kayhan.ir

کد خبر: ۲۵۴۷۹۵
تاریخ انتشار : ۰۹ آذر ۱۴۰۱ - ۲۰:۲۵

قاعده ضرر و زیان در اسلام

 
 
محمدرضا فرخی
اسلام دین فطرت است. همین خصیصه که بارها به اشکال گوناگون در آیات و روایات بیان شده‌، بیانگر این مطلب است که هر آنچه بر خلاف عقل سالم و قلب سلیم باشد، با اسلام ارتباطی ندارد. این‌گونه است که هر رفتار ضد عقلانی و خلاف فطرت و حتی خلاف غریزه طبیعی، به عنوان ضد اسلامی شناخته و معرفی شده است.
از جمله قواعد اصولی اسلام، قاعده لاضرر است. نویسنده در این مطلب به تشریح این قاعده اساسی پرداخته است.
***
اسلام، دین فطرت
اسلام دین مطابق با عقل و فطرت است. عقل سالم و احکام آن‌،که به عنوان مستقلات عقلانی شناخته می‌شود‌، از اعتبار ویژه‌ای در اسلام برخوردار است، تا جایی که گفته‌اند: کل ما حکم به العقل حکم به الشرع؛ هر آنچه را که عقل بدان حکم کند، شریعت هم بر اساس آن حکم می‌کند. این‌گونه است که در اسلام بخشی از احکام به عنوان احکام امضایی در برابر احکام تاسیسی مطرح شده است.
تردیدی نیست که انسانیت انسان به عقل است و حتی دین و حیا و ایمان به عقل وابسته است. اگر عقل را از انسانیت جدا کنیم معنا و مفهومی برای دین و حیا و ایمان باقی نمی‌ماند؛ زیرا شناخت خداوند و ایمان به او مبتنی بر وجود عقل و به‌کارگیری آن است. از این رو در اسلام، اصول دین غیر قابل تقلید دانسته شده و بر هر کسی است که با عقل خود یا یاری دیگران دریابد که خداوندی است که آفریدگار و پروردگار جهانیان است. اگر در فروع دین از تقلید در صورت ناتوانی از اجتهاد سخن به میان آمده‌، در اصول دین چون توحید، نبوت و امامت و معاد و عدل، از هرگونه تقلید برحذر داشته شده است. این بدان معناست که هر کسی باید با عقل خود حقیقت را دریابد و بدان ایمان آورد.
از نظر اسلام، هر انسانی دارای دو پیامبر درونی و بیرونی است. پیامبر درونی عقل آدمی است که پیامبر بیرونی را اثبات می‌کند. البته نباید از این نکته غافل شد که عقل کلیاتی چون هدفمندی جهان و نبوت عامه را درک می‌کند، اما اثبات نبوت خاصه نیازمند دلایل دیگری چون معجزه است.
به هر حال، عقل در اسلام از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است و این مسئله به اشکال گوناگون در آیات و روایات تبیین شده است. از جمله روایاتی که از عدم جدایی دین و حیا از عقل خبر می‌دهند و در اصول کافی آمده این روایت است که انسان مخیر به انتخاب یکی از سه گانه‌ها می‌شود اما عقل را اختیار می‌کند. پس از آنکه به دو عنصر دیگر فرمان بازگشت داده می‌شود، آن دو می‌گویند خداوند ما را مامور ساخته که هر جا عقل باشد در آنجا حاضر باشیم. این بدان معناست که حیا و دینداری بخش جدایی‌ناپذیر عقلانیت است. اگر بخواهیم درباره نشانه‌های عقلانیت در شخصی آگاه شویم باید به مقدار حیا و دینداری شخص توجه یابیم؛ زیرا این عقل است که انسان را به حیا و دینداری وادار می‌کند.
این‌گونه است که یکی از عناصر اصلی تکلیف و بازخواست و کیفر و مجازات عقل قرار داده شده و تنها برای عاقلان تکلیف و کیفر بیان گردیده است. لذا اگر انسانی مجنون باشد و از نعمت عقل برخوردار نباشد، بر او حرجی نیست و تکلیفی ندارد.
