دانشجویان سرمایههای کشورند؛ مراقب باشند که وطنفروشی و آوارگی ایستگاه آخر فریبخوردگی است
سرویس سیاسی-
بااینکه دانشجویان و دانشگاهیان در پیروزی انقلاب اسلامی ایران نقش مؤثر و قابلتوجهی داشتند و با پیروزی انقلاب، در کالبد جنبش دانشجویی روح تازهای دمیده شد و با انقلاب دوم (تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در سال 58) دانشجویان علمدار بیداری و استکبارستیزی در کشور شدند اما در برهههایی بهویژه بعد از دوران اصلاحات، دانشگاه به عرصه ترک تازی سیاستبازان و گروههای سیاسی برآمده از گفتمان دوم خرداد شد.
پس از دوم خرداد، مدعیان اصلاحات با شعار آزادی و ژستهای روشنفکری بر چند حوزه احزاب، سینما، زنان، ترجمه علوم انسانی غربی و بهویژه دانشگاه تمرکز کردند تا از دل موضوعات فرهنگی و اجتماعی کشور، خروجی سیاسی و جناحی بگیرند. بر همین اساس، طیف تندروی مدعیان اصلاحات در دو دهه گذشته در مقاطعی بهویژه در ایام انتخابات یا فتنههای 78، 88، 98 و... دانشجویان را به مهرههای سیاسی و جناحی خود تبدیل و شعارهای ساختارشکنانه را در پوشش حرکتهای دانشگاهی و مطالبات دانشجویی مطرح میکردند.
در همان سالهای اول دولت اصلاحات بود که با تشکیل و تأسیس قارچگونه احزاب سیاسی تندرو مانند حزب مشارکت ایران اسلامی و...، طیفی از فعالان سیاسی رادیکال اصلاحطلب که تظاهرات علیه خدا را هم مباح میدانستند! به بهانه طرح مباحث فکری و نظری، فضای علمی و آکادمیک دانشگاه را اشغال کرده و با نفوذ در شوراهای صنفی و دفاتر انجمنهای اسلامی دانشجویان دفتر تحکیم وحدت و سوءاستفاده از جریان پاک دانشجویی، برخی از دفاتر مزبور و اعضای فعال آن را از مسیر اصلی خود منحرف و آنان را برای پادویی دشمن به استخدام گرفتند.
برای نمونه میتوان به عناصری اشاره کرد که سابقاً در پوشش فعال دانشجویی و اکنون در پوشش فعالان ادوار دانشجویی و یا کارشناس سیاسی و فعال اجتماعی و...، لحاف خود را در صدای آمریکا، بیبیسی فارسی و ایران اینترنشنال و اندیشکدههای غربی پهن کرده و در خارج از مرزهای کشور به تحریک و تهییج آشوبگران میپردازند.
دانشجویانی که پادویی دشمن را برعهده داشتند؛
از افشاری و عطری تا موسوی خوئینی، طبرزدی، باطبی و...
«علی افشاری» که از اعضای شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت در دوران اصلاحات و از اغتشاشگران فتنه کوی دانشگاه (در سال 78) بود و در کنار عناصر ضدانقلاب در کنفرانس برلین شرکت کرده بود، اکنون سالهاست که در آمریکا در رسانههای اپوزیسیون و معاند فارسیزبان مزدوری کرده و یکی از پادوهای سرویسهای بیگانه برای سازماندهی و طراحی کنفرانسها و همایشهای ضد دینی و ضدایرانی اپوزیسیون خارج از کشور است. «اکبر عطری» هم یکی دیگر از اعضای شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت در دوران اصلاحات بود که با مهاجرت به آمریکا به استخدام سرویسهای جاسوسی درآمد و در سال 1384 به همراه علی افشاری در سنای آمریکا علیه کشور و ملت ایران سخنرانی کرد. عطری مؤسس یک بنیاد ضدایرانی در آمریکاست؛ بنیادی که وبسایت آن تصریح شده با کمکهای مالی وزارت خارجه آمریکا و وزارت خارجه هلند تأسیس شده است. جالب آنکه در گزارش مالیاتی سال 2016 این بنیاد، تصریح شده حقوق اکبر عطری بهعنوان مدیرعامل و دریافتکننده بیشترین حقوق و مزایا، به میزان ۱۱۹۴۶۱ دلار آمریکا در سال بوده است.
