kayhan.ir

کد خبر: ۲۵۳۲۶۵
تاریخ انتشار : ۱۸ آبان ۱۴۰۱ - ۲۱:۱۲
گزارش مستند

حجاب در نگاه اندیشمندان غربی

 
 
 
دفتر پژوهش‌های مؤسسه کیهان
شاید این جملات برایتان خیلی آشنا باشد اگر در نوشته‌ای بخوانید یا در سخنانی بشنوید که:
«... بروز امیال و خواسته‌های زنانِ بی‌حجاب فقط در این گزینه خلاصه می‌شود که خود را مطابق نیاز و تمنای مردان عرضه کنند... تضاد میان بدن‌های باحجاب و بی‌حجاب مربوط به این نیست که زنانِ بی‌حجاب دارای عاملیّتِ جنسیِ مستقل هستند بلکه راجع به این واقعیت است که بی‌حجاب‌ها به شکل آگهی تجارتی در دسترس بودن خود را از لحاظ (خدمات) جنسی اعلام می‌کنند.»
نویسنده وب‌سایت رادیو زمانه (وابسته به سرویس اطلاعاتی و جاسوسی هلند) ضمن نقل جملات فوق ادامه می‌دهد:
«... این گفته‌ها نه متعلق به سید قطب است، نه آل‌احمد و شریعتی و نه حتی بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران... این جمله‌ها در کتاب «جنسیت و سکولاریسم» اثر تاریخ‌نگار سرشناس آمریکایی جون والاک اسکات آمده و دیدگاه او و گروهی از جامعه‌شناسان و نظریه‌پردازان انسان‌شناسی را می‌نمایاند!...»
تخصص «جون والاک‌ اسکات»، تاریخ‌نگاری جنسیت در اروپا است که سی‌وچهار سال پیش با کتاب «جنسیت و سیاست تاریخ‌نویسی»(۱۹۸۸) آن را به دنیای دانشگاهی عرضه کرد. از آن تاریخ تاکنون، جون والاک اسکات در زمینه‌ تاریخ‌نگاری جنسیت چندین کتاب مهم منتشر کرده و جوایز آکادمیک متعددی هم از جمله از سوی «انجمن تاریخ‌نگاران آمریکا» دریافت داشته است. 
طی این سه دهه‌، کار او به سمت مطالعات دوران استعمار نو و فرانو گرایش پیدا کرد تا آنجا که در یکی از کتاب‌هایش با عنوان «سیاست‌های حجاب»(۲۰۰۷)، دست به تفسیر جدیدی از تقابل گرایش‌های ضددینی‌ فرانسوی با زنان محجبه زد و این تقابل را به‌مثابه ادامه‌ سیاست‌های استعماری فرانسه از جهات مختلف تحلیل نمود.
والاک اسکات درباره این کتاب خود توضیح داده آنچه او را به بازخوانی سکولاریسم در غرب و رابطه‌ سکولاریسم با دین ترغیب نمود، رویاروییِ گفتمان سکولارِ غربی با «اسلام» در سال‌های اخیر بود. پیش از جون والاک اسکات‌، متفکرین و نظریه‌پردازان دیگر انسان‌شناسی مانند «صبا محمود» و «طلال اسد» نیز همین نگاه را نسبت به طرح سکولاریسم در سال‌های اخیر داشتند. 
 شناخته‌شده‌‌ترین کتاب صبا محمود به نام «سیاستِ تقوا، شکوفاییِ اسلامی و سوژه‌ فمینیستی»(۲۰۰۵) تحقیقی انسان‌شناسانه درباره زنان سنتیِ مسلمان در کشور مصر بود. او در کتاب یادشده، این تصور رایج که آنان قربانیان منفعل پدرسالاری دینی هستند را مردود دانسته و آن زنانِ به‌اصطلاح «سنتی» و متدین و محجبه را عامل پیشرفت و تمدن معرفی نموده بود. 
آخرین اثر صبا محمود با عنوان «تفاوت دینی در عصر سکولار، گزارشی از دید یک اقلیت»(۲۰۱۵) یکی از مهم‌‌ترین منابع مکتوب در تحلیل واقعیت سکولاریسم امروز در تقابل با ارزش‌ها و آزادی زن به شمار آمده است.
همچنین انسان‌شناس معروف بریتانیایی (استاد دانشگاه دولتی نیویورک در آمریکا)، «طلال اسد» در کتاب مشهوری به نام «شکل‌بندی‌های امور سکولار: مسیحیت، اسلام، مدرنیته»(۲۰۰۳) با یک سلسله تحلیل‌های تبارشناسانه، ادعاهای تفکر امروز سکولاریستی به‌ویژه در شکل ضددینی فرانسوی را به چالش کشید؛ از جمله در شعارهای مربوط به آزادی بیان که بستر تبعیض علیه اقلیت مسلمان در فرانسه و کشورهای دیگر غربی بود. در این کتاب مفاهیم حقوق بشر، عاملیت سکولاریسم همراه زندان و شکنجه در دولت‌های به‌اصطلاح مدرن مثل فرانسه به مضحکه کشیده شد.
