29 قبل‌ از آن‌ حادثه‌، و بار ديگر در تاريخ‌ 1374/2/2 كه‌ اتهامش‌ در كيفرخواست‌ «مخالفت‌ با نظام‌ جمهوري‌ اسلامي‌ و موضع‌گيري‌هاي‌ وقيحانه‌ عليه‌ حضرت‌ امام‌ قدس‌ سرّه‌ و...» است‌.
توضيح‌ حادثه‌
 حادثه‌اي‌ كه‌ آقاي‌ منتظري‌ در خاطراتش‌ بدان‌ اشاره‌ كرده‌ است‌، به‌ اين‌ سادگي‌ كه‌ ايشان‌ مطرح‌ كرده‌، نبود. مجلسي‌ كه‌ ايشان‌ براي‌ آقاي‌ شريعتمداري‌ گرفت‌، در واقع‌ مجلس‌ فاتحه‌ نبود؛ مجلسي‌ بود عليه‌ جمهوري‌ اسلامي‌. 
از جمله‌ شعارهايي‌ كه‌ در مجلس‌ داده‌ شد و در كيفرخواست‌ وي‌ آمده‌ است‌ عبارت‌ است‌ از: «رژيم‌ آمريكايي‌ نابود بايد گردد، عزا عزا است‌ امروز، زنداني‌ چند ساله‌ پيش‌ خدا است‌ امروز».
 و طبق‌ گزارش‌ مسئول‌ اطلاعات‌ قم‌ در مجالسي‌ كه‌ در منزل‌ ايشان‌ و دو مورد ديگر برگزار شده‌، كار به‌ ضرب‌ و جرح‌ و شكستن‌ شيشه‌ها منجر گرديده‌ و با دخالت‌ نيروي‌ انتظامي‌ و مردمي‌ غائله‌ پايان‌ يافته‌ است‌.
 اكنون‌ از آقاي‌ منتظري‌ بايد پرسيد: كه‌ آيا به‌ اعتقاد شما آقاي‌ رستگار حق‌ دارد كه‌ عليه‌ نظام‌ اسلامي‌ و امام‌ شايعه‌پراكني‌ كند، تهمت‌ بزند، مجلس‌ داير نمايد و در آن‌ مجلس‌، جمهوري‌ اسلامي‌، رژيم‌ آمريكايي‌ ناميده‌ شود و پس‌ از آن‌ كار به‌ ضرب‌ و جرح‌ كشيده‌ شود؟ آيا قوه‌ قضائيه‌ حق‌ ندارد با او برخورد كند؟!
 اساساً شما از كجا احراز كرديد كه‌ اتهام‌ آقاي‌ رستگار تنها برگزاري‌ مجلس‌ فاتحه‌ براي‌ آقاي‌ شريعتمداري‌ بود كه‌ اين‌ گونه‌ نظام‌ اسلامي‌ را زير سؤال‌ ببريد؟
چهار: اعتراض‌ به‌ فاتحه‌ نگرفتن‌ امام‌ براي‌ آقاي‌ شريعتمداري‌
 حرف‌ اصلي‌ آقاي‌ منتظري‌ با امام‌ اين‌ است‌ كه‌ چرا براي‌ آقاي‌ شريعتمداري‌ مجلس‌ يادبود و فاتحه‌ نگذاشت‌ تا جلوي‌ توهم‌ خصومت‌ وي‌ با آقاي‌ شريعتمداري‌ را بگيرد. اكنون‌ ببينيم‌ چرا امام‌ پيشنهاد آقاي‌ منتظري‌ را نپذيرفت‌؟
 پبش‌ از اين‌ عرض‌ كردم‌ كه‌ امام‌ رضوان‌الله‌ تعالي‌ عليه‌ براي‌ حادثه‌اي‌ كه‌ براي‌ آقاي‌ شريعتمداري‌ پيش‌ آمد متأثر بود. نه‌ اين‌كه‌ نمي‌خواست‌ به‌ او كمك‌ كند، بلكه‌ احساس‌ مي‌كرد كه‌ نمي‌تواند به‌ او مساعدت‌ نمايد؛ زيرا هرگونه‌ مساعدت‌ به‌ آقاي‌ شريعتمداري‌ را در واقع‌ خيانت‌ به‌ اسلام‌، روحانيت‌ و انقلاب‌ اسلامي‌ مي‌ديد. 