از دیگر نمونهها میتوان به «علیاکبر موسوی خوئینی» دبیرکل پیشین سازمان دانشآموختگان ایران اسلامی (ادوار تحکیم وحدت) اشاره کرد که با حمایت احزاب تندروی اصلاحات به مجلس ششم راه یافت و در طول دوران نمایندگی خود به یکی از پیادهنظامهای بدخواهان نظام اسلامی تبدیل شد. او که در فتنههای 78 و 88 یکی از حامیان اراذل اجارهای بود اکنون یکی از مفسران و کارشناسان شبکههای معاند فارسیزبان است که از خارج از مرزهای ایران به تشویق و تهییج آشوبگران میپردازد.
همچنین «احمد باطبی» از اغتشاشگران فعال فتنه کوی دانشگاه (در سال 78) که بعدها از سوی دادگاه انقلاب به اتهام اقدام علیه امنیت ملی محکوم شد، یکی دیگر از این دانشجویان بود که چاپ تصویرش روی جلد مجله اکونومیست (در حالی که پیراهنی خونی با ادعای اینکه خون یکی از دانشجویان است را در دست داشت و بعدها معلوم شد ساختگی بوده)، از او یک نیروی اپوزیسیون فعال ساخت. او طی سالهای گذشته با حضور در رسانههای ضدانقلاب و همچنین همایشهای متعدد ضدایرانی به میزبانی وزارت خارجه آمریکا و گروههای یهودی اسرائیل، یکی از حقوقبگیران سرویسهای بیگانه بوده است. از دیگر نمونهها میتوان به «حشمتالله طبرزدی» (از اعضای اولیه دفتر تحکیم وحدت در دهه شصت و از فعالان فتنه 88) اشاره کرد و یا از «فاطمه حقیقتجو» نماینده اصلاحطلب دوره ششم مجلس و عضو شورای مرکزی حزب منحله مشارکت ایران اسلامی نام برد که روزگاری فعال دانشجویی و عضو شورای مرکزی انجمنهای اسلامی دانشجویان دفتر تحکیم وحدت بود. او نیز از دانشگاه آغاز کرد و دل در گروی سیاستبازان و بدخواهان نظام اسلامی نهاد تا آنجا که بعد از فعالیتهای تبلیغی علیه نظام اسلامی و محکوم شدن به حبس، به آمریکا رفت و به بهانه اقدام علیه جمهوری اسلامی کشف حجاب کرد و به اقدامات ضدایرانی خود ادامه داد.
«کوروش صحتی» و «منوچهر محمدی» از دیگر دانشجویانی بودند که در فتنههای 78 و 88، نقش فعالی داشتند و در حال حاضر در رسانههای ضدانقلاب در آمریکا مشغول فعالیتهای ضدایرانی است.
از همین قبیل هستند عناصری مانند «کیانوش سنجری» (فعال دانشجویی و محکوم امنیتی) یا «شاهد علوی» که اکنون بهعنوان تحلیلگر سیاسی شبکه ماهوارهای ضدانقلاب ایران اینترنشنال (شبکه وابسته به آلسعود) پادویی ابوارّه را میکند یا «فرزانه بذرپور» مجری و گوینده شبکه موصوف و... که روزگاری در پوشش فعالان جنبش دانشجویی و بعدها بهعنوان روزنامهنگار و فعالان جنبشهایی نظیر جنبشهای صنفی معلمان به اقدام علیه امنیت ملی مبادرت میکردند.
«مجید توکلی» عضو سابق انجمن اسلامی دانشگاه امیرکبیر، یکی از فعالان دانشجویی در جریان فتنه 88 بود که با سخنرانی و طراحی شعارهای ساختارشکنانه علیه جمهوری اسلامی ایران، لیدری یک جریان افراطی در دانشگاه امیرکبیر را برعهده گرفته بود.
مجید توکلی؛ دانشجویی که با لباس زنانه در حال فرار بود
توکلی در سال 88 به دلیل اتهامات امنیتی، هنگامیکه قصد داشت دانشگاه را با لباس زنانه جهت فرار از دست مأموران انتظامی ترک کند، دستگیر و از سوی دادگاه انقلاب محکوم شد.
یک روز پس از دستگیری وی رسانههای داخلی، عکس مجید توکلی با چادر و مقنعه را منتشر و تصریح کردند که او با لباس مبدل قصد فرار داشته است.
نکته جالب ماجرا آنجا بود که طیف اپوزیسیون و برخی فعالان سیاسی اصلاحطلب به حمایت از توکلی پرداختند و با ادعای جعلی بودن تصاویر به تشکیل کارزاری مجازی با عنوان «کمپین من مجید هستم» پرداختند و در همین ارتباط چهرههایی مانند احمد باطبی، علی افشاری و... با پوشیدن چادر یا روسری و انتشار عکس خود در فضای مجازی از او حمایت کردند!
حمایت از آشوبگران با بهانههای غیرقانونی!