اما قبل از همه اینها میشل فوکو فیلسوف فرانسوی طی یک نوع بررسی تاریخی که به آن «حفاری»ِ مفاهیم و «تبارشناسی»ِ اندیشه‌ها نام داده‌اند، براساس اسناد و شواهد مستند‌، به ریشه‌یابی تفکرات و اندیشه‌های به‌اصطلاح مدرن و درواقع ارتجاعی غرب پرداخت و نشان داد که برخلاف تصور رایج‌، آنچه با عصر روشنگری و رنسانس در اروپا در عرصه جوامع غربی مطرح شد، در حقیقت استبداد نوینی بود که بیشتر در مادیات و مادی‌گرایی تمرکز یافت.
فوکو اثبات کرد واژه‌های فریبنده‌ای همچون «عقلانیت»، «علم» و «سکولاریسم» که با عصر به‌اصطلاح روشنگری مطرح گردیدند‌، نه‌تنها باعث آن آزادی و رهایی ادعایی نشدند بلکه خود شکل‌های سنگین‌تر و پیچیده‌تری از استبداد پدید آوردند که مفاهیم فوق را ملعبه قدرتی پنهان در تمامی سطوح و ابعاد جامعه دوران جدید گرداند؛ از «ساختارهای دولت» گرفته تا نهادهای جامعه به‌اصطلاح مدنی مثل مدرسه و دانشگاه و بیمارستان و کلینیک و آسایشگاه روانی و زندان و تا معانی و تعاریف جنسیت و مانند آن. 
براساس تحقیقات و پژوهش‌های علمی و کاربردی متفکران و اندیشمندان یادشده‌، به‌تدریج این واقعیت توانست در جامعه غرب امروز گسترش یابد که همه پیش‌فرض‌های مدرنیته و روشنگری برای رسیدن به آزادی و برابری مورد ادعای غرب یعنی عقلانیت‌، علم‌، سکولاریسم‌، مخالفت با نهاد دین و بینش‌های خدامحور‌، به استقرار رژیم‌های استبدادی جدید در جوامع غربی انجامیده است.
در ادامه نظریه‌های فوق «جون والاک اسکات» هم در کتاب خود به نام «جنسیت و سکولاریسم»، ادعاهای جامعه‌شناسان و سیاستمداران غرب مبنی بر بروز آزادی زنان در سیستم سکولاریستی امروز اروپا و آمریکا یعنی جدایی دین از جامعه را که حاصل آن در بی‌حجابی و عریان‌گری نمایش داده شود‌، به چالش کشید و آن را ناشی از تقابل افزاینده سلطه‌گران غربی با اسلام دانست. این تاریخ‌نگار نوشت که کلیت مُدرنیته‌ اروپایی و آمریکایی «نظام جدیدی از به بند کشیدن زنان» را ابداع کرده که پیش از آن وجود نداشته‌ است. او درباره انگیزه‌هایش برای نگارش کتاب یادشده، توضیح داد: 
«من این پروژه را به این خاطر آغاز کردم که نشان دهم این ادعای رایج که سکولاریسم مترادف با رهایی زنان است به سادگی یک ادعای کذب است.» 
براساس نوشته‌های والاک اسکات، برابری جنسی تنها در اواخر قرن بیستم برای سکولاریسم اهمیت پیدا کرد آن هم صرفاً به‌دلیل خصومت با اسلام و تلاش برای «دیگر‌سازی»ِ این دین در قیاس با تمدن غربی بود. 
والاک اسکات نوشت: 
«... گفتمان سکولاریسم، نقاب «برابری» بر چهره می‌گذارد تا به تقابل با اسلام بپردازد و به بهانه‌ آزادساختن زنان مسلمان به خاک و منابع کشورهای اسلامی چنگ بیندازد...» 
والاک اسکات در کتاب «جنسیت و سکولاریسم» که سر و صدای محافل وابسته غربی را درآورد‌، برابری جنسیتی را یک تحمیل ناگزیر به سکولاریسم و مدرنیته غربی دانست که به‌دلیل بروز مجدد قدرت سیاسی و اجتماعی اسلام در اواخر قرن بیستم مطرح شد و از آن روی که تاکید اسلام بر حجاب و پوشیدگی است‌، ظهور این برابری جنسیتی در بی‌حجابی و برهنگی تنها راهکار غرب برای تقابل با اسلام بود!
جون والاک اسکات پس از به چالش کشیدن سکولاریسم امروز و مدرنیته ادعایی ناشی از آن در غرب می‌نویسد: 
«...در دوران حاضر و پایان جنگ سرد‌، «اسلام» را جانشین کمونیسم کردند تا در کارزار بزرگ تبلیغاتی و گفتمانی‌، سکولاریسم غربی مدعی شود که به «نجات زن مسلمان» از قیود سنت و دین آمده و می‌خواهد آزادی و برابری را برای آنها به ارمغان آورد. ترویج بی‌حجابی بخشی از این استراتژی استعماری و نژادپرستانه است که سکولاریسم در آن نقش عمده دارد...» 
