دیدگاه اساتید
«امید» پیشران پیشرفت
مهران کریمی
حرکت ملت ایران در جریان انقلاب اسلامی و رویدادهای پس از آن، فراتر از اهداف سیاسی معمولِ انقلابها و دارای جهتگیری و هدفِ کلانی بوده است. هدف ملت ایران صرفا در جابهجایی قدرت سیاسی مستقر و تغییر حاکمان خلاصه نمیشد چراکه اگر اینچنین بود کار انقلاب از فردای پیروزی آن پایان یافته تلقی شده و انقلاب اسلامی مختومه اعلام میشد. توجه به این نکته بنیادین ضروری است که تغییر حکومت طاغوتی و شکلگیری جمهوری اسلامی صرفا نقطه آغازین این حرکت بوده است.
اما هدف نهائی و کلان این ملت و رهبری انقلاب اسلامی چه بوده است؟ این موضوع به صورت مشخص و منسجمی در بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی مورد توجه و تبیین واقع شده است: «اگر بخواهیم هدفهای ملت ایران را در یک مفهوم خلاصه کنیم که بتواند تا حدود زیادی خواستههای عمومی کشور و ملت را بیان کند و آن را در بر بگیرد، آن مفهوم کلیدی عبارت است از پیشرفت؛ منتها با تعریفی که اسلام برای پیشرفت میکند.»
چنانکه میبینیم «دستیابی به پیشرفت» هدفِ نهائی انقلاب اسلامی ملت ایران بوده است و این پیشرفت نه با مبانی، تعاریف و شاخصهای برآمده از تفکر مادی و سکولار که با درونمایه و تعریف اسلامی است. در نگاه غیردینی پیشرفت تنها در «بُعد مادی» تعریف شده و نگاهی ابتر و ناقص به انسان و جهان دارد: «پیشرفت در منطق اسلام، متفاوت است با پیشرفت در منطق تمدن مادی غرب. آنها یک بُعدی میبینند، آنها با یک جهت- جهت مادی- به پیشرفت نگاه میکنند. پیشرفت در نظر آنها، در درجه اول و به عنوان مهمترین، عبارت است از پیشرفت در ثروت و پیشرفت در علم و پیشرفت نظامی و پیشرفت فناوری. پیشرفت در منطق غربی اینهاست.»
اما از سوی دیگر «پیشرفت اسلامی» نگاهی «جامع و همهجانبه» به انسان، نحوه زیست او در جهان و هدف غائیاش دارد: «در منطق اسلامی، پیشرفت ابعاد بیشتری دارد: پیشرفت در علم، پیشرفت در اخلاق، پیشرفت در عدالت، پیشرفت در رفاه عمومی، پیشرفت در اقتصاد، پیشرفت در عزت و اعتبار بینالمللی، پیشرفت در استقلال سیاسی- اینها همه در مفهوم پیشرفت، در اسلام گنجانده شده است- پیشرفت در عبودیت و تقرب به خدای متعال؛ یعنی جنبه معنوی، جنبه الهی؛ این هم جزو پیشرفتی است که در اسلام هست و در انقلاب ما هدف نهائی ماست: تقرب به خدا. هم «دنیا» در این پیشرفتی که مورد نظر است، ملحوظ شده است، هم «آخرت»... پیشرفت اسلامی، پیشرفت در منطق انقلاب، یعنی این؛ یعنی همهجانبه.»
مصداق عینی و خارجی این «پیشرفت همهجانبه» ایجادِ «تمدن نوین اسلامی» است: «اگر پیشرفت همهجانبه را به معنای تمدنسازی نوین اسلامی بگیریم- بالاخره یک مصداق عینی و خارجی برای پیشرفت با مفهوم اسلامی وجود دارد؛ اینجور بگوییم که هدف ملت ایران و هدف انقلاب اسلامی، ایجاد یک تمدن نوین اسلامی است.»
تمدن نوین اسلامی به تَبَع تعریف اسلامیِ پیشرفت، دربرگیرنده آسایش دنیوی و سعادت اُخروی به صورت توأمان است که مراحل دستیابی به آن نیز در بیانات حضرت آیتالله خامنهای به صورت تفصیلی مورد بحث قرار گرفته است.
«پیشرفت» در منظومه فکریِ انقلاب اسلامی از مؤلفههایی برخوردار است. برای تحقق این پیشرفت باید توجهی تام و دقیق به این مؤلفهها داشت و از رهگذر عملیاتیسازی آنها پیشرفت را محقق ساخت. حضرت آیتالله خامنهای در نگاهی کلان این مؤلفهها را به دو دسته اصلی تقسیم میکنند: «یک رکن [اساسی پیشرفت]، امکانات مادی است، اما امکانات مادی کافی نیست. یک ملت ممکن است امکانات مادی زیادی هم داشته باشد، اما به رشد و ترقی و تعالی نرسد؛ نتواند یک ملت عزیز و قدرتمند بشود. خوب، ما در دوران قبل از انقلاب همین نفت را داشتیم، همین گاز را داشتیم، همین معادن عظیم فلزات ذیقیمت را داشتیم، همین استعدادهای درخشان و نیروی انسانیِ با استعداد را داشتیم؛ اما در عین حال یک ملت دست سوم، گمنام در دنیا، توسریخور قدرتهای بزرگ، زیر یوغ یک حکومتی که فاسد بود، دستنشانده بود، متصل به دشمنان ملت بود، زندگی میکردیم. پس امکانات مادی کافی نیست، مؤلفههای دیگری لازم است؛ مؤلفههای معنوی.»
