در حسرت سينماي كودك
محمد قمي
چه بپذيريم يا نپذيريم، واقعيت تلخ آن است كه سينماي امروز ما از خاطرههاي شيرين سالهاي دور و نه چندان نزديك سينماي نجيب و معصوم كودك فاصله بعيدي گرفته و ديگر كمتر نشاني از آن يادگارهاي دوست داشتني و بكر و معصومانه و سرشار باقي است.
بي ترديد در گنجينه خاطرات هر علاقهمند به سينماي ايران، تعدادي از فيلمها متعلق به ژانر سينماي كودك است و نيز در فهرست برترينهاي كارنامه سينماي ايران،تعدادي از فيلمهاي كودك در رتبههاي بالا و جايگاه والايي حضور دارند؛ به پاكي و روشني.
مگر ممكن است كسي به سينماي اين مرز و بوم علقه و عاطفه اي داشته باشد و يا پي گير آن بوده باشد و خاطره «خواهران غريب» را از ياد ببرد يا دلش نخواهد كه دوباره با «قصههاي مجيد» تجديد ديدار كند و دوباره و چند باره بنشيند پاي معصوميت و پاكي و زلالي «رنگ خدا» و «بچههاي آسمان» و...و نمونههاي ديگري از اين دست؟
اين خاطرهها همان قدر كه دوست داشتنياند و خواستني اما موجب حسرت واندوهي هم هستند كه در غبار رخوت و عسرت اين سالهاي دريغ آلود سينماي ايران، تحويل مخاطبان و علاقهمندان هنر هفتم ايران مي دهند.حسي برآمده از فقدان فيلمهايي شبيه آنچه يادكرديم و دردي منبعث از جاي خالي آن صداقتها و صميميتها و زلاليها.واينكه ديگر چيزي به نام سينماي كودك نداريم و مجبوريم دلمان را خوش كنيم به همانها كه روزگاري داشته ايم و تجديد خاطره با آنها.
در چنين موقعيتي و با چنان حال و روزي،واقعا گفتن و شنيدن از جشنواره فيلم كودك چه لطفي دارد وقتي ديگر نه از خواهران غريب نشاني هست و نه از قصههاي مجيد خبري؟
اما با اين حال جالب و البته تا حدي هم عجيب و حتي شايد خنده دار است كه ما سينماي كودك نداريم ولي جشنواره كودك داريم!درست مثل مابقي گونههاي سينمايي و جشنوارههايمان.مثلا سينماي ملي مان هنوز يك مفهوم پرچالش، مبهم و پا در هواست ولي كشورمان پر است از جشنوارههاي رنگارنگ كه عناوين به ظاهر ملي را بر وجهي پرطمطراق با خود يدك مي كشند.
وضعيت رقت باري است و اساسا بي معني است كه ما چيزي به نام سينماي كودك نداشته باشيم و اين گونه سينمايي سالهاي سال باشد كه مرده و نابود شده اما يك جشنواره پر سرو صدا و پر هزينه داشته باشيم به نام كودك!و واقعا هم كه به نام كودك است و به كام ديگران.
چرا كسي جلوي اين قطار كج و بي ريل و راه و بيراهه رو را نمي گيرد و چرا مسئولين اجازه ميدهند فضاي كشور در عرصه هنر پر شود از اسمها و رسمهاي دهان پر كن و بي ارزش و بي عقبه اين جشنوارههاي صدتا يك غاز كه تنها كاركردشان هدررفتن پول بيت المال است؟
اين سينما به آموزش و توليد و سالن و سواد و بينش و آدم كاربلد نياز دارد نه به يك انبان پر از جشنوارهها!گفتيم كه ما سينماي كودك نداريم ولي جشنواره كودك داريم!درست مثل مابقي گونههاي سينمايي و جشنوارههايمان واين يعني فاجعه. يعني دور باطل. يعني سيكل معيوب! برگزاري جشنواره فيلم كودك آن هم در حالي كه چيزي به اسم سينماي كودك وجود خارجي ندارد، تنها مي تواند براي يك فايده باشد و آن هم اينكه مجالي فراهم آيد و مناسبتي تا ما علاقه مندان سينماي مهم و ارزشمند كودك بتوانيم در غم و حسرت فقدان اين سينما اشك حسرت بريزيم و نوحه سردهيم.
حقيقت آن است كه يكي از ژانرهاي مهم سينمايي در تمام دنيا ژانر كودك است كه تاريخ سينما و مرور آن گواه پديد آمدن تعدادي از برترين آثار سينمايي در اين گونه تصويري است.سينماي كودك هميشه مخاطبان بالقوه فراواني داشته است و به عبارتي ديگر مي توان گفت اين سينما يكي از معدود ژانرهاي سينمايي است كه در سراسر جهان مخاطب فوقالعاده اي چه به لحاظ كميت و چه به لحاظ كيفيت دارد؛ يعني هميشه و در هر جغرافياي مكاني و در هر برهه از زمان، مخاطبان زيادي منتظر و نيازمند فيلم كودك هستند و جالب اينجاست كه پرفروغ ترين، عظيم ترين و خاطره انگيزترين فيلم سينمايي تاريخ سينما نيز در بسياري از اوقات و در نمونههاي متعددي متعلق به همين گونه سينمايي مي باشند؛ حتي در سالهاي اخير نيز اين اتفاق افتاده است و سينماي كودك و نوجوان نشان داده كه هنوز هم يكي از جدي ترين و پرطرفداران ترين ژانرهاي سينمايي است.
اما در سينماي ايران وضعيت ژانر كودك به چه ترتيب است؛ همان طور كه گفتيم سالهاست كه چيزي به اسم سينماي كودك در كشور ما ديگر وجود خارجي ندارد و ما از دوران طلايي فيلمهاي كودك و نوجوان در سالهاي دهه 60 و 70 فاصله زيادي گرفته ايم.
فيلمي مي تواند خوني تازه در رگ يك ژانر سينمايي همچون ژانر كودك و يا حتي سينماي ايران تزريق كند كه بيش و پيش از هر چيز دغدغه كودكان را داشته و متعلق به دنياي كودكان باشد و از دل رنجها و دردها و مسائل كودكانه و سرشار از معصويت آنها و از دل دنياي زيباي آنها بيرون آمده و علاوهبر اين، ساير عناصر و مولفههاي سينمايي را نيز تا آنجا كه توانسته به درستي رعايت كند.
همان طور كه اشاره كرديم برگزاري جشنواره فيلم كودك بدون داشتن سينماي كودك شايد تنها فايده اش همين ذكر مصيبتها باشد و تجديد خاطرههايي كه يادآور فيلمهاي خوب ژانر كودك و نوجوان و سينماي از دست رفته است.
اين سينما براي بازيابي و احياي اصول و ارزشها و خاطرههاي قشنگش به فيلمسازان كاربلد و دغدغه مند و دردمندي نياز دارد كه دلشان به حال بچههاي اين دوره و زمانه و اين مرز و بوم بسوزد و برايشان فيلم خوب بسازند؛ همين و به همين سادگي!
بايد بپذيريم اين واقعيت تلخ و نگران كننده را كه سينماي امروز ما از خاطرههاي شيرين سالهاي دور و نه چندان نزديك سينماي نجيب و معصوم كودك فاصله بعيدي گرفته و ديگر كمتر نشاني از آن يادگارهاي دوست داشتني و بكر و معصومانه و سرشار باقي است!
بايد بپذيريم و تا دير نشده كاري بكنيم!