نگاهی به دیروزنامههای زنجیرهای
مدعیان اصلاحطلبی با سرمایههای اسرائیل و پادوهای آمریکا در ایران، بار دیگر مقابل این دو رژیم خونآشام خم شدند.
کاسهلیسی برای رژیم جعلی توسط سرمایههای رژیم صهیونیستی در ایران با ورزشکار اسرائیلی مسابقه دهیم!
سرویس سیاسی ـ
روزنامه هم میهن وابسته به کرباسچی و قوچانی دیروز اینطور نوکری خود برای آمریکا و اسرائیل را نشان داد: «اگر شعار مرگ بر آمریکا داده نشود، به استقلال کشور خدشهای وارد نمیشود. اگر کشتیگرفتن ورزشکار ما با یک اسرائیلی به معنی بهرسمیت شناختن رژیم صهیونیستی فهم میشود، این فقط در خیال بعضیها وجود دارد.»
کاسه لیسی مدعیان اصلاحات به عنوان سرمایههای اسرائیل برای این رژیم خونخوار در حالی است که جام جهاني قطر به عرصه حمایت از فلسطین و نفرت از اسرائیل تبدیل شد و خبرنگاران صهیونیست مجبور شدند خود را متعلق به کشور دیگری معرفی کنند.
ميدل ايست آي گزارش داده بسیاری از کسانی که پرچم فلسطین را در دست دارند این کار را به عنوان نوعی اعتراض عليه حضور گردشگران صهيونيست در مسابقات جام جهانی انجام میدهند، هرچند حمایت از فلسطین در طول جام جهانی تاکنون به طرق مختلف آشکار شده است.
یدیعوت آحارونوت نیز در صفحه اصلی خود در مطلبی تحت عنوان «جام تنفر» نوشت: «خیابانهای دوحه برای اسرائیلیها بسیار خطرناک است و آنها اینجا از هر طرف در معرض دشمنی قرار دارند و تهدید میشوند.»
همچنين «راز ششنیک»، خبرنگار تلویزیون رژیم صهیونیستی با اشاره به نگاه منفي گسترده و جو ضداسرائيلي غالب در جام جهاني قطر در توئيتر خود نوشت: «من همیشه فکر میکردم که مشکل از دولتهاست. اما در قطر فهمیدم که نفرت مردم در خیابان از ما چقدر است. پس از 10 روز اقامت در دوحه، نمیشود از آنچه در اینجا بر ما میگذرد حرف زد. ما اینجا محصور شدهایم. ما با احساس بسیار بد اینجا را ترک خواهیم کرد. ما اینجا در کنار ایرانیها، لبنانیها، قطریها، سوریها راه میرویم و همه آنها نگاههای غضبناکی به ما میکنند. تنها نگاه عربستانیها کمی متفاوت است. ما تصمیم گرفتیم اینجا خودمان را اکوادوری جا بزنیم.»
اين خبرنگار در ادامه نوشت: «بعد بازی برزیل بدترین تجربه را داشتیم. ما میخواستیم با هواداران برزیل عکس بگیریم اما مسلمانها مدام میآمدند و پرچم فلسطین را کنار ما بلند میکردند و عکس را برهم میزدند. بهعنوان یک اسرائیلی لیبرال همیشه فکر میکردم مشکل ما با اعراب و مسلمانها با دولتهای آنهاست. اما من اینجا از مستی پریدم و فهمیدم که چقدر مسلمانها از ما متنفرند و این ربطی به دولتها ندارد.»
در چنین وضعیتی، مدعیان اصلاحات به صحنه میآیند و برای اسرائیل کاسه لیسی میکنند، لیاقت این وطن فروشان بیشرافت همین است.
ادعای مضحک روزنامه اصلاحطلب: ادبیات خاتمی با دانشجوها فرهیخته بود!
روزنامه اعتماد روز گذشته در مطلبی با عنوان «وزن و اعتبار كلمات در گفتمانها» در بررسی ادبيات به كار رفته در روز دانشجو با نگاهي به گفتمان اصلاحات و اصولگرايي نوشت: «...دانشگاه تا قبل از [دوران ریاس جمهوری خاتمی] محلي بود مختص اساتيد و دانشجويان و مقامات بلندپايه كشور كه شأن خود را اجل بر رويارويي با دانشجوياني ميدانستند كه اغلب لحن انتقادي و گزنده داشتند. خاتمي اما در دانشگاهها حضور پيدا ميكرد و حتي با وجود شنيدن تندترين عبارات و شديدترين نقدها، باز هم با همان لحن و ادبيات فرهيخته دانشجويان را زير پر و بال خود ميگرفت و بر زخمهاشان مرهم مينهاد. باز شدن زبان، آغازي است بر نمايان شدن هويت، شخصيت و حد افراد، جريانات و گفتمانها.»
در مضحک بودن چنین ادعایی از سوی این روزنامه مدعی اصلاحطلبی همین بس که خاتمی در جریان برگزاری مراسم روز دانشجو در سال 83 هنگامی که از سوی برخی معترضان و طرفداران طیف مدعی اصلاحات هو شد، با عصبانیت آنها را تهدید کرد و گفت: «این خلاف دموکراسی است؛ این چه وضعی است که ایجاد کردهاید، مگر شما چند نفر هستید که هو میکنید؟ کاری نکنید که بگویم بیرونتان کنند، آدم باشید وگوش بدهید!»
ما عاشق ایرانیم و حقالوکاله اصلا برایمان مهم نیست!
