فطرت، حقیقتی ماندگار
حقیقت انسان را فطرتی تشکیل میدهد که خداوند به انسان عنایت کرده است. فطرت همانند یک برنامه نرم افزاری برای کل سیستم و نظام وجودی انسان است.فطرت یک برنامه خاص الهی برای انسان است که انسانیت انسان را شکل میدهد. از این رو هرگز تغییر نمیکند؛ زیرا تغییر فطرت به معنای تغییر ماهیت انسانی خواهد بود.اما فطرت انسانی ممکن است دفن شود یا زنگار بگیرد ولی هرگز تبدیل و تغییر نمییابد؛ زیرا خداوند برای هر موجود و آفریدهای یک برنامه نرم افزاری خاصی را ایجاد کرده که ماهیت خاص آن آفریده را شکل میدهد.
خداوند در آیه 10 سوره شمس می فرماید: قَدْ خَابَ مَن دَسَّاهَا، هر آینه نومید شد کسی که نفس و فطرتش را مدفون کرد.
واژه «دَسَّاهَا» از ریشه «دَسَّسَ» باب تفعيل است. ثلاثی مجرد آن مضاعف یعنی «دَسَّ» است، چنانکه گفته میشود «دسَّ، يدسُّهُ، مدسوس، دسيسه». دسیسه به این معنا است كه انسان خاكها را کنار میگذارد و چاله ای میکند تا چيزي را در آن دفن كند. دسيسه کردن به معنای توطئه کردن نیز از همین جا ریشه گرفته است. دساها يعني آن قدر دسيسه كرد كه اين فطرت كه گوهر الهي حقیقت انسانی، مدسوس و مدفون شده است. این همان نوعی زنده به گور كردن است؛ البته با آنکه زنده به گور می شود، اما اين فطرت نمُرده و همچنان و هميشه زنده است؛ زیرا اگر فطرت آدمی بميرد تبیین بسیاری از مسائل به ویژه در حوزه مسائل اخروی با مشكلات فراواني مواجه خواهد بود؛ چرا که ابديّت عذاب و خلود كفار در جهنّم بر اساس این است که این حقیقت فطرت انسانی همچنان زنده است و شخص با انسان بودن خویش عذاب می شود و با آنکه نتوانسته است به کمال انسانیت برسد و بلکه سقوط کرده و سنگ خارا و چوب و هیزم آتش دوزخ و یا چارپا و مانند آنها شده ولی هنوز فطرت را دارا است و همین است که او را اذیت می کند؛ یعنی با وجود حضور ادراک انسانی ،خود را در جایگاه پستتر مییابد و رنج می بیند.
پس این فطرت آدمی همواره و همیشه زنده است و اصلاً مُردني نيست؛ بلکه مدفون شده است و فتیله چراغ آدمیت او چنان پایین کشیده شده که شبیه مرگ و نیستی است و دیگر نوری ندارد که خودش را روشن کند چه رسد که پیرامونش را روشن نماید.
چنین انسان مرده دلی فطرت را دفن و دسیسه کرده اما هنوز آن فطرتش در آن زیر نفس میکشد و فریاد می زند ،منتها حرفش به گوش كسي نميرسد. پس گناهکار و فاجر و فاسق ، فطرت را از بين نبرده است؛ چون «لاَ تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ؛ تبدیلی برای خلق الهی نیست.»(روم، آیه 30)
بنابراین ذات اقدس الهي نه كسي را بيفطرت خلق ميكند و نه اجازه ميدهد فطرت كسي از بين برود. اما این فطرت با گناه و کارهای ناهنجارآدمی ضعيف شده و مدفون و زنده به گور ميشود ولي در زیر خاک گناه، همواره هست. پس آنهايي كه روي قبر فطرت دارند زندگي ميكنند و فطرت را دسيسه كردهاند، اينها وقتی گرفتار مشکلی می شوند مایوس می شوند؛ اما برخی دیگر که فطرت خود را کاملا دفن نکردهاند و اهل خوشگذرانی و اتراف و اسراف و تبذیر هستند، به دنبال فشار و تنگنای شرور و سختی ها به خود میآیند و به دعا و تضرع میپردازند و به تعبیر قرآن: «إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ فَذُو دُعَاءٍ عَرِيضٍ؛ چون آسیبی به او رسد [برای برطرف شدنش] به دعای فراوان و طولانی روی میآورد »(فصلت ، آیه 51) يا به تعبیر دیگر قرآن :«دَعَانَا لِجَنْبِهِ أَوْ قَاعِداً أَوْ قَائِماً ؛ به پهلو و نشسته و ایستاده ما را میخوانند.»(یونس، آیه 12)
مرتضی حقیقتپور