آرامش قلب و آثـــار آن
مرتضی شایان
قلب در فرهنگ قرآنی، از مهمترین اعضای بشر است که از آن به عنوان مرکز ادراکی یاد میشود. احساسات و عواطف و نیز فهم و ادراک بشر به این مرکز حساس انسان بستگی دارد. از این رو قلب در فرهنگ قرآن، به معنای دانش و عقل و قوه ادراکی به کار رفته است.
در آموزههای قرآنی، مطالب بسیاری درباره قلب، بیماریهای آن، اطمینان و آرامش قلبی و مانند آن بیان شده است. نویسنده دراین مطلب به چیستی قلب وبرخی از آثار آرامش قلبی پرداخته است.
***
گستره معنایی و اصطلاحی قلب
قلب که در زبان فارسی از آن به دل یاد میشود، در وهله نخست آنچه از آن به ذهن متبادر میشود، همین قلب جسمانی صنوبری شکلی است که درسمت چپ سینه قرار دارد و مرکز پمپاژ و نیز تصفیه و تغذیه خون است.
اما در کاربردها و فرهنگ قرآنی و همچنین در اصطلاحات عرفانی، معنا و مفهوم دیگری دارد و مراد این عضو صنوبری نیست؛ بلکه مفهوم دیگری از آن اراده میشود که بسیار فراتر و اساسی میباشد، به گونهای که اصولا میتوان گفت که انسانیت انسان ارتباط تنگاتنگی با قلب به مفهوم دیگر آن پیدا میکند.
راغب اصفهانی دانشمند بنام ایرانی در کتاب ارزشمند مفردات الفاظ قرآن، قلب را به معنای خرد و دانش معنی کرده است، مانند آیه ۳۷ سوره ق که خداوند میفرماید: ان فی ذلک لذکری لمن کان له قلب، در قرآن یادآوری برای کسانی است که دارای قلب (عقل) میباشند.
(مفردات الفاظ قرآن، ص ۶۸۱، ذیل واژه قلب)
قلب در اصطلاحات عرفانی، لطیفهای ربانی و عبارت از حقیقت انسان است که حکیم آن را نفس ناطقه مینامد و روح، باطن آن است و نفس حیوانی نیز مرکب از آن میباشد.
همین قلب است که ادراک و علم و آگاهی دارد و مخاطب کلام و معاتبه خدا میشود و خطاب و عتاب به آن تعلق میگیرد. در هر کجای قرآن و سنت از قلب نام برده میشود، مراد همین معناست.(کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، محمد علی التهانوی، ج ۲،۱۳۳۴ و نیز لغت نامه، دهخدا، ج ۱۱، ص ۱۵۵۸۵، ذیل واژه قلب)
در آیات قرآن از قلب به این معنا و مفهوم با واژگانی دیگر چون فواد و صدر و مشتقات آن یاد شده است؛ هر چند که تفاوتهای ظریفی در کاربرد هر یک از واژگان وجود دارد، ولی با این همه در اصل معنای پیش گفته با هم متحد است و همه آنها این بار مفهوم کلی را با خود حمل میکند.
قلب از نظر قرآن همان حقیقت نفس و مرتبهای از آن است که مسؤلیت تفقه و تعقل و مانند اینها را به عهدهدارد و احوالات متناقض چون سلامت و مرض انسان به آن نسبت داده میشود.
قلب، مرکز ادراکی و منشا آگاهی
قلب انسان از مهمترین نقاط بشری با پیچیدگیها و اسرار بسیار میباشد. از نظر قرآن، قلب انسان کانون ادراک و شناخت بشر است و انسان هر گونه شناختی از خود و بیرون را از طریق آن به دست میآورد. آیات بسیاری به این مسئله پرداخته است که به طور صریح و شفاف بیش از ۶۳ آیه قرآن به آن اشاره دارد. از جمله این آیات میتوان به آیات ۷، ۸۸، ۹۳، ۹۷، ۲۰۴، ۲۲۵، ۲۶۰ و ۲۸۳ سوره بقره اشاره کرد. در همه این آیات، این معنا مورد تاکید و توجه است که قلب آدمی باید به عنوان کانون ادراکی و شناختی بشر به خوبی محافظت شود و اجازه داده نشود تا به بیماری دچار شده و قدرت خود را از دست دهد و یا دچار مهر شده و راه ادراک و شناخت بشر بسته شود.