اصلاحطلبان رادیکال بارها دانشگاه را باشگاه سیاسی دیده و در راستای تحقق منافع جناحی و سیاسی خود، طیفهایی از فعالان دانشجویی را ابزار و پیادهنظام خود کردهاند.
آنها در شرایط فتنه سعی کردهاند موج اغتشاشات را به دانشگاهها بکشانند چه آنکه در وقایع 50 روز اخیر در کشور، دانشگاه هر هفته محمل درگیری و تجمعات و شعارهای ساختارشکنانه بوده است.
بعد از ناآرامیهای اخیر در دانشگاه صنعتی شریف، جمعی از دانشجویان این دانشگاه روز دوشنبه هفته جاری (17 آبان ماه) به دعوت انجمن اسلامی و شورای صنفی تجمعی غیرقانونی را ترتیب دادند تا به بازداشت و ممنوعالورودی برخی دانشجوهای اغتشاشگر اعتراض کنند.
نکته جالب ماجرا این بود که در این مراسم عادل فردوسیپور، مجری سابق صداوسیما هم در میان دانشجویان به سخنرانی پرداخت و گفت: «جای دانشجو پشت میلهها نیست»؛ تیتری که این روزها رسانههای اصلاحطلب به برجستهسازی آن میپردازند و تلاش میکنند آشوبگران را مردم، معلم، خبرنگار و دانشجو جا بزنند.
جای شگفتی است کسانی که داعیه قانونمداری دارند با بهانهها و برخوردهای سیاسی و جناحی، قوانین کشور را زیر پا گذاشته و به بهانه اینکه جای خبرنگار یا دانشجو در زندان نیست و... به حمایت از آشوبگران و اراذل اجارهای میپردازند.
البته بایستی اشاره کرد که دانشجویان سرمایههای اصلی کشور هستند و دانشگاه هم محل تضارب آرا و بحث و نظرهای علمی و کارشناسی. نکته مهم آنکه چنانکه رهبر انقلاب بارها اشاره کردهاند دانشجو باید سیاسی باشد نه سیاستزده و یا پیادهنظام گروههای سیاسی. از طرفی دانشجویان کشورمان باید با هوشیاری در برابر دشمن مراقب باشند که وطنفروشی و آوارگی ایستگاه آخر فریبخوردگی است.
توصیه رهبری به سیاسی بودن دانشجویان
و هوشیاری در برابر دشمن
ایشان سالها پیش در سخنانی در جمع دانشجویان تأکید کردهاند: «بنده یکوقت عرض کردم دانشگاهها باید سیاسی باشند و دانشجو باید سیاسی باشد. معنای این حرف آن است که دانشجو باید قدرت تحلیل سیاسی داشته باشد تا جبههبندیهای دنیا را بشناسد؛ تا بفهمد امروز دشمن کجاست و از کجا و با چه ابزاری حمله میکند. این، برای شما لازم است. اگر شما تلاش سیاسی، کار سیاسی، مطالعه و مباحثه سیاسی نداشته باشید، این توانایی را پیدا نمیکنید. البته توجّه داشته باشید که دشمن از همین امر استفاده نکند. دشمن با کمال هوشیاری ایستاده است. امیرالمؤمنین(ع) فرمود: «و من نام لم ینم عنه»؛ مراقب باشید که اگر شما غفلت میکنید، دشمن از شما غفلت نمیکند. دشمن با کمال هوشیاری مراقب است»
رهبر انقلاب سال جاری هم در دیدار رمضانی با دانشجویان آنان را به «پرهیز از انفعال و ناامیدی»، «اندیشهورزی»، «مماس بودن با مسائل کشور»، «مطالبهگری» و همچنین «داشتن فعّالیّتهای بینالمللی» توصیه کردند و فرمودند: «طبیعت دانشجو مطالبهگری است؛ مطالبهگری کنید و از مسئولان بخواهید که کار جدّی بکنند؛ یکی از کارهایی که شماها میتوانید بکنید این است؛ شما برحذر بدارید مسئولان را از کارهای نمایشی؛ از آنها بخواهید کارهای جدّی و واقعی انجام بدهند.»
اقلیتی که نام «دانشجو» برازنده آنان نیست
در پایان باید اشاره کرد که بیش از 3 میلیون و چندصد هزار دانشجو در کشورمان مشغول به تحصیل هستند و عده معدودی دانشجو که پادویی گروههای رادیکال- از طیفهای سیاسی تا تجزیهطلبان و رسانههای بیگانه- را برعهده گرفتهاند در اقلیت محض هستند؛ اقلیتی که نام «دانشجو» برازنده آنان نیست چه آنکه دانشگاه و دانشجو حرمت دارد و نمیتواند محمل ترکتازی «آشوبگر» باشد!