وقاحت روزنامه اصلاحطلب در تطهیر حامیان آشوب و ویرانی
سرویس سیاسی-
روزنامه اعتماد روز گذشته در مطلبی با عنوان « تاوان در كنار مردم بودن » به احضار و بازداشت تعدادی از سلبریتیهای حامی آشوبگران و اغتشاشات واکنش نشان داد و نوشت: « در جريان همراهي هنرمندان با اعتراضهاي مردمي، اولين مرحله از برخورد دستگاههاي رسمي، ممنوعالتصويري تعدادي از هنرمندان بود.. در ادامه جريان اعتراضها اصغر فرهادي، فيلمساز جهانآوازه ايران از هنرمندان خارجي خواست اين اعتراضها را همراهي كنند..شايد در اين مقطع به نظر ميرسيد ماجراي كشف حجاب هنرمندان فروكش كرده است اما به يكباره ترانه عليدوستي عكسي از خود منتشر كرد كه در آن حجاب از سر برداشته بود و نوشته «ژن ژيان ئازادي» در دست داشت... افسانه بايگان، از بازيگران شناختهشده سينما و تلويزيون هم با انتشار تصوير بدون حجابش، همراهي خود را با مردم اعلام كرد... اما در اين ميان ماجراي هنگامه قاضياني چيز ديگري بود. او كه از ابتداي اعتراضها همراه مردم بود اما آنچه باعث شد بيشتر در كانون توجه قرار بگيرد، اين بود كه در روزهاي اخير با انتشار پستي به بهانه كشته شدن كيان پورفلك، اعتراض خود را به خشونتي كه به كودكان اين سرزمين ميشود اعلام كرد.. بعد از اين خبر، هنگامه قاضياني در حساب شخصياش در اينستاگرام حجاب از سر برداشت.. هنوز 24 ساعت از اين پست قاضياني نگذشته بود كه خبرگزاري دولت از بازداشت هنگامه قاضياني بازيگر شناختهشده سينما خبر داد.»
گفتنی است شاید در مخیله هیچ ایرانی شرافتمند و وطن دوستی خطور نمیکرد که روزی یک جریان سیاسی که سالها مناصب مهم کشور را در اختیار داشته و همچنان در لایههای میانی مدیریت کشور میتوان رد پای آن را دید، به چنان حضیض ذلتی برسد که برای اهداف سیاسی و جناحی خود به منافع ملی پشت کند و در مواضع خود ننگ تطهیر از حامیان تروریسم و آدمکشی با جعل عنوان حمایت از مردم را به جان بخرد! این مواضع ضد امنیت ملی و ضد اسلامی از کدام آبشخور سرچشمه میگیرد؟ راز این همه کینهتوزیها و جادهصافکنی برای آشوب و فتنه در چیست؟ چه شده که به وقت محکوم کردن فتنه و آشوب و خشونت، خاموش و ساکتاند و به وقت مقابله با ضد انقلاب، فتنه گران و متعرضان به نوامیس مردم، نسخه نفی خشونت میپیچند؟ و اقدام آنها را با «اعتراضات مردمی» توجیه میکنند؟
مدعیان اصلاحات در حالی درخصوص درگذشت مهسا امینی و یا شهادت کیان پیرفلک ژست شفافیت خواهی میگیرند که خود با برخی القائات و طرح ادعاهای غیرواقعی در پروژه کشته سازی و ابهامزایی ضدانقلاب مشارکت میکنند. بهطور مثال درخصوص شهادت کیان پیرفلک، ویدئوهای متعددی منتشر شد که نشان میداد تروریستها و اغتشاشگران مسلح بوده و سمت مردم و نیروهای امنیتی شلیک میکردند.
غربگراها در یک مسخشدگی تاریخی فرورفتهاند
روزنامه شرق در یادداشتی که به مسایل بحر ین و انتخابات آن مربوط میشود آورده است: «روز شنبه 12 نوامبر در حدود 350 هزار رأیدهنده در پادشاهی بحرین پای صندوقهای رأی رفتند. حدود 330 نامزد ازجمله 73 زن برای پیوستن به شورای نمایندگان مجلس سفلی در این رویداد که اپوزیسیون شیعه حق مشارکت در آن را نداشت، به رقابت پرداختند.»
این متن در ادامه افزوده: «نکته طنزآمیز اینکه پاپ فرانسیس در سفر اخیر خود به کشور پادشاهی بحرین، حمد بنعیسی آلخلیفه را به احترام و ترویج حقوق بشر فراخواند! واقعیت سیاسی و اجتماعی پادشاهی مشروطه بحرین با تقریبا 1.5 میلیون نفر جمعیت که بیش از نیمی از آنها کارگران خارجی هستند، با این انتخابات قانونگذاری نمایان میشود. بالطبع حزب شیعه الوفاق (جمعیت وفاق ملی اسلامی) و حزب سکولار وعد که به ترتیب در سالهای 2016 و 2017 ممنوع شدند، خواستار تحریم انتخابات بودند. به نظر میرسد انتخابات به دور دوم بینجامد. اما چگونه میتوان کشوری سالم و بدون مخالف داشت؟»
به راستی چگونه میتوان کشوری بدون مخالف داشت؟ تصور کنید ملتی پس از چند دهه مبارزه علیه رژیم شاهنشاهی موفق میشود آن رژیم دست نشانده را سرنگون کند. این ملت مبنای خویش را در جهان 2قطبی آن روزگار عدم سلطه پذیری از دو ابرقدرت شرقی و غربی و گفتمان و مانیفست آنها اعلام میکند. همین خود نقطه شروع دشمنی 2 ابرقدرت آن روزگار علیه کشور مذکور میشود به طوری که هر 2ابرقدرت به تجهیز تسلیحاتی دیوانهای که به نظام نوپای آن هجوم برده میپردازند... دشمنیهای کشورهای سلطهجو در هر سال و دههای به شکلی بروز میکند و یکی از آن روشهای براساس موضوعی به نام جنگ نرم شکل گرفته که یکی از زیرمجموعههای آن «جنگ شناختی» است.
به طور حتم و بدون شک رژیم منحوسی مانند آلسعود خواب تجزیه کردن ایران را میبیند؛ خوابی که به یاری حق تعالی هرگز تعبیر نخواهد شد. خب ماحصل بمباران اذهان جامعه توسط رسانههای دشمنان نظیر بیبی سی فارسی، سعودی اینترنشنال، من و تو، صدای آمریکا.... و چیزی به جز مسخ برخی و دگرگونی شناختی آنها خواهد بود؟ در چنین شرایطی آیا امکان دارد کشوری بدون مخالفت راهش را به سمت فرداهای پرافتخار طی کند؟! آن هم در شرایطی که همواره جماعت غربگرا در مسخ شدگی تاریخی قرار دارند و اصلا نیازی نیست تا برای آنها زحمت تغییر شناخت در یک نبرد شناختی داده شود.