خداوند در آیات ۲۹ و ۱۵۴ سوره آل عمران و نیز ۷ و ۱۱۶ سوره مائده، قلب آدمی را مخزن اسرار او میداند. بنابراین همه هستی آدمی و انسانیت وی در این نقطه قرار دارد و انسان هر آنچه آموخته و عمل کرده و خود را بدانها ساخته، در این مرکز حفاظت میشود. براین پایه، اگر قلب آدمی را برداریم چیزی از انسانیت وی باقی نخواهد ماند. قلب صندوقچه اسرار بشر است. این اسرار هر چند که بر خداوند پوشیده نیست و خداوند به همه اسرار قلبهای آدمی آگاهی دارد(آل عمران، آیات ۲۹ و ۱۵۴) ولی در روز رستاخیز، همه این پردهها فرو میافتد و اسرار دلها برای همگان آشکار میشود.(عادیات، آیات ۶ تا ۱۰)
از ویژگیهای قلب آن است که منبع احساسات و عواطف بشر نیز میباشد. به این معنا که قلب دارای دو کارکرد اصلی است که به حوزههای ادراکی و شناختی و نیز احساسی و عاطفی مرتبط میباشد. از این رو خداوند به انعطاف و تاثیرپذیری قلب از رخدادها و حوادث بیرونی و خارجی اشاره میکند که گویای این کارکرد دیگر قلب است. از جمله آیاتی که به این مسئله پرداخته میتوان به آیه ۳۵ سوره حج و ۲ و ۱۰ و ۱۱ و ۶۳ سوره انفال اشاره کرد که به مسئله تاثیرپذیری و انعطاف قلب در واکنش به رخدادهای بیرونی میپردازد.
قلب، کانون آرامش
چنانکه گفته شد قلب افزون بر اینکه کانون ادراکی و شناختی بشر است، کانون عواطف و احساسات بشر نیز هست و انسان به این دو، شناخته و از دیگر موجودات متمایز میشود.
خداوند در آیاتی چند، قلب آدمی را کانون اصلی و محل واقعی و حقیقی آرامش بر میشمارد که از آن جمله میتوان به آیه ۲۶۰ سوره بقره و نیز ۱۰۳ و ۱۲۶ سوره آل عمران و ۱۱۳ سوره مائده و ۲۸ سوره رعد و ۱۰۶ سوره نحل اشاره کرد.
از نظر قرآن، آرامش حقیقی در ایمان است؛ از این رو، دلی که از ایمان خالی و تهی است، هرگز رنگ آرامش واقعی را به خود نمیبیند؛ زیرا آنچه به نظر آرامش است، تنها توهم آرامش زودگذری است که با مصیبت و گرفتاری از میان میرود، ولی آرامش ایمانی، آرامشی پایدار و مانا میباشد و تحولات و رخدادها و مصیبتها نیز تاثیر چندانی در این قلوب به جا نمیگذارد. از این رو خداوند در آیات ۲۷ تا ۳۰ سوره فجر، قلوب آرامش یافته و مطمئن را برخوردار از عنایتهای ویژه الهی میداند. به این معنا که قلوبی که در سختیها و گرفتاریها نیز در آرامش به سر میبرند، بهره مند از آثار ایمان به خدا هستند؛ زیرا ایمان به خداوند موجب جلب عنایات و رحمت خاص خداوندی میشود و شخص را در حالتی قرار میدهد که هیچ تندبادی از گرفتاریها نمیتواند آرامش درونی اش را از میان بردارد و به تلاطم افکند.
آثار آرامش قلب
آرامش دلهای آدمی به ایمان واقعی است. دلی که ایمان واقعی بر آن تابیده باشد، هیچ توفان و تندباد بلایا و مصیبتها نمیتواند در آن تاثیری به جا گذارد. خداوند در آیات ۹ تا ۱۱ سوره انفال با اشاره به ایمان مجاهدان میفرماید که همین ایمان واقعی است که موجب ثبات قدم واستقامت آنان در برابر دشمنان تا بن دندان مسلح میشود؛ زیرا آنان هیچ قدرتی را فراتر از قدرت الهی نمیدانند و با ایمان به ربوبیت و حاکمیت الهی در همه امور هستی، تکیه گاه خویش را خداوند قرار دادهاند، لذا هیچ تندبادی آنان را نمیلرزاند چه رسد که از جا بر کند و پراکنده ساز.
