آنها که هیچ پایبندی ندارند نمیتوانند اصلاحطلب باشند(خبر ویژه)
اظهارات سعید حجاریان مبنی بر اینکه با جریان آشوب و اغتشاش مرزبندی نمیکند، نشان میدهد که این طیف از اصلاحطلبان صلاحیت حضور در مناصب رسمی را ندارند.
روزنامه وطن امروز در یادداشتی نوشت: نام اصلاحطلبان با سوءاستفاده از شرایط و موجسواری بر حوادث و اتفاقات گره خورده است. اساسا اصلاحطلبان به ماهی گیری از آب گلآلود مشهور بوده و اتفاقاتی که حداقل در طول یک دهه گذشته رقم خورده، این نکته را تایید میکند. دوم خردادیها همواره مترصد این بودهاند تا با به وجود آمدن بحرانی در کشور، منافـع و امتیازات خود را از شرایط پیشآمده کسب کنند. از همین رو میتوان به فتنه سال ۸۸ اشاره کرد. زمانی که این جریان با شکست مفتضحانه در دهمین انتخابات ریاستجمهوری مواجه شد، با طرح ادعای دروغ و بیاساس «تقلب در انتخابات»، ضمن به حاشیه بردن پرشورترین انتخابات ریاستجمهوری تاریخ انقلاب اسلامی، ۸ ماه کشور را دچار بحران کرد؛ فتنه سال ۸۸ نشان داد اصلاحطلبان به رغم همه ادعاهای خود درباره دموکراسی، احترام به انتخاب اکثریت ملت را تا جایی قبول دارند که منافع آنها را تامین کند. این موضوع در ارتباط با انسجام و تمامیت ارضی ایران نیز صدق میکند.
سعید حجاریان از تئوریسینهای جریان اصلاحات در گفتوگویی اعلام کرد: تعهد به منافع ملی و تمامیت ارضی ایران تا زمانی برای اصلاحطلبان تعهدآور است که منافع و امتیازهای مـوردنظر این جریان را تامین کند، در غیر این صورت کشوری به نام ایران موضوعیت نخواهد داشت! حجاریان در قسمتی از مصاحبه خود در پاسخ به این سؤال که نظرش درباره مرزبندی با اغتشاشات اخیر چیست، گفته است: «ما ۲ نوع مرزبندی داریم. مرزبندی نوع اول ملی است و در مقابل جنگ، تجزیهطلبی، تحریمطلبی و ریختن خونهاست. من با وارد شدن کشور به جنگ با هر توجیهی که بیاورند، مرزبندی دارم. در مقابل تکه تکه شدن موجودیتی به نام ایران هم مرزبندی دارم. در برابر تحریم هم مرزبندی دارم زیرا به باور من تحریم در نهایت به ضرر مردم است و آنهایی که اهلش هستند در اوج تحریم هم بازی خود را پیش میبرند. آخرالامر باید به خون ایرانیها اشاره کنم؛ من حتما با ریختن خون یک نفر به قیمت قدرت گرفتن یک آلترناتیو مخالفم. مرزبندی دوم ایدئولوژیک و سیاسی است...
یک بحث جدی مواضع اصلاحطلبان اظهار کرده است درباره اعلام مرزبندی وجود دارد. مادامی که نگذارند مرزبندی دوم (با خشک مغزی، عظمتطلبی، شرقپرستی، جنگطلبی حاکمیتی و پادگانی شدن) اتفاق بیفتد، مرزبندی اول بیفایده است یعنی دستکم من چنین کاری نمیکنم، مگر نمیگویند وقتی زخم بود مگس میآید؟ پس اول باید زخم ترمیم شود بعد مگسپرانی کنند».
همان طور که از اظهـارات حجاریان مشخص است، این جریان خواستههای غربگرایانه خود از قبیل عدم همکاری راهبردی با کشورهای ضدغربی را در مقابل منافع ملی تعریف کرده و اعلام میکند تا زمانی که منافع اصلاحطلبان تامین نشـود، آنها حاضر به مرزبندی با افراد و جریاناتی که تمامیت ارضی ایران را نشانه رفتهاند، نخواهند بود. در طول سالهای گذشته اصلاحطلبان همواره تلاش کردهاند کشور را به سمت زانو زدن در برابر غرب سوق دهند.صحبتهای حجاریان نشان میدهد اصلاحطلبان از همکاری گسترده ایران با کشورهای ضدغربی از جمله روسیه و چین عصبانی هستند.
مواضع اخیر حجاریان را در حقیقت باید روشنترین و صریحترین اعتراف اصلاحطلبان در ارتباط با منافع ملی و مردمی ایران دانست. تئوریسین اصلاحات صریحا اعلام میکند تا زمانی که سیاستهای موردنظر این جریان تامین نشود، هیچ نیازی نمیبیند که با کشتار مردم به دست آشوبگران و تجزیه کشور مقابله کند.
در هر کشـور دنیا، بدیهیترین شـرط حضور یک جریان در سیستم و نظام سیاسی، التزام به ضروریاتی است که با منافع ملی گره خورده و فراتر از منافع حزبی و جناحی است. تعهد بـه امنیت، التزام به حفظ منافع ملی و مهمتر از همه مقابله با تجزیه و تکهتکه شـدن یک کشور، از جمله این ضروریات بدیهی است اما عملکرد اصلاحطلبان نشان داده این جریان نهتنها تعهدی به این موارد ندارد که حتی به حمایت از گروهکها و جریاناتی که رویای تجزیه ایران را در سر دارند هم میپردازد. چنانکه در ناامنیهای اخیر نیز شاهد بودیم برخی رسانههای اصلاحطلب با فعالیت خود هیزم به آتش فتنه میریختند.