دستیابی به پیشرفت با توجه همزمان به این دو دسته از مؤلفهها شدنی است.
«امید» و نقش آن در پیشرفت همهجانبه ملی و اسلامی در چنین منظومهای و به عنوان یکی از مهمترین و اثرگذارترین مؤلفههای پیشرفت معنا میشود. حضرت آیتالله خامنهای حرکت کلان ملت ایران در مسیر پیشرفت را به تلاش گروهی کوهنورد تشبیه کرده و «امید» را یکی از مولفههای معنویِ اساسی برای رسیدن به این قله معرفی میکنند: «پیشرفت کشور را تسریع کنیم. امروز چه چیزهائی میتواند ما را موفق کند و چه چیزهائی میتواند برای ما مشکلات به وجود بیاورد؟ من یک مثالی بزنم: یک گروه کوهنورد را در نظر بگیرید که میخواهند خودشان را برسانند به قله برجسته این کوه که دارای منافع است، دارای افتخار است. همّ آنها در درجه اول، پیش رفتن و کار کردن و تلاش کردن است. البته در راه ممکن است مشکلاتی پیش بیاید، خطرهائی وجود دارد. آنچه برای آنها در درجه اول ضروری است، عبارت است از اینکه تلاش کنند، کار کنند، تحرک داشته باشند، عزم راسخ داشته باشند، امید خود را از دست ندهند، نسبت به رسیدن به اهداف ناامید نشوند... ممکن است در هر راهی مشکلات و خطرهائی پیش بیاید... پس سازوبرگ اصلی این حرکت عظیم و بزرگ عبارت است از همین عزم راسخ، همین امید، همین کار و تلاش پیگیر، همین برنامهریزی، همین آمادگی و هوشیاری. اگر این سازوبرگ اصلی وجود داشت، اگر این ارکان اصلی را دارا بود، این مجموعهای که دارد حرکت میکند- در مثال ما، کوهنوردان؛ و در واقعیت، ملت ایران- بر تمام مشکلات فائق میآید و میتواند همه دشمنان خود را به زانو در بیاورد. اساس، این است.»
در این نگاه، امید یکی از اخلاقهای پیشبرنده یک ملت است: «اخلاقهای پیشبرنده یک ملت، امید و تحرّک و جدّیت است. ملتی که ناامید باشد، ملتی که از آینده خود مأیوس باشد، ملتی که خود را تحقیر کند، پیشرفت نخواهد کرد.»
داشتن امید و عزم راسخ در این حرکت کلان، شرط لازمِ طیِ این مسیر و دستیابی به پیروزی و موفقیت است. این «امید به پیشرفت» است که زمینهسازِ حرکت تک تک افراد یک ملت و دستیابی به قلههای افتخار میشود: «امید، بزرگترین قوّه محرّکه انسان است. امید به پیروزی، امید به پیشرفت و امید به موفقیّت، هر انسانی را به حرکت وادار میکند. اگر شما بخواهید هر انسان فعّال و سرزنده و شادابی از حرکت بیفتد، کافی است او را ناامید کنید. اگر ناامید کردید، دستهای فعّال سست خواهد شد؛ زانوان فعّال و استوار به لرزه خواهد افتاد. میخواهند ملت ایران را ناامید کنند. چرا؟ چون میبینند که ملت ایران امروز به سوی یک آینده خوب و روشن که در آن، هم دنیای مادّی او تأمین است و هم عزّت و سربلندی و ایمان و نفوذ او در سطح دنیای اسلام تأمین میشود، حرکت میکند... ما هنوز وسطِ کاریم.»
رسیدن به قله فقط با امید و نگاه امیدوارانه شدنی است و این علاج همه دردهاست: «همین امید و نگاه امیدوارانه، باید بتواند شما را در راههای دشوار رسیدن به قله کمک کند و به پیش ببرد؛ و به پیش خواهد برد... علاج همه دردهای یک ملت، تلاش و کار است؛ کارِ متکی به ایمان و امید، علاج همه دردهای یک ملت است. ملت بیکار، ملت تنبل، ملت کسل، ملت ناامید و ملتی که بگوید: «ای آقا! از دست ما چه کاری برمی آید، آنها هر کار که بخواهند، میتوانند بکنند»، چنین ملتی به جایی نخواهد رسید.»
