اخبار ویژه
اظهار عجز فرمانده سنتکام در برابر پهپادهای قدرتمند ایران
فرمانده سنتکام ضمن اظهار عجز درباره توانمندی نظامی ایران گفت: بهدنبال تکنولوژی جدید برای مهار پهپادهای ایران هستیم.
ژنرال مایکل کوریلا، فرمانده فرماندهی مرکزی ایالات متحده آمریکا (سنتکام) گفت: خطری که خاورمیانه را تهدید میکند، نشأتگرفته از ایران است. ایران، زرادخانهای از سیستمهای هواپیمای بدون سرنشین را مدیریت میکند که از واحدهای کوچک و کوتاهبرد تا واحدهای اطلاعاتی، نظارتی و شناسایی مدرن را شامل میشود.
این مقام نظامی آمریکایی افزود: همزمان، ایران درصدد ساخت پهپادهای بزرگتر است که بتوانند مسافتهای طولانیتری را با محمولههای مرگبار فزایندهای حمل کند.
وی افزود: نگاه آمریکا به این پهپادها به همان روشی است که به بستههای انفجاری تازهساخت نگاه میکرد، بستههای انفجاری در دورانی که نظامیان ایالات متحده در افغانستان و عراق حضور داشتند.
کوریلا گفت: ایران، امنیت و ثبات منطقه را با توان موشکهای بالستیک و پهپادها تضعیف میکند، همچنان که گروههای نیابتی ایران بهطور مستمر و روزانه نیروهای آمریکا و متحدان واشنگتن در سوریه و عراق را هدف قرار میدهد.
این ژنرال آمریکایی اضافه کرد: ایران همچنان از طریق خطوط بارگیری و آبهای بینالمللی، تحریمها را نقض میکند و به گروههای نیابتی خود سلاح ارسال میکند.
وی تاکید کرد: سنتکام در حال حاضر از قایقهای بدون سرنشین برای نظارت کشتیهایی استفاده میکند که مسیر غیرعادی یا مسیرهای مرتبط با فعالیتهای غیرقانونی را میپیمایند.
کوریلا اظهار داشت: ارتش آمریکا بهدنبال تکنولوژی جدید برای شکست دادن پهپادهای ایرانی است.
ماموریت سرزنش طرف ایرانی و تبرئه طرف عهدشکن برجام!
دیپلمات سابق و اصلاحطلب بدون اشاره به عدم تعیین تکلیف حقوق ایران به عنوان علت شکست مذاکرات برجامی مدعی شد: ما کوتاهی زیادی در به سرانجام نرسیدن برجام مرتکب شدیم.
نصرتالله تاجیک در گفتوگو با خبرنگار ایلنا اظهار داشت: از زمانی که مذاکرات برجام متوقف شد و آخرین توافقات که در سپتامیر صورت گرفته بود تقریبا مشخص بود، ایران از دو خواسته قبلی از میان سه خواسته عبور کرده بود و عمده موضوعی که منجر شد، این مذاکرات از منظر خود میز مذاکره
و نه از منظر تلقی دو طرف از چالشها و مشکلات یکدیگر به بنبست برسد، همین موضوع پادمانی بود که ما معتقد بودیم و تیم مذاکرهکننده ایران پیشنهاد داده بود که مسائل پادمانی و سؤالات آژانس در همین میز مذاکره بسته شود اما غرب و مشخصا آمریکا و اروپا قائل به این بودند که آن موضوع فنی است و باید در چارچوب مراودات ایران و آژانس حل شود؛ که البته اقدامی زمانبر است و نیاز به بررسی اسناد و آزمایشات متعدد دارد.
وی ادامه داد: دو طرف بر مواضعشان اصرار داشتند و حاضر نشدند کوتاه بیایند که احیای برجام به سرانجام برسد، از طرف ایران یک اشتباه محاسباتی مبنی بر تئوری طرفداران و نظریه پردازان دولت سیزدهم برای زمستان سرد اروپا و بحث انرژی و بحران بین روسیه و اوکراین بود که طرف ایرانی اضافه برآورد داشت و فکر میکرد این وضعیت خروج روسیه از بازار انرژی باعث ایجاد فشار بر اروپا شود تا به ایران امتیاز بدهند و خواست ایران برای بسته شدن پرونده پادمانی عملی میشود که این موضوع محقق نشد.
این دیپلمات سابق گفت: برجام چرتکه دادهها و ستاندههای ما با غرب و آژانس نیست بلکه رویکرد بینالمللیگرایی ما بود و به دنیا اطمینان دادیم که میخواهیم با جهان با توجه به هنجارهایش کار کنیم و منافع و اهدافمان در سیاست خارجی را اینگونه تامین کنیم و جامعه جهانی هم اعتماد کرد. برجام یک سند دارد و یک روح کلی تعامل با جامعه جهانی و آنچه که امروز به عنوان سند میبینیم در حقیقت حاصل کار و ظرفیت دیپلماتیک ایران و جهان است.
