kayhan.ir

کد خبر: ۲۵۴۶۰۵
تاریخ انتشار : ۰۷ آذر ۱۴۰۱ - ۱۸:۴۵

بحران «مادران مجرد»‌ گریبان‌گیر خانواده غربی

 
 
یکی از توصیه‌های رهبر انقلاب اسلامی به تشکل‌های دانشجویی به ویژه بانوان دانشجو، تبیین جایگاه زن در جوامع غربی بوده است. ایشان در دیدار سال ۱۳۹۶ دانشجویان با تأکید بر این مسئله گفتند: «من سفارش می‌کنم یکی از نکاتی که دانشجویان خواهر در تشکّلها دنبال کنند، مسئله‌ زن در غرب باشد؛ ما کمتر به این مسئله می‌پردازیم.» 1396/3/17
«ریحانه» بخش زن، خانواده و سبک زندگی پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR در یادداشت زیر براساس تحقیقات و پژوهش‌های غربی، توصیفی از هویت و جایگاه زن در غرب داشته است.
یک سر دارد و هزار سودا. از صبح که بیدار می‌شود، نقش‌های مختلف را یکی‌یکی مثل لباس روی هم می‌پوشد. قرار است دوباره تا شب که دخترش می‌خوابد، مادر، پدر، خواهر و برادرش باشد. صبحانه‌اش را مادرانه آماده کرده و حالا بدوبدو پدرش شده تا برود سرکار. بعدازظهر با تمام خستگی برادرش است و همبازی‌اش می‌شود و شب مثل خواهر بزرگ‌ترش برایش قصه ‌می‌خواند؛ اما قبل از کودک خوابش می‌برد.
 خانواده‌ای که خانواده نیست
همه جوامع انسانی بر این امر اتفاق‌نظر دارند که خانواده از پدر و مادر و فرزندان تشکیل می‌شود. این تعریف خانواده‌ هسته‌ای است که مختص دیروز و امروز نیست. در سراسر تاریخ حیات بشر این تعریف که برگرفته از فطرت خلقت انسان‌هاست معتبر بوده است. حتی تصور ذهنی مردم از خانواده، هنوز همان تعریف مرسوم و کاملی است که در بالا گفته ‌شد. کودکی که درک کاملی از مفهوم خانواده ندارد هم در بازی‌هایش دنبال نقش‌های پدری و مادری در خانه می‌گردد. اما امروز در کشورهای غربی و آمریکا این تعریف به آفت جدیدی مبتلا شده است: شیوه‌هایی از زندگی که حتی با اغماض هم نمی‌توان آن را خانواده نامید.
تغییر نگرش‌ها و شیوه‌ زندگی، خصوصاً در غرب، ثمره‌ای جز فروپاشی بنیان و تغییر مفهوم خانواده نداشته است. در واقع گسترش روابط متعدد خارج از ازدواج و زندگی‌های تک‌نفره و طلاق، مفهوم خانواده‌ سنتی را تضعیف و نوع جدیدی از کنار هم بودن را به وجود آورده است. پیوندی که نهایتاً بتوان آن را کنار هم بودن بدون داشتن تعهد نامید، نه مفهومی به نام خانواده.
تک‌والدی نامی جدید برای خانواده‌ای است که کودک از نعمت یکی از والدینش محروم است، معمولاً با مشکلات عاطفی و اقتصادی دست‌وپنجه نرم می‌کند؛ فقط‌وفقط برای اینکه یکی که باید باشد، نیست. این نقش غایب هم معمولاً پدر است که خانواده را رها می‌کند، او نخواسته که باشد یا در واقع، جامعه اجازه‌ رهاکردن مسئولیت‌های زندگی را به او داده و تلاشی هم برای حفظ استحکام پیوند اولیه نکرده ‌است. نام تمام این مشکلات تک‌والد‌بودن است که در بیان غربی‌ها با عنوان «سینگل پرنت» شناخته می‌شود. تک‌والدی یا در اثر طلاق یا در اثر فوت همسر ایجاد می‌شود، اما سال‌هاست مغرب زمین گروه دیگری نیز به این تک‌والد‌ها اضافه کرده است: مادرانی که نه طلاق گرفته‌اند و نه همسرشان فوت شده، بلکه آنها ترک شده هستند. در خیلی از موارد از همان ابتدا هم تعهدی در کار نبوده است. شاید ارتباط دو فرد در ایستگاه مترو پیوند محکم‌تری از این پیوند داشته باشد. اما این رابطه حالا منجر به تولد فرزندی شده و مادری که حالا همه‌ نقش‌ها را با هم دارد، نقش مادر و نقش پدر!