براین اساس همه باید این روحیه را تقویت کنیم: «امید به خداوند و ایمان الهی، مأیوس نشدن در برابر مشکلات و نگاه بلندمدت و تاریخی راز پیشرفت است که باید این روحیه را بیش از پیش تقویت کرد.»
در نگاه رهبر انقلاب اسلامی اگر چنانچه این امید به پیشرفت و دستیابی به آینده بهتر در مردم از بین برود اساس این حرکتِ جمعیِ تاریخی مورد تهدید قرار میگیرد: «یکی از بزرگترین نعم الهی، امید و اعتمادبهنفسی است که در مردم هست. روح امیدواری، خیلی نعمت بزرگی است. مردمِ مأیوس، ناامید و بدون افق دید، بیصبری میکنند؛ نه اینکه کار نمیکنند، مانع کار هم میشوند؛ ولی مردمِ امیدوار خودشان جلو جلو میدوند و مسئولان را به دنبال خودشان میکشانند.»
طبیعتا ملتی که حجم قابل توجه ضعفها و عقبماندگیهای تاریخی ناشی از بیکفایتی و خیانت حاکمان و توطئه و چپاولگریهای استعماری را بر گردن داشته در مسیر پیشرفت نیز با چالشهای طاقتفرسایی روبهرو است. علاوهبر دشمنیها و توطئههای سلطهگران و زیادهخواهان، رسیدن به پیشرفت از ناحیه دشمنی درونی نیز تهدید میشود: «این راهی که ملت ایران میخواهد برود، یک راه آسفالته بیمانع نیست؛ ما در این راه چالش هم داریم. ما دو دشمن بزرگ داریم... ما دو دشمن داریم: یک دشمن، دشمن درونی است؛ یک دشمن، دشمن بیرونی است. دشمن درونی خطرناکتر است. دشمن درونی چیست؟ دشمن درونی خصلتهای بدی است که ممکن است ما در خودمان داشته باشیم.»
این خصلتها و بیماریهای فرهنگی اساسا مانع پیشرفت است: «اگر ملتی این بیماریها را داشته باشد، این ملت پیشرفتش ممکن نیست؛ اگر ملتی مردمش تنبل باشند، ناامید باشند، اعتماد به نفس نداشته باشند، با همدیگر پیوند نداشته باشند، به همدیگر بدبین باشند، از آینده ناامید باشند، چنین ملتی پیش نخواهد رفت؛ اینها مثل موریانهای که در درون پایه بنا بیفتد، بنا را ویران میکند؛ مثل کرمی است که داخل میوه قرار بگیرد، میوه را فاسد میکند. باید با این صفات مبارزه کرد. ملت ما باید امیدوار، دارای اعتماد به نفس، خوشبین به آینده، علاقهمند به پیشرفت، و معتقد و مؤمن به معنویاتی باشد که او را در این راه کمک میکند.»
و دقیقا به علتِ اهمیت وجود این روحِ امید در بین مردم است که دشمنان بیرونیِ ملت ایران و انقلاب اسلامی برای از بین بردن آن برنامهریزی کرده و از هر وسیلهای برای ناامیدساختن مردم استفاده میکنند: «دشمن از همه توان دارد استفاده میکند برای القای ناامیدی، برای القای بنبست... دشمن روی امید ملّت ایران متمرکز است. این امکانات گستردهای که دشمن به کار گرفته، این رسانهها، این ماهوارهها، این فضای مجازیِ عجیب و غریب، این تلویزیونهای مزدورِ مأجور، همه اینها برای این است که این امید را در مردم بکُشند. محیط هرج و مرج و محیطی که در آن امید وجود نداشته باشد، ضد پیشرفت است. شما ببینید امروز دشمنان ما که از برخورد چهرهبهچهره با این ملت مأیوساند و از طرق گوناگون میخواهند روی این ملت اثر بگذارند، از همین وسایل استفاده میکنند؛ یعنی سعی میکنند افق را تیره و تار نشان دهند؛ جوان را ناامید کنند.»
براساس چنین محاسبهای «ایجاد یأس» نقشه دشمن و در رأس راهبردهای جبهه استکبار قرار میگیرد: «امروز همه تلاش آمریکا و دستگاه و جبهه استکبار این است که عنصر قدرت و قوّت و مقاومت را از ما بگیرد؛ یعنی میخواهد ایمان و اتّکاءِ به نفس و امید و اتّحاد را در ما تضعیف کند. ملتی که ایمان و اتحّاد نداشته باشد و نسبت به آینده مأیوس باشد، پیداست که در همه میدانها شکست خواهد خورد؛ در سیاست هم شکست میخورد، در اقتصاد هم شکست میخورد، در سازندگی کشور هم شکست میخورد. آنها میخواهند اینها را از ما بگیرند. اوّلین ضربهای که میزنند، این است که ملت را از خود مأیوس کنند.»
* منابع در تحریریه موجود است.