وی ادامه داد: الان شرایط متفاوت است و به دنبال التهابات اجتماعی ایران و مسائلی که ما در این سه ماه داشتیم، شرایط متفاوت شده است و ما باید واقع بین باشیم؛ به این معنا که ما از یک طرف بیدلیل مذاکرات را به درازا کشاندیم و مطالب فرابرجامی مطرح کردیم و بعد دانه به دانه، عقب نشستیم و زمان را از دست دادیم.
تاجیک گفت: حذف آمریکا از مذاکرات برجام و عدم پذیرش آن بر سر میز مذاکره، بدون آنکه مابهازایی برای خروج ترامپ بگیریم چندان کارساز نیست. یعنی ما هنوز سود چندانی از نشستن تیم آمریکا در اتاق دیگر نبردهایم و شاید در بخشی ضرر هم کرده باشیم. لذا در قدم اول و در فعال شدن یکی از لابیها و رابطهای متعدد ایران و آمریکا توافقی صورت گیرد و بپذیریم آمریکا به برجام وارد شود و مذاکره غیر مستقیم به مستقیم تبدیل شود و آمریکا هم مابهازایی بدهد.
وی افزود: در این صورت با ورود آمریکا به میز مذاکره یکی از مابهازاها این میتواند باشد که برای جلوگیری از طولانی شدن تحقیقات آژانس با حضور همه اطراف برجام، مسائل پادمانی ایران با آژانس زودتر حل و فصل گردد و یا تحریمهای برجامی سریعتر برطرف شود تا برجام زودتر امضاء گردد و مردم از آن انتفاع اقتصادی ببرند. این نیاز به یک جسارت در سیاست خارجی
و یک رویکرد جدید به برجام دارد.
اظهارات این تحلیلگر اصلاحطلب، در حالی است که بن بست مذاکرات، صرفا به خاطر مسائل پادمانی با آژانس نبود، بلکه طرف آمریکایی حاضر نشد تحریمهای پسا برجامی را لغو کند و تضمین معتبری بدهد که خدعه و عهدشکنی سال 97 را تکرار نمیکند. در حقیقت، ایران نمیخواست کلاهبرداری غرب بر سر دولت روحانی، دوباره تکرار شود و آمریکا پس از این که خرش از پل گذشت وبه مکانیسم ماشه برجام مجددا دسترسی پیدا کرد، تحریمهای تعلیق شده را به با بهانههای مختلف برگرداند.
در این میان عجیب است که اصلاحطلبان اصرار دارند این واقعیت روشن را نفهمند و عینا هماهنگ با ادبیات فرافکنانه مقامات آمریکایی و اروپایی، ادعا کنند که ایران در مذاکرات فرصت سوزی کرده است.
در موضوع تجدید اختلافات با آژانس هم دولت ائتلاف مدعی اعتدال و اصلاحات متهم است به این که وعده مختومه شدن پرونده آژانس و مطالعات ادعایی کذایی را به واسطه برجام داده بود، اما عملا این ماجرا نیز مانند خود برجام و بهانههای آن، تبدیل به استخوان لای زخم شد.
در همین جا باید به یک مغالطه پر تکرار هم اشاره کرد و آن این که ایران به امید زمستان سخت اروپا، توافق ممکن را پس زد و توافق نکرد. اولا، طیف غربگرا در حالی زمستان سخت اروپا را انکار میکنند که محافل سیاسی رسمی و رسانهای اروپا درباره زمستان سخت پشت سر هم هشدار میدهند و هنوز زمستان نیامده، از چند ماه قبل آژیر میکشند؛ بحران اقتصادی هم آثار منفی خود را در قالب اعتراضات اجتماعی و اقتصادی و اعتصابات، قطعی برق و گاز و گرانی و مشکل سوخت و... نشان میدهد. و این همه در حالی است که هنوز سه ماه زمستان در راه است.
ثانیا بر خلاف ادعای غربگرایان، همان گونه که گفته شد مذاکرات در اثر طفره طرف غربی در زمینه تضمین لغو موثر و پایدار تحریمها به بن بست خورد و نه
دل بستن ایران به زمستان سخت اروپا و طفره از توافق. در اینجا هم آمریکا، اروپای بحران زده و گرفتار بحران انرژی را قربانی مطامع خود کرده و اجازه نداد اروپا بخشی از مضیقه انرژی خود را از طریق ایران برطرف کند. در چنین وضعیتی و در حالی که آمریکا حتی به متحدان اروپایی خود رحم نکرد، آیا کارشناسانه و منصفانه و واقع بینانه است که کسانی القا کنند اگر ایران کوتاه میآمد، آمریکا آماده توافق با ایران برای لغو تحریمها بود؟ اگر هم اذعان دارند آمریکا نمیخواهد حربه تحریمها را کنار بگذارد -همچنان که در دوره پس از اجرای برجام، تحریمها را دو برابر کرد- پس چرا به جای تخطئه آمریکا، طرف ایرانی را سرزنش و شماتت میکنند؟ آیا خسارتی که با تنظیم نا متوازن و نا معتبر برجام به کشور تحمیل کردند، کافی نیست که حالا هم طلبکارانه سخن میگویند؟ آنها با این ادبیات، چه فرقی با رسانههای دولتی آمریکا و انگلیسی دارند؟!