روزنامه شرق در یادداشتی آورده است: «عمدتا شهروندان و متهمان دانش حقوقی ندارند و از وقتی بازداشت میشوند خانواده بیدرنگ طی ساعات اولیه میخواهد از خدمت وکیل قابل اعتماد بهرهمند شود. به وکلا زنگ میزنند و توقع دفاع سزاوار دارند. اما مانعی به نام تبصره ماده 48 دسترسی وکلا را محدود میکند. بهجز این آیین دادرسی برخی شعب دادگاه انقلاب با آنچه در کتب قانون نوشته شده، متفاوت است! متهم بیدفاع میماند[!!] وکیل کارکرد خود را از دست میدهد. گاهی پیمان آرامشبخش خود با موکل را [صرفا برای دفاع از منافع او و علیرغم میل باطنی و سوگند وکالتی] میگسلد بدون اینکه بتواند موکل خود را مجاب کند و حتی رخصت اطلاع به وی داده شود. خانواده ناراضی، متهم آشفته، وکیل مکدر و از همه مهمتر عدالت خمود میشود.»
در ادامه این یادداشت آمده: «ما حقوقبانان عاشقان ایران دوست داریم کشورمان سرآمد عدالت و حقوق بشر باشد[!!]... اما من وکیل از استیفای این حق -و نه حق بلکه از این تکلیف و وظیفه انسانی- محروم شدهام. دوستان قضائی میگویند ما مجری قانونیم. پس احیای حقوق عامه و گسترش عدل و تضمین آزادیهای مشروع چه میشود؟! محرومکردن متهمان از انتخاب آزادانه وکیل و تشکیل دادگاه یا تداوم تحقیق در غیاب وکیل منتخب متهم، گزندی آسیبزننده در فرآیند عدالت قضائی و گرزی گران بر پیکره دادرسی منصفانه است. به این گزند بیتوجه باشیم؟!»
نویسنده یادداشت مذکور که طبق معرفی که در متن آمده خود وکیل است، حتما که دغدغه اجرای عدالت دارد و نه چیزی دیگر... اما در این باره و از قول مردم جامعه که هرگاه کارشان به دادگاه و محکمه افتاده میتوان گفت که معمولا قیمتهایی که برای وکالت عنوان میشود، برق از سر اکثر مردم میپراند. البته ذکر این نکته لازم است که حتما در این قشر هم انسانهایی هستند که مراعات حال مردم را میکنند و طرف سخن ما آنها نیستند.
اما در ماده 48 قانون آیین دادرسی کیفری چه چیزی عنوان شده؟ در این ماده قانون به حق متهم بر داشتن وکیل از لحظه تحت نظر قرار گرفتن اشاره میکند اما در تبصره آن آمده: «در جرائم علیه امنیت داخلی یا خارجی و همچنین جرائم سازمانیافته که مجازات آنها مشمول ماده ۳۰۲ این قانون است، در مرحله تحقیقات مقدماتی طرفین دعوی، وکیل یا وکلای خود را از بین وکلای رسمی دادگستری که مورد تایید رئیسقوهقضائیه باشد، انتخاب مینمایند. اسامی وکلای مزبور توسط رئیسقوهقضائیه اعلام میگردد.»
این که قانون چنین چیزی را مدنظر قرار داده علت مهمی دارد که احتمالا نویسنده یادداشت نتوانسته درک کند. چنان که در تبصره قانون آمده «در مرحله تحقیقات مقدماتی» پس در اینجا قانونگذار تخصیص زده و محدودهای را برای این تبصره در نظر گرفته و دلیل آن این است که متهم در حال بازجویی است و در این مقطع اگر وکیلی برای او اختیار شود که آن وکیل با امکان قانونی ملاقات با متهم بتواند حلقه ارتباطی میان او و دیگر همدستانش شود تمام زحمات به باد میرود؟ برای نمونه تصور کنید متهم بتواند به همدستانش اطلاع دهد که از چه کسانی نام برده و آنها امکان فرار از دست قانون را بیابند. ممکن است یک متهم که شامل این تبصره میشود اقدامش با همکاری و همدستی دیگران رخ نداده باشد خب قانونگذار نمیتواند تفکیک قایل شود و عملا رسیدن به چنین نتیجهای نیازمند گذر از تحقیقات ابتدایی هستیم که با گذر از آن منع مذکور هم برطرف میشود.
ادعای بیدفاع ماندن متهم ادعایی مضحک است و تنها برای تخریب عنوان شده و ارزش پاسخگویی ندارد اما در مورد ادعای نویسنده باید گفت در کشورهای خارجی، جرائم علیه امنیت ملی بهطور مثال جرایمی مانند جاسوسی به خیانت و خیانت بزرگ تعریف و شدیدترین محدودیتها برای این متهمین درنظر گرفته میشود و حتی حق در اختیار داشتن وکلای رسمی دادگستری (انتخابی)
هم ندارند.
نکته دیگر آنکه نویسنده مزبور ناخواسته یا ندانسته به مواد 1 تا 5 قانون آیین دادرسی کیفری هیچ اشارهای نکرده چه آنکه قانونگذار در این مواد قانونی با اعلام پایبندی به رعایت حقوق متهم، بیان داشته که دادرسی کیفری باید مستند به قانون، تضمینکننده حقوق طرفین بوده و مراجع قضایی باید با بیطرفی و استقلال کامل به اتهام انتسابی به اشخاص رسیدگی کنند.