تاثیر چنین ایمان آرامش بخشی را میتوان در همه صحنههای جهادی و زندگی عادی یعنی حالتهای فوقالعاده و معمولی دید. بنابراین صاحبان چنین ایمانی با تکیه و اعتماد به قدرت و حکمت الهی گام در راههای سخت میگذارند و از هیچ کسی و هیچ چیزی بیم و ترسی ندارند. صلابتی که اینگونه در آنان پدید میآید، خود منشا پیروزی و اقتدار کامل مومنان بر دشمنان کافر میشود.
از این رو خداوند در آیات ۱۲۳ تا ۱۲۶ سوره آل عمران، به تاثیر قلب آرامش یافته از ایمان در پیروزی بر دشمنان در میادین جنگی اشاره میکند و خواهان برخورداری از این صلابت ایمانی و اقتدار واقعی میشود. اگر انسان از چنین صلابت ایمانی و آرامش قلبی برخوردار شود، هرگز هیچ چیز و هیچ کسی نمیتواند بر او سیطره یابد و همواره عزیز و سربلند خواهد بود.
قدرت کامل و اقتدار تمام، از دیگر آثاری است که خداوند برای آرامش قلبهای مومنان بیان میکند. از نظر خداوند تنها قلبهای آرامش یافته از ایمان به خداست که قادر و توانا بر انجام کارهای سخت و مخاطرهآمیز میباشند و ترس از هیچ عملیات خطرناک و جان گیر در دل ندارند.(قصص، آیات ۷ و۱۰)
چنین قدرتی به شخص این امکان را میدهد تا حافظ اسرار نظامی و امنیتی از هر نوع و در هر درجهای باشد. خداوند با اشاره به مادر موسی در آیه ۱۰ سوره قصص این معنا را تبیین میکند که آرامش قلبی موجب میشود تا شخص در حالتی از اقتدار و عزت قرار گیرد که به هیچ وجه نتوان اسرار مهم را از او به دست آورد و به افشای آن وادار ساخت.
بنابراین آرامش ایمانی مومنان عامل مهم حفظ اسرار نظامی و امنیتی امت و کشور میشود.
از آنجا که ایمان را درجاتی است، آرامش و اطمینان قلبی نیز بر پایه درجات ایمانی متفاوت خواهد بود. با این همه عنایات الهی به مومنان موجب میشود تا از آرامش برتر و کاملتر برخوردار باشند. خداوند در آیات ۲۷ و۲۸ سوره رعد به این معنا توجه میدهد که اطمینان قلب انابه کنندگان به درگاه خداوندی، زمینهساز برخورداری ایشان از هدایت خاص میشود.
به این معنا که اگر انسان یک گام به سوی خداوند برود، خداوند چندین گام به سوی او میآید و از عنایات خاص الهی بهره مند میشود. همین معنا را خداوند در آیات ۲۷ تا ۳۰ سوره فجر نیز بیان کرده است.
در آن آیات این معنا مورد توجه قرار میگیرد که قلبهای آرامش یافته با یاد و وعدههای خداوندی، از عنایت ویژه الهی نیز برخوردار خواهند شد. اینگونه است که در مسیر تعالی و کمالی دم به دم به خدا تقرب جسته و از عنایات خاص و بیشتر و بهتری بهره مند میشوند.
قلبهای آرامش یافته با ایمان در مسیر تعالی و کمال، با یاد و وعدههای خداوند دلگرم میشود و به سبب آنکه هر گام آدمی با پاسخ چندین گام الهی رو برو میشود، خداوند از بنده خویش به فضل و عنایات خاص تشکر و قدردانی میکند.
اینگونه است که محبت خویش را در دل بندگان مومن میافکند. پس خداوند نخست محبت میورزد تا بنده محبت کند و این پیشقدمی خدا زمینه خشنودی دو سویه را فراهم میآورد.