کدام شاخص اقتصادی منفی هست که شما رکوردش را نشکستید؟!
رئیسبانک مرکزی در دولت روحانی، در حالی به سیاستهای اقتصادی دولت فعلی اعتراض میکند که همچنان عناوین «سلطان چاپ پول»، «سلطان تورم»، «سلطان افزایش قیمت دلار» و... را یدک میکشد.
به گزارش رجانیوز، رئیسسابق بانک مرکزی در چند هفته اخیر و همزمان با تغییر فاز معاندان و دشمنان ایران از آشوب خیابانی و تشویق به اعتصاب به هجمه بر نظام پولی و بانکی کشور، پر کار شده و هفتهای نیست که سخنانش تیتر یک یکی از روزنامههای اصلاحطلب نباشد. فعالان رسانهای و خبرنگاران اقتصادی فراموش نمیکنند که عبدالناصر همتی، زمانی که رئیسکل بانک مرکزی بود، صرفا با صداوسیما که ارتباطات خوبی با معاونت سیاسی و مدیران وقت آن داشت گفتوگو میکرد و هرگونه درخواست گفتوگو دیگری را رد میکرد یا به تمام معاونین و مدیران بانک مرکزی دستور داده بود گفتوگو رسانهای نداشته باشند و صرفا خودش به عنوان ویترین بانک مرکزی شناخته شود. اما رئیس کل دیروز بانک مرکز،ی حالا تبدیل به منتقد سیاستهای دولت سیزدهم شده است.
با قبول اینکه شاخصهای اقتصادی در شرایط مطلوبی قرار ندارند اما مردان اقتصادی دولت فعلی برای رسیدن به کارنامه خرابکاریهای همتی راه بسیار پر فراز و نشیبی را در پیش دارند؛ به عبارت دیگر آخرین نفری که میتواند به سیاستهای دولت سیزدهم نقد کند شخص عبدالناصر همتی است.
البته نباید این نکته را فراموش کنیم که صرفا آواربرداری ویرانهای که همتی و دوستانش تحویل دولت سید ابراهیم رئیسی دادند به ماهها و سالها زمان احتیاج داشته و دارد و در این زمینه میتوان به اقتصادیهای دولت سیزدهم خداقوت گفت.
با ورود همتی به ساختمان شیشهای میرداماد، بسیاری امید داشتند که بازار ارز به پایان نوسان خود رسیده و رئیسجدید بانک مرکزی به زودی افسار نرخ ارز را خواهد کشید. امیدها به همتی برای حفظ ارزش پول ملی اما تنها چند روز بیشتر دوام نداشت. روند صعودی نرخ ارز با آغاز به کار همتی ادامه یافت تا جایی که نرخ ارز تنها حدود یک ماه پس از آغاز به کار همتی و در میانه همان سال از کانال ۹ هزار تومان به بیش از ۱۵ هزار تومان رسید.
همتی سعی داشت با کمترین تزریق ارز، بازار را کنترل کند. از همین رو تدارک رسانهای گستردهای دید و بسیاری از رسانهها را برای کنترل بازار به خط کرد.
هرچند در مقطعی نرخ ارز به کمتر از ۱۵ هزار تومان هم فروکش کرد اما رشد قیمت دوباره اوج گرفت تا در نیمه سال ۹۹ قیمت هر دلار
به حدود ۳۲ هزار تومان هم افزایش یافت.
در نهایت عبدالناصر همتی پیش از پایان دولت دوازدهم و برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری، ساختمان میرداماد را ترک کرد و جای خود را به اکبر کمیجانی معاون خود داد. همتی بدترین عملکرد را در حفظ ارزش پولی و ثبات نرخ ارز در بین دیگر رؤسای بانک مرکزی به خود اختصاص داده است.
همچنین رکوردهای تاریخی سالانه رشد نقدینگی پس از انقلاب در دولت گذشته و بهطور خاص در دوره مسئولیت همتی در بانک مرکزی ایجاد شده (رشد ۴۰.۶ درصدی نقدینگی در سال ۱۳۹۹) و ازاینحیث، لقب سلطان
رشد نقدینگی برازنده وی است. از ۴۲۰۰ هزار میلیارد تومان حجم نقدینگی موجود کشور در پایان دولت روحانی قریب به ۱۸۸۷ هزار میلیارد تومان در دوره همتی ایجاد شده بود. به عبارت دیگر خالق حدود نیمی از نقدینگی ایران در بازه مذکور جناب عبدالناصر همتی بوده است.
از سوی دیگر، یکی از وظایف بانکمرکزی، اعمال سیاستهای پولی است. سیاستهایی که در دوران تورم بتوانند شدت افزایش قیمتها را کاهش دهد. عبدالناصر همتی در این زمینه نیز دارای رکورد است. او رکورد ثبت بالاترین «نرخ تورم» در پس از انقلاب را در کارنامه دارد. پس از انقلاب نرخ تورم نقطه به نقطه هرگز به شصت درصد نرسیده بود. در سال ۹۹ برای چندین ماه متوالی از شصت درصد عبور کرد.