 اقامه‌‌ مجلس‌ يادبود از طرف‌ امام‌ براي‌ آقاي‌ شريعتمداري‌ با آن‌ سوابق‌ و لواحقي‌ كه‌ ايشان‌ دارد و در پيام‌ مورخ‌ 1367/12/3 امام‌ بدان‌ اشاره‌ شده‌ است‌،  نه‌ با منطق‌ اسلام‌ سازگار است‌ و نه‌ با منطق‌ سياست‌.
 اقامه‌‌ مجلس‌ يادبود از طرف‌ امام‌ براي‌ آقاي‌ شريعتمداري‌ چه‌ معنايي‌ مي‌توانست‌ داشته‌ باشد؟ و حامل‌ چه‌ پيامي‌ براي‌ مردم‌ بود؟
 آيا اين‌ اقدام‌، سياست‌بازي‌ و مصلحت‌انديشي‌ تلقي‌ نمي‌شد؟! و آيا امروز آقاي‌ منتظري‌ در كتاب‌ خاطراتش‌ نمي‌نوشت‌، چرا امام‌ از يك سو درباره‌‌ آقاي‌ شريعتمداري‌ آن‌ گونه‌ گفت‌ و تا زنده‌ بود از او دفاع‌ نكرد، اما هنگامي‌ كه‌ از دنيا رفت‌ مجلس‌ يادبود و بزرگداشت‌ براي‌ او گرفت‌؟ و آيا اين‌ تناقض‌ ميان‌ گفتار و كردار نيست‌؟!
 خوب‌ بود آقاي‌ منتظري‌ توضيح‌ مي‌داد كه‌ چه‌ كسي‌ و يا كساني‌ فاتحه‌ نگرفتن‌ امام‌ براي‌ آقاي‌ شريعتمداري‌ را ناشي‌ از خصومتي‌ شخصي‌ تلقي‌ مي‌كنند؟!
 آيا شيفتگان‌ امام‌ و عموم‌ مردم‌ منصف‌ كه‌ وارستگي‌ آن‌ حضرت‌ را در ميدان‌هاي‌ مختلف‌ سياسي‌ و اجتماعي‌ آزموده‌اند، يا كساني‌ كه‌ تعصب‌، ديده‌‌ عقل‌ و انصاف‌ آنان‌ را نابينا ساخته‌ است‌، و در هر صورت‌ امام‌ بايد پاسدار حق‌ و خواستار رضاي‌ خداوند متعال‌ باشد يا مردم‌؟!
 آقاي‌ منتظري‌! كه‌ براي‌ دفاع‌ از آقاي‌ شريعتمداري‌ با آن‌ سوابق‌ تاريك‌ مي‌گويد ذهن‌ امام‌ را نسبت‌ به‌ ايشان‌ خيلي‌ مشوب‌ كرده‌اند و تعجب‌ مي‌كند كه‌ چرا امام‌ جمله‌‌ تندي‌ راجع‌ به‌ او گفته‌ است‌؟! 
آيا از نظر وي‌ امام‌ نمي‌توانست‌ تشخيص‌ بدهد كه‌ مواضع‌ آقاي‌ شريعتمداري‌ از آغاز نهضت‌ اسلامي‌ تا پيروزي‌ انقلاب‌ و پس‌ از پيروزي‌، درست‌ بوده‌ است‌ يا نادرست‌، كه‌ با القاي‌ ديگران‌ براي‌ او ذهنيت‌ درست‌ شود؟!!
 اصولاً آيا روابط‌ آقاي‌ شريعتمداري‌ با رژيم‌ گذشته‌ و مواضعِ او عليه‌ انقلاب‌ اسلامي‌ ابهام‌ داشت‌ تا امام‌ با القاي‌ ديگران‌ درباره‌‌ او سخن‌ بگويد؟ اين‌ چه‌ نوع‌ داوري‌ غيرمنصفانه‌ در تحليل‌ مواضع‌ امام‌ است‌؟!