زشتیهای جسد زمینی
منصور حسینی
از نظر قرآن، نظام کنونی دنیوی در نیکوترین حالاتِ ممکن است که اگر حالتی برتر و نیکوتر برای آن متصور بود، حتما و قطعا خدا آن را میساخت؛ ولی دنیا با مواد و عناصری که از آن به «اسفل السافلین»(تین، آیه 5) نسبت به کل هستی تعبیر میشود، نمیتواند بهتر از این حالت کنونی باشد؛ زیرا اگر حالتی برتر و نیکوتر از این عناصر ممکن بود و خدا انجام نمیداد باید به یکی از دلایل زیر میبود: جهل یا عجز یا فقر؛ یعنی خدا نسبت به حالت برتر از این، جاهل بود که باطل است؛ زیرا خدا «علیم» است؛ یا نسبت به آن حالت برتر، ناتوان بود که این نیز باطل است؛ زیرا خدا «قدیر» است؛ یا اینکه نسبت به آن، فقیر و نیازمند بود و نمیتوانست این فقر خویش را جز با شریکی یا چیزی جبران کند، که این نیز باطل است؛ زیرا خدا غنی است و در هیچ چیزی به کسی یا چیزی نیاز ندارد؛ چرا که «قیوم» است و همه به او تکیه دارند، نه او به چیزی.
به هر حال، خدا خود را «احسن الخالقین» معرفی میکند که نیکوترین و برترین خلقت کنندگان است: فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ؛ پس مبارک است خدایی که نیکوترین خالقین است.(مومنون، آیه 14؛ صافات، آیه 125 ) همچنین او نظامی را که طراحی و اجرایی کرده، در بهترین و نیکوترین و برترین حالات است: الَّذِی أَحْسَنَ کُلَّ شَیْءٍ خَلَقَهُ.(سجده، آیه 7)
از نظر قرآن با اینکه همه آفریدههای الهی در حالت «احسن»(بهترین) هستند، ولی همین دنیا نسبت به آخرت، از کمبودهای بسیاری برخوردار است که ریشه در ظرفیت مخلوقی دارد که از عناصر «اسفل السافلین» است؛ بنابراین، ممکن نیست که به کیفیتی برتر از این آفریده شود. پس اگر دنیا را بر اساس احتمالات بدون قیاس با آخرت بسنجیم باید گفت که هیچ احتمال برتر وجود نداشته که مثلا آن احتمال ممکن بوده ولی وقوع نیافته است؛ زیرا ظرفیت عناصر دنیوی بیش از این نیست؛ اما نسبت به عناصر اخروی، این دنیا نظامی ناقص است؛ از همین رو خدا در سنجش با آخرت میفرماید: وَالْآخِرَهًُْ خَیْرٌ وَأَبْقَى؛ آخرت بهتر و باقیتر از دنیا است.(اعلی، آیه 17) یا میفرماید: این زندگى دنیا جز سرگرمى و بازیچه نیست؛ و زندگى حقیقى همانا در سراى آخرت است. اى کاش مى دانستند.(عنکبوت، آیه 64)
بر همین اساس، بدن دنیوی انسان نسبت به آخرت، بدنی است که از آن به زشتی تعبیر میشود، یعنی با آنکه در کمال دنیوی در «احسن» حالت است، اما وقتی نسبت به آخرت سنجیده شود، زشت (سیئه) است. بر همین اساس، انسان بدن دنیوی خویش را میپوشاند تا زشتیهای آن نمایان نباشد و با لباس، آن را میآراید تا زشتی با آرایههای پوشاکی به زیبایی به نمایش درآید.(اعراف، آیه 26)
