kayhan.ir

کد خبر: ۲۵۲۹۲۲
تاریخ انتشار : ۱۴ آبان ۱۴۰۱ - ۲۲:۰۴

تقلای افراطیون مدعی اصلاح‌طلبی برای فراری دادن جنایتکاران از مجازات(خبر ویژه)

در حالی که برخی سران و نشریات افراطیون مدعی اصلاحات، ‌بانیان اغتشاش و جنایت در ماه گذشته بودند، اکنون یکی از همین نشریات می‌گوید در مجازات متهمان جنایت دست نگه دارید!


«عماد-ب» از حامیان باند آدم‌کش مهدی هاشمی معدوم در روزنامه سازندگی نوشت: با توجه به اینکه بسیاری از مسئولان و حتی نهادهای امنیتی به صراحت از وجود زمینه‌های نارضایتی به عنوان عامل اصلی حوادث هفته‌های اخیر که متأسفانه موجب جان باختن ده‌ها تن از شهروندان گردیده است، سخن گفته‌اند و در واقع پذیرفته‌اند که مسئول اصلی برانگیخته شدن معترضان، در درجه نخست، خودشان هستند. به همین دلیل باید با متهمان حتی آنها که متوسل به اقدامات ناهنجار و رادیکال شده‌اند، نگاهی مداراجویانه داشته باشند و منطقاً باید از تکرار روش‌هایی که این نارضایتی‌ها را شدیدتر می‌کند، پرهیز کرده و راهبردهای متفاوتی اتخاذ کرد. یک نگرانی جدی در این روزها، صدور احکام اعدام برای برخی از متهمان است. اظهارات برخی مقامات قضایی هم این نگرانی را جدی‌تر می‌کند.
وی می‌افزاید: «شأن قضاوت والاتر از آن است که تحت تأثیر جو، احساسات، خشم یا در واکنش به توپخانه رسانه‌های برون‌مرزی یا به منظور ارعاب دست به کاری بزند. الگوی ما در قضاوت، امام علی(ع) است. ابن ملجم، امام مسلمین را ترور کرد، ولی امام(ع) نه تنها دشنام نداد، بلکه اجازه نداد، هیچ کس علیه او خشمگین شود و رفتاری کینه‌توزانه داشته باشد. مشهور است که امام از شیری که خود می‌نوشید برای ابن ملجم می‌فرستاد و نهایت رفتار انسانی را با وی داشت و فرمود: «اگر زنده ماندم خودم تصمیم می‌گیرم (که به قرائن زیادی عفو می‌کرد) و اگر شهید شدم او یک ضربت زده و فقط حق دارید یک ضربت بزنید (چه منجر به مرگ شود چه زنده بماند.)»
بنابراین، درباره متهمان تحت محاکمه نمی‌توان به صرف مشارکت در تخریب و خشونت، حکم اعدام صادر کرد. اگر فردی جایی را آتش زده، ‌باید خسارتش را گرفت، نه جان او را. با فرض همان دیدگاه فقهی سنتی محاربه، فقط در صورتی که محاربه منجر به قتل شخص معینی توسط محارب شده باشد مجازات سلب حیات دارد و در غیر آن، مجازات تبعید و حبس است.
در کشورهای اروپایی بازداشت شدگان اعتراضات منجر به درگیری را در فاصله یک روز تا یک هفته آزاد می‌کنند و آنان که دست به تخریب و خشونت زده‌اند به مجازات حبس کوتاه‌مدت و جریمه محکوم می‌شود.
نباید تسلیم جو فشار و شعارهای انتقام‌جویانه شد. گزارش منتشر شده آقای امیر رئیسیان، وکیل یکی از متهمان به محاربه (قبادلو) همراه با مستندات گزارش از مصادیق قاعده درء است.»
از همین بند آخر نوشته روزنامه حزب اشرافی کارگزاران شروع کنیم. فردی که این روزنامه سنگ او را به سینه می‌زند، یک مأمور نیروی انتظامی را با خودرو زیر گرفته و به شهادت رساند» و می‌خواسته چند نفر دیگر را هم زیر بگیرد که در اثر توقف خودرو (در برخورد با موتور) نتوانسته به نقشه شوم خود عمل کند. وی که متهم به فساد فی‌الارض است در دادگاه گفته که اگر برگردم باز هم همان کار را تکرار می‌کنم چرا یک مدعی مبارزه با خشونت (با سوابق حمایت از باند تروریستی مهدی هاشمی!) از جنایتکاری وحشی حمایت می‌کند؟ آیا جز برای ترویج و تشدید جنایت و بستن دست پلیس و قانون و دادگاه؟ حمایت از یک جنایتکار معترف به جنایت خود و تلاش برای تبرئه وی در حالی است که همین طیف منافق مدعی اصلاح‌طلبی، به جای دعوت به عجله نکردن و دست نگه داشتن (نسخه‌ای که عماد- ب در سازندگی) درباره جنایت مسلم می‌پیچد)، بلافاصله پس از فوت مهسا امینی ادعا کردند او کشته شده و با همین ادبیات «اسم رمز» آشوب و اغتشاش و سپس جنایت و ترور را صادر کردند!
ثانیاً نویسنده تحریفگر، سیره امیر مؤمنان(ع) را هم تحریف می‌کند. امیر مؤمنان هر چند در برابر مخالفان سعه صدر بسیار به خرج می‌داد، اما هنگامی که کار آنها به بغی و محاربه و افساد فی‌الارض رسید، نه در معرکه جمل و نه در فتنه نهروان، به منافقین محارب امان نداد؛ چنان که چند هزار نفر از خوارج- جز چند نفر- به دست سپاه امیر مؤمنان علیه‌السلام به هلاکت رسیدند و حضرت صراحتاً فرمود «چشم فتنه را درآوردم». قطعاً اگر آن روز منافقین مدعی اصلاح‌طلبی حضور داشتند، مولای متقیان را سرزنش می‌کردند (چنان که برخی از همین‌ها، ‌در دوره موسوم به اصلاحات) پیامبر اعظم(ص) و امیر مؤمنان(ع) را متهم به خشونت‌طلبی کرده و تحلیل‌های وارونه نوشتند با مضمون «خون به خون شستن محال آمد محال».
اما در ادعای نویسنده مبنی بر اینکه مسئولان و نهادهای امنیتی، مسئول جان باختن شهروندان هستند، باید از روزنامه حزب اشرافی پرسید کسانی که راه بر مردم عادی می‌بندند، با ارعاب کسبه را مجبور به بستن مغازه‌ها می‌کنند، خودروهای مردم را آتش می‌زنند، به عابران بی‌خبر از همه جا حمله می‌کنند، بمب می‌سازند و اسلحه می‌کشند و جنایت می‌کنند، واقعاً مسئله‌شان از جنس نارضایتی‌ها و گلایه‌های مردم عادی است؟ پس چرا روزنامه مورد بحث با پنهان شدن پشت نام مردم، سنگ اشرار تروریست و اجاره‌ای را به سینه می‌زند؟ آیا این محافل رسانه‌ای و سیاسی- چنان که اسناد برخی مراودات‌شان به اتاق‌های آموزش عملیات براندازی در خارج کشور لو رفته- مأموریت تکمیل کار داعش، اشرار مسلح و اوباش آدم‌کش را در کف خیابان دارند تا جنایتکاران بتوانند در حاشیه امنیت ایجاد شده از سوی این رسانه‌ها و سیاسیون معترض، به جنایت‌های تروریستی ادامه دهند؟! به نظر می‌رسد تعقیب این عناصر بتواند بخش اصلی شبکه آشوب و شرارت را فاش کند.