چرا تک‌والدی در غرب رواج پیدا کرد؟
غرب از جایی به بعد تصمیم گرفت مفهوم خانواده را تغییر دهد؛ اما اگر می‌خواست برای خانواده تعریفی ارائه دهد، چند سال بعد و با سرعت تغییر سلایق و نگرش‌ها مجبور می‌شد باز هم دستی به روی تعریفش بکشد؛ بنابراین همیشه سؤال «خانواده چیست» را بی‌جواب گذاشته است‌؛ البته غربی‌ها نهایت تلاششان را در بند ۳ ماده ۱۶ اعلامیه‌ حقوق بشر سازمان ملل کرده‌اند: «خانواده واحدی گروهی طبیعی و زیربنایی‌ برای جامعه است و سزاوار است تا به‌وسیله‌ جامعه و حکومت نگهداری شود.»
یکی از همین دولت‌هایی که داعیه‌دار حقوق‌بشر است آمار‌های عجیبی را از وضعیت خانواده در کشورش اعلام کرده است. اداره‌ سرشماری ایالات متحده آمریکا، دو سال قبل یعنی سال ۲۰۲۰، خبر از رقم ۱۸.۵ میلیونی کودکان تک‌والد داد، یعنی ۱۸.۵ میلیون کودک از نعمت حضور و بزرگ‌شدن در کنار هر دو والدشان محروم‌اند. از این تعداد ۱۵.۳ میلیون کودک با مادر مجرد خود زندگی می‌کنند؛ جمعیتی به‌اندازه‌ کشور هلند. یعنی تک‌والدی در این کشور زنانه شده است و این زنان هستند که بار اصلی روابط خارج از ازدواج و عواقب رهاشدگی از سوی همسر را بر دوش می‌کشند.
اینکه کودکی با یکی از والدین خود زندگی کند و بزرگ شود، قبلاً به‌دلیل مرگ یکی از والدین یا نهایتاً طلاق بود؛ اما درحال حاضر این تک‌والدی که آمریکا بیشترین تعدادش را در جهان به خود اختصاص داده، ناشی از رواج نوع جدیدی از زندگی مشترک است که به مذاق جوان‌های غربی خصوصاً مردان، خوش آمده است؛ زندگی‌ای بدون مسئولیت‌پذیری و تعهد، بدون تحمل دشواری‌های تربیت کودک، بدون شب‌بیداری، بدون دادن هزینه‌های پوشک و لباس و مدرسه و بدون برعهده گرفتن دردسر‌هایی که به‌همراه کودک بزرگ می‌شوند.
اما نقطه شروع اضمحلال نهاد خانواده در غرب از کجاست؟ حدود شش دهه‌ قبل، بین دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰، (برابر با دهه ۴۰ تا ۵۰ شمسی) و شکل‌گیری انقلاب جنسی در مغرب زمین. انقلابی که نتایج گسترده‌ای برای جامعه‌ زنان داشت؛ پنبه‌ نقش‌های فطری زنان را در خانواده زد و در عوض پیشگیری از بارداری و روابط آزاد را رواج داد. دست مردان را هم برای انتخاب شرکای جنسی متعدد باز گذاشت. تبعات انقلاب جنسی به همین سادگی نبود؛ اما مسئله‌ تغییر مفهوم خانواده از همین نقطه و با ازبین‌رفتن مسئولیت‌های خانوادگی شروع شد. زمانی که مرد هزینه‌های تأمین مسکن، خوراک، پوشاک و تحصیل بچه را در کنار هزینه‌های جانبی‌اش که کم هم نیست، حساب می‌کند و رفتن را بر ماندن ترجیح می‌دهد. حالا مادر با انبوه مشکلات تنها می‌ماند.