عقل با دو همراه جدایی‌ناپذیرش، فطرت را تشکیل می‌دهد. از این رو دین درونی مانند وجدان بیدار، آدمی را به حیاورزی و کارهای نیک و صالح می‌خواند و از هرگونه کارهای زشت و قبیح برحذر می‌دارد. دین بیرونی که به عنوان مکمل و راهنمای عقل در جزئیات وارد شده، لازم است که مطابق و مناسب با عقل سلیم باشد. 
از این رو، تمامی احکام عقلانی محض با احکام دین تطابق می‌یابد.
اما در مواردی که عقل و دین در تضاد ظاهری قرار می‌گیرند، یا باید در صحت حکم عقلانی شک کرد و یا در اعتبار انتساب حکم دینی به خداوند تردید نمود؛ زیرا عقل و شریعت اسلامی هرگز برخلاف هم نیستند و همواره به عنوان موید یکدیگر عمل می‌کنند.
احکام ضرری، خلاف اسلام
هر انسانی نیازهای مادی و معنوی دارد که باید به آنها پاسخ دهد. از مهم‌ترین نیازهای طبیعی و غریزی انسان می‌توان به خوردن و نوشیدن و شهوت جنسی اشاره کرد. اسلام برای پاسخگویی به این نیازهای طبیعی روش‌های مناسب و معقولی را در نظر گرفته است که انسان ضمن حفظ کرامت و شرافت خویش می‌تواند به این نیازها در حد نیاز طبیعت انسانی پاسخ دهد.
پاسخگویی به نیازهای طبیعی و غریزی بر اساس آموزه‌های اسلامی باید با توجه به فلسفه وجودی آفرینش هستی و انسان باشد. از آنجا که هدف نهایی از آفرینش انسان، خدایی شدن و ظهور در مظهریت ربوبیت الهی است که از آن به خلافت الهی یاد می‌شود، پاسخگویی به نیازهای مادی و غریزی باید با توجه به این هدف انجام گیرد. لذا در اسلام محدودیت‌هایی برای پاسخگویی به این نیازها بیان شده تا ضمن جلوگیری از تفریط وسرکوب غرایز از افراطگرایی نیز جلوگیری به عمل آید و اجازه داده نشود تا انسان‌ها با سرگرم شدن به غرایز، خود را از هدف اصلی بازدارند.
در اسلام هر گونه ضرر به خود و ضرر به دیگری امری زشت و گناه شمرده شده و هر کاری که انسان را از هدف اصلی بازمی‌دارد به عنوان امر ضرری شناخته و معرفی گردیده است. کسی که به نیازهای طبیعی و غریزی خود در چارچوب هدف آفرینش پاسخ ندهد، خود را گرفتار نقصی کرده که از کمال بازمی‌دارد. همچنین افراط در آن نیز به عنوان ظلم به نفس معرفی شده و بشدت با آن مبارزه می‌شود. 
فطرت انسانی به طور طبیعی کمال جو و کمالگراست و از هرگونه نقصی می‌گریزد. بدترین نقص انسان، عدم شناخت و آگاهی از خود و پیرامون است. از این رو از انسان‌ها می‌خواهد تا با ابزارها و منابع شناختی، علم و دانش بیابند و بر اساس شناخت کامل و درست عمل کنند. شناخت درست حقیقت و کمالات به انسان کمک می‌کند تا گام‌های درستی برای رهایی از نواقص از جمله نقص جهل و نادانی بردارد.
همه آموزه‌های عقلانی و وحیانی به مدد انسان آمده است تا کمالات را به وی بشناساند و راه دستیابی به آن را بیاموزاند. از این رو احکام اسلام همانند احکام عقلانی صرف و مستقلات عقلی، از این ویژگی برخوردارند که پاسخگوی نیازهای فطری و طبیعی انسان هستند. از نظر اسلام، هرگونه حکمی بر خلاف فطرت و طبیعت، حکم غیر اسلامی و غیر عقلانی شمرده می‌شود. پیامبر گرامی(ص) در عبارتی کوتاه به این قاعده اصلی و اساسی در اسلام اشاره کرده و فرموده است: لاضرر و لاضرار فی الاسلام؛ ضر رساندن به خود و دیگری در اسلام جایز نیست.