از نظر قرآن، کل بدن انسان پیش از خوردن از میوه درخت ممنوع، دارای نوعی لباس طبیعی تکوینی نه عاریتی بود؛ ولی پس از آن نیازمند لباسی عاریتی از جنس دیگری شد: یَا بَنِی آدَمَ لَا یَفْتِنَنَّکُمُ الشَّیْطَانُ کَمَا أَخْرَجَ أَبَوَیْکُمْ مِنَ الْجَنَّةِ یَنْزِعُ عَنْهُمَا لِبَاسَهُمَا لِیُرِیَهُمَا سَوْآتِهِمَا؛ اى فرزندان آدم زنهار تا شیطان شما را به فتنه نیندازد، چنانکه پدر و مادر شما را از بهشت بیرون راند و لباسشان را از ایشان برکند تا زشتی بدنهایشان را بر آنان نمایان کند.(اعراف، آیه 27)
باید توجه داشت که در تعبیر قرآنی، « سَوْءَهًَْ» همان طوری که به معنای زشتی شرمگاه است، به معنای زشتی کل «بدن» خاکی آدمی نیز آمده است؛ چنانکه درباره جسدهابیل خدا از همین اصطلاح استفاده کرده و میفرماید: فَبَعَثَ اللَّهُ غُرَابًا یَبْحَثُ فِی الْأَرْضِ لِیُرِیَهُ کَیْفَ یُوَارِی سَوْءَهًَْ أَخِیهِ قَالَ یَا وَیْلَتَا أَعَجَزْتُ أَنْ أَکُونَ مِثْلَ هَذَا الْغُرَابِ فَأُوَارِیَ سَوْءَهًَْ أَخِی فَأَصْبَحَ مِنَ النَّادِمِینَ؛ پس خدا کلاغی را برانگیخت که زمین را مىکاوید تا به او نشان دهد چگونه زشتی جسد برادرش را پنهان کند. قابیل گفت: واى بر من آیا عاجزم که مثل این کلاغ باشم تا «جسد» برادرم را پنهان کنم. پس از زمره پشیمانان گردید. (مائده، آیه31)
در فرهنگ قرآنی، « سَوْءَهًَْ »به معنای جسد و تمامی بدن خاکی بشر آمده است و تنها به معنای شرمگاه و زشتی آن نیست، از همین رو میتوان گفت که «جسد» خاکی انسان در «اسفل السافلین» نسبت به بدن اخروی که از جنس عناصر بهشتی است، از زشتیهایی رنج میبرد که از آن به « سَوْءَهًَْ» یاد شده است.
خدا هنگامی که درباره ارزش پوشاک واهمیت آن برای پوشاندن کل بدن سخن میگوید، از بدن به همین عنوان «سَوْءَهًَْ» کرده و میفرماید: یا بَنِی آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنَا عَلَیْکُمْ لِبَاسًا یُوَارِی سَوْآتِکُمْ وَرِیشًا وَلِبَاسُ التَّقْوَى ذَلِکَ خَیْرٌ ذَلِکَ مِنْ آیَاتِ اللَّهِ لَعَلَّهُمْ یَذَّکَّرُونَ؛ اى فرزندان آدم، در حقیقت ما براى شما لباسى فرو فرستادیم که جسد و زشتی بدن و عورتهاى شما را پوشیده مى دارد و براى شما زینتى است؛ ولى بهترین جامه لباس تقوا است. این از نشانههاى قدرت خداست، باشد که متذکر شوند. (اعراف، آیه 26)
از نظر قرآن، کاربرد لباس، چندگانه است که در همین آیه به دو کارکرد: نهان کردن زشتی بدن انسان و زینت و آراستن آن اشاره شده است. از آنجا که کارکرد زینتی لباس اختصاص به شرمگاه ندارد، بلکه تمام بدن را شامل میشود، همچنین پوشاندن آن نیز اختصاص به شرمگاه ندارد بلکه همه بدن را شامل میشود. بر این اساس مراد از « سَوْءَهًَْ» همه بدن خاکی است که به شکلی پس از چشیدن از میوه درخت ممنوع «زشتی» خود را با از دست دادن لباس طبیعی تکوینی آشکار کرد.
به هر حال، بدن خاکی انسان در جهان مادی و دنیوی بهویژه پس از «انتزاع» لباس تکوینی، دیگر از «احسن» خلقت دنیوی نیز بیبهره مانده و زشت (سَوْءَةَ) شده است.