این تاریخ‌نگار با این توضیح که تبلیغات وحشتناک رسانه‌های غربی بر ایجاد برابری جنسیتی از طریق ترویج بی‌حجابی و بی‌بندوباری و عریان‌گری استوار بوده و حجاب اسلامی را یک تحمیل تبعیض‌آمیز استبدادی و قرون وسطایی بر زنان القاء می‌کنند، ادامه داده: 
«... گفتمان سکولاریسم در قرن بیست‌ویکم میلادی بر مبنای تضاد میان غرب و اسلام استقرار یافته‌، تضادی که شکل بروز آن میان بدن‌های پوشیده در حجاب و بدن‌های نپوشیده است. فقط زنانی که بدن‌شان را نپوشانده‌اند آزاد تعریف می‌شوند... اما بروز امیال و خواسته‌های زنان بی‌حجاب فقط در این گزینه خلاصه می‌شود که خود را مطابق نیاز و تمنای مردان عرضه کنند...»
در این کتاب، جون والاک اسکات بر این نکته اشاره دارد که زنان بی‌حجاب در کشورهای توسعه‌نیافته با باورنمودن ساده‌لوحانه سکولاریسم غربی، خود را تبدیل به یک شیء جنسی کرده‌اند. او تاکید کرده:
«... تضاد میان بدن‌های پوشیده و ناپوشیده مربوط به این نیست که زنان بی‌حجاب داری اراده و عاملیت جنسیِ مستقل هستند‌، بلکه راجع به این است که این زنان به شکل آگهی تجاری در دسترس‌بودن خود را از لحاظ جنسی اعلام کنند...»
وی اذعان دارد که خواست آزادی زنان به شیوه‌ غربی و سکولار، نیاز سرمایه‌ گلوبال و مکانیسمی در خدمت استعمار و «برخورد تمدن‌ها» است و بی‌حجابی و آزادی جنسی به شیوه‌ غربی ابزاری برای سرکوب جنبش‌های ضداستعماری اسلامی است. در حقیقت، این خود مدرنیته، تجدد و سکولاریسم است که نابرابری جنسی را به کشورهای اسلامی صادر می‌کند، نه اینکه این نابرابری از چیزی به اسم «سنت» آمده باشد.
«کاتلین دیویس» دیگر نویسنده معروف حوزه انسان‌شناسی نیز بر این باور است که حتی نحوه‌ دوره‌بندیِ تاریخی در تفکر سکولاریسم، در تقسیم‌بندی‌هایی مانند «گذشته‌ فئودالی»، «قرون وسطی»، «سرزمین‌های شرقی»، «دنیای غیرمسیحی» و « انقیاد جنسی زن مسلمان» به‌طور خیالی و در توهم عمیقی، همه آنها را غیرعقلانی و خشونت‌بار تعریف کرده تا بتواند در تضاد با آنها، مفاهیمی مثل «مدرنیته»، «متمدن ساختن اقوام بدوی» و «دموکراسی» و «حقوق بشر» و سرانجام «استعمار جوامع شرقی یا مسلمان» را به کرسی بنشاند.
به جز جون والاک اسکات برخی دیگر از متفکرین و جامعه‌شناسان غربی مانند «طلال اسد» و «صبا محمود» و «نیلوفر گول» و «جودیت باتلر» نیز ادعای آزادی زنان بی‌حجاب در غرب را توهمی بیش ندانسته‌اند. مثلا جودیت باتلر نوشته است:
«... ادعای زنان سکولار غربی دائر بر اینکه بر بدن خویش کنترل دارند یا در انتخاب پوشش و ارائه‌ ظاهر خود آزاد هستند‌، همه توهمی بیش نیست. آنها نیز در چنبره رژیم قدرت و دیسیپلین آهنینی گرفتار هستند که خود از آن بی‌خبرند. به همین دلیل، وقتی زنان مسلمانِ با حجاب در حوزه‌ عمومی ظاهر می‌شوند‌، درواقع این حرکت آنها انتقادی است از استبداد و دیکتاتوری سرکوبگر مدرنیته و سکولاریسم و مصرف‌گرایی بازار. «حجاب» خود یک «نقد» است. نقدی به قدرت و کنترل بدن که زنان سکولار اشتباهاً به «آزادی» تعبیر کرده‌اند! حجاب همان نقد «کالایی» شدن بدن زنانه است و نقد مصرف‌گرایی جامعه‌ سکولار...»
شاید بیشتر از همه، چهره‌ واقعی سکولاریسم را بتوان در گفته‌ای از نیکلاس سارکوزی‌، رئیس‌جمهوری اسبق فرانسه‌، علیه زنان مهاجر مسلمان در این کشور دید‌، آنگاه که گفت: 
«آن چیزی که در غرب به‌عنوان «حق» برای زنان به رسمیت شناخته شده عبارت است از: «حق پوشیدن لباس‌های سکسی و همخوابه‌شدن با مردانی که شوهر آنها نیستند.»!»