 مادران مجرد و کودکانشان 
با چه مشکلاتی دست‌وپنجه نرم می‌کنند
آمارها می‌گویند از بین خانواده‌های تک‌والدی که مشکلات اقتصادی ‌گریبان‌گیرشان است؛ مادران مجرد بسیار بیشتر از پدران مجرد دچار فقر هستند. ۳۹ درصد مادران مجرد در برابر ۱۹ درصد پدران مجرد زیر خط فقرند؛ اما مسئله فقط منحصر به فقر نیست. مسائل مالی و فقر از یک طرف و حس بی‌هویتی و طردشدن اجتماعی از سوی دیگر، مادر مجرد را داخل منگنه گذاشته و او را از مسیر طبیعی حیات فردی و خانوادگی و اجتماعی باز می‌دارد. کودک هم در کنار فقر، معمولاً مشکلات تحصیلی و عاطفی دارد. گاهی فقر او را در دام جرائم می‌اندازد و این کودکان یکی‌یکی به آمار کودکان تک‌والد مجرم و فقیر اضافه می‌شوند. 
بر اساس نتایج مطالعه‌ای که یکی از سازمان‌های قضایی دولت آمریکا منتشر کرده است فرزندانی که پدر نداشته و همراه مادر مجرد خود زندگی می‌کنند بیشتر به سمت جرایم خشن کشیده می‌شوند، همچنین بر اساس دیگر یافته منتشر شده توسط این سازمان کودکان آمریکایی تک‌والد بیش از سایر کودکان مستعد مصرف مواد مخدر و گرایش به جرم هستند. از طرفی کودکان مادران مجرد، خصوصاً پسران، الگوی مردانه‌ای در زندگی خود ندارند و این منشأ مشکلات رفتاری‌ای مانند پرخاشگری خواهد شد. احتمال اینکه این کودکان مشکلات تک‌والدی ‌بودن را تا بزرگسالی هم به دنبال خود بکشند، زیاد است. معمولاً خود کودکانِ مادران مجرد نیز در آینده درگیر روابط بیهوده و خطرناکی می‌شوند که در نهایت منجر به ادامه چرخه‌ تک‌والدی‌شدن است.
مشکلات مادران مجرد و فرزندانشان به حدی رسید که در دهه‌ هفتاد کمپین‌های متعددی با موضوع زنان و مادران تشکیل شد. آنها نام خود را شورای مادران مجرد و فرزندانشان گذاشتند. از آن پس دولت فدرال اقدام به کمک‌های رفاهی، بیمه، خدمات پشتیبانی و حتی تأمین مسکن به این مادران کرد. در واقع از روز تشکیل و رسمی‌شدن فعالیت این شورا، گویی مردان دیگر خیالشان از رهاکردن زن و خانواده راحت شده بود؛ چون حالا سیاستی روی کار آمده بود تا به این سبک زندگی بدون تعهد رسمیت بخشیده و از آن حمایت کند. این راه‌حل اگرچه جای خواب و غذای مادران مجرد فقیر و فرزندش را تأمین می‌کرد؛ اما از سوی دیگر تعداد مادران مجرد جامعه‌ غربی را بیشتر و بیشتر کرد؛ تازه اگر مادران تنها و آسیب‌دیده‌‌شان، آنها را نکشند و به فرزندخواندگی داده نشوند، در دام جرائم نیفتند و روانه‌ زندان نشوند و در نهایت از فقر هم جان سالم به در ببرند.