قاعده لاضررعلیه زیان و ستم
قاعده لا ضرر از مشهورترین قواعد فقهى و تعبیر «لاضرر» برگرفته از احادیث نبوى است.(الکافى، ج ۵، 
ص ۲۹۲، باب الضرار، ح ۲؛ وسائل الشیعه، چاپ اسلامیه، 
ج ۱۷، ص ۳۴۱؛ ابواب احیاء الموات، باب ۱۲، ح ۳)
ضرر در لغت به معناى نقصانى است که در شىء داخل مى‌شود،(ترتیب العین، ج ۲، ص ۱۰۳۹، «ضر») اعمّ از اینکه این نقصان در مال، آبرو، جان و یا در یکى از شئون وجودى انسان باشد.(القواعد الفقهیه، بجنوردى، ج ۱، ص ۲۱۴)
هر گونه ضرر و زیانی بر خود و دیگران قبیح و گناه و گاه جرم است. به این معنا که افزون بر کیفر اخروی دارای مجازات قانونی دنیوی است.
مشکل عمده‌ای که جوامع اسلامی با آن مواجه هستند، عدم اهتمام به این قاعده است. جوامع اسلامی در بسیاری از مصادیق رفتاری خود بر اساس قاعده لاضرر عمل نمی‌کنند. به عنوان نمونه هر گونه ضرر و زیان به گوش دیگران، قبیح و حرام دانسته می‌شود. این ضرر و زیان گاه با سیلی زدن اتفاق می‌افتد و گاه با صدای گوشخراش موسیقی، زنگ موبایل یا حتی صدای مداحی تحقق می‌یابد. بر اساس آموزه‌های اسلامی هیچ کسی حق ندارد به دیگران زیان برساند.
در اسلام همان‌گونه که هر ضرری به مال و جسم و جان خود ممنوع شده است و انسان اگر ببیند با روزه گرفتن به عنوان مثال خوف جان می‌رود، باید از امساک خودداری و افطار کند. همچنین هر گونه زیانی به دیگری به هر شکلی جایز نیست. به عنوان نمونه اگر کسی از شما نخواسته تا او را برای نماز صبح بیدار کنید، ولی شما به هر شکلی با سر و صدا و یا نماز بلند خواندن وی را بیدار کنید، نه تنها ثوابی نبرده‌اید، بلکه گناهی برخود نوشته اید؛ زیرا خواب ماندن شخص موجب قضای نماز می‌شود و بر او حرجی نیست، اما برای شما که با بیدار کردن وی موجب زیان شده‌اید و ناراحتی عصبی و مانند آن برای او پدید آورده‌اید، گناهی مرتکب شده‌اید.
بنابراین، قاعده لاضرر علیه هر گونه زیانی به خود و دیگران است، اعم از زیان مادی و یا غیر مادی و روحی و معنوی. این قاعده اجازه نمی‌دهد تا کسی حتی به قصد دینی کار ضرری علیه خود و دیگران انجام دهد.
البته در تشخیص مصادیق ضرری گاه شخص دچار اشتباه می‌شود؛ ولی هر انسان عاقلی با رجوع به عقل و یا خردمندان و یا شریعت می‌تواند ارشاد به حکم پیدا کند و مصادیق آن را تشخیص دهد و بر اساس آن رفتار کند.
جامعه اسلامی برای قرآنی شدن نیازمند مراعات تمامی جزئیاتی است که به عنوان احکام عقلانی و وحیانی با آن آشنا هستیم و اگر نیستیم به حکم وظیفه شرعی و عقلی بر ماست تا کوتاهی نکنیم؛ زیرا تبعات رفتارهای ضد عقلی و شرعی را باید در دنیا و آخرت بدهیم. هر یک از خوانندگان خود می‌توانند با نگاهی به پیرامون خود دریابند که چه اموری از مصادیق رفتاری ضرری علیه خود و دیگران است و خود را ملزم کنند که از آن پرهیز نمایند.