در آیات ۲۷ تا ۳۰ سوره فجر از رضایت مومنان از خدا و رضایت خدا از مومنان سخن به میان آمده است که نتیجه طبیعی آرامشی است که در اثر ایمان واقعی پدید میآید.
ایمان، عامل اصلی پیدایش آرامش قلبی
آرامشی که از راه ایمان به دست میآید از نظر کمی و کیفی و گونه بسیار متفاوت است. درجات آرامش در آدمی با توجه به درجات ایمانی متفاوت میباشد. از این رو کسی با پیروزی به آرامش میرسد و کسی دیگر با بلا و گرفتاری و مصیبت آرامش را تجربه میکند؛ زیرا برخی آرامش را در پیروزی میجویند و برخی دیگر، عنایت الهی را در گرفتار شدن به بلا میطلبند و بر این باورند که « هر که در این بزم مقربتر است،جام بلا بیشتر میدهند».
بنابراین چنین شخصی بلا را عین آرامش میداند و برخی دیگر نیز بر این باورند که هر چه از دوست رسد نیکوست؛ پس برای او تفاوتی میان نعمت و نقمت نیست بلکه خواهان توجه و عنایت اوست به هر شکلی که به او برسد؛ زیرا به این باور رسیده است که بسیاری از نقمتها و بلاها برای دستیابی شخص به کمالات و فعلیت یابی توانمندیهای بشر است.
به هر حال، آنچه میتواند عامل اصلی و علت واقعی آرامش و اطمینان واقعی و حقیقی باشد، همان ایمان است. از این رو ایمان به خداوند در آیاتی چون ۲۸ سوره رعد و ۱۰۶ سوره نحل، موجب آرامش دلها قلمداد شده است. هر چه ایمان، واقعی و کاملتر باشد، ارامش نیز پایا و ماناتر خواهد بود.
در همین راستا عوامل دیگری که در قرآن بیان شده در راستای همان تفسیر ایمان و یا بیان مصادیقی از ایمان به خدا است. بنابراین احیای مردگان به شکل اعجازآمیز که برای حضرت ابراهیم(ع) در آیه ۲۶۰ سوره بقره به عنوان عامل اطمینان و آرامش دانسته شده، در حقیقت بیان دیگری از ایمان است.
به این معنا که اموری چون اعجاز و دلایل روشن و بینات الهی، موجب ازدیاد ایمان و در نتیجه تولید و یا افزایش اطمینان و آرامش میشود.همچنین امدادهای الهی در جنگ و صلح میتواند به تولید ایمان و یا ازدیاد آن بینجامد که خود عامل ایجادی و یا ازدیادی اطیمنان و آرامش است.(فتح، آیات ۱ و ۴)
خداوند در آیاتی چون ۱۲۳ تا ۱۲۶ سوره آل عمران و ۹ و۱۰ سوره انفال و ۲۵ و ۲۶ سوره توبه و ۴۳ سوره انفال به مسئله امدادهای الهی با فرستادن فرشتگان در جنگ،اندک نشان دادن مشرکان در رویای پیامبر(ص) به منظور آرامش بخشی به قلب مسلمانان و مانند آن اشاره میکند که در حقیقت برای تقویت وازدیاد ایمان مومنان است که به طور طبیعی موجب ازدیاد اطمینان و آرامش آنان میشود.
براین اساس، پیروزی در جنگ که سبب آرامش قلبی میشود، به سبب آن است که مومن به عنایت الهی توجه مییابد و ایمان وی افزایش مییابد.(آل عمران، آیات ۱۲۳ تا ۱۲۶)
ذکر نام الهی نیز عامل ایجادی و یا افزایش ایمان و در نتیجه اطمینان و آرامش واقعی است که در آیاتی چون ۳۸ سوره رعد و ۲۳ سوره زمر بر آن تاکید شده است.
همچنین یکی از عوامل ایجاد آرامش قلبی، ازدواج است که در آیه 21 سوره روم به آن اشاره شده است.
به هر حال خداوند منشا آرامش است و همه آرامش قلوب تحت قدرت الهی میباشد (بقره آیه ۲۶۰) وهر کسی که آرامش واقعی را میجوید باید به خداوند ایمان آورده و به او توکل و تکیه و اعتماد کند.