یدالله رویایی (بخش پایانی)
چه کسی به جشنواره شعرانقلاب دعوت شد؟(پاورقی)
Research@kayhan.ir
دیگر اینکه بر خلاف ادعای رویایی که کوشیده تا شمس و دیگر عرفا را در تقابل با آیات و احادیث بیان کند، شمس مکرر در بیان اندیشههای عارفانه خویش به آیات و احادیث استناد میجوید. اما رویایی چنان در فرهنگ لائیسم غرق شده که میکوشد تا به عرفان اسلامی نیز صورتی لائیک ببخشد چرا که او «عرفان را لزوماً امری روحانی و ناشی از مذهب» نمیداند1 و بر همین اساس به این نتیجه میرسد که «عرفانی را که ما [رویایی و همفکرانش] تعبیر میکنیم طبعاً یک عرفان لائیک خواهد بود، باید گفت و شناخت و قبول کرد که لائیک، روحانیت خودش را دارد.»2 عجیبتر از همه آنکه رویایی با سوءاستفاده از داستان زندگی حلاج، خودش را به این نتیجه میرساند که باید به سمت بیهویتی حرکت کنیم و «این همه ادبیات دار برای حلاج، از شعر و از رمان، اگر به ما حذف هویت و حذف تعلق نیاموزد آیینهای برای خشونت و بیرحمی میگردد»3
رویایی در عین ناباوری حافظ را نمونهای از آخرین مظاهر مقاومت فکری اندیشمندان و روشنفکرانی میداند که تلاش کرده تا «تصویر تازهای از خدا، نه خدای اسلام و نه خدای برآمده از هیرارشی "پایگان" مذهب و علوم الهی» ارائه دهد.4 در حالی که جایجای دیوان حافظ از ارادت او به رسول الله، قرآن و اسلام حکایت دارد. حافظ به صراحت هر آنچه را انجام داده از دولت قرآن میداند: «صبح خیزی و سلامت طلبی چون حافظ /هرچه کردم همه از دولت قرآن کردم / گر به دیوان غزل صدرنشینم چه عجب / سالها بندگی صاحب دیوان کردم»
اسلام و نواندیشان دینی
در طول چند دهه گذشته غرب برای ستیز با اسلام و ارائه خوانشی جدید از آن که با سکولاریسم قابل تجمیع باشد تلاش فراوانی کرده است. برای نیل به این هدف نواندیشی دینی یکی از سرمایههای اصلی فرهنگ مهاجم بوده است. با این وجود رویایی چنان با اسلام سر عناد دارد که حتی اگر چیزی تنها ظاهری از اسلام را نیز داشته باشد مورد هجوم او واقع میشود. رویایی معتقد است که یا باید خدایی بود یا انسانی و «تمام آنهایی که به خدا نزدیک شدند از ما دور شدند.»5 شیفتگی او به سکولاریسم سبب شده تا تمام تلاش خود را در راه دشمنی با اسلام و ترویج سکولاریسم به کار بندد چرا که در نگاه او «سیاست مذهب را که قبول کنیم مذهب را وارد سیاست میکنیم و هر دو بایر میمانند... یعنی ما به دموکراسی احتیاج داریم و دموکراسی احتیاج به خدا ندارد.»6 اما این پایان کار نیست چرا که او با الفاضی زشت به قرآن کریم، رسول اکرم (ص) و ائمه معصومین (ع) نیز توهین میکند:
«گفتم که بربریت، سبعیت و بیرحمی که در ایران اسلامی میگذرد پس چیزی از مفاخر خود با خود دارد، چیزی از ذوالفقار و چیزی از ذوالجناح، از خون و از خشم.»7
رویایی با تمام سینهچاک کردنهایش برای دموکراسی از دیکتاتورهای معزول کشورهای عربی مانند قذافی و بن علی به این واسطه که لائیک بودند دفاع کرده و میگوید که «ما نباید برای از دست دادن آنها شاد و مفتخر باشیم»9 و منافقین قرارگاه اشرف را «مجاهدانی» میداند که مورد بیمهری قرار گرفتهاند و از اینکه پس از نابودی رژیم صدام از حقوق! خود محروم شدهاند اظهار تأسف میکند.10 ذهن آشفته و آنارشیست او از طرفی تلاش میکند تا برای رد بسیاری چیزها، آنها را با خشونت پیوند زده و نفی کند و از طرفی دیگر از منافقین به واسطه مبارزه مسلحانه با نظام جمهوری اسلامی و جنایاتشان حمایت میکند؛ بیآنکه بخواهد کارنامه و عقبه آنها را ذکر کند. از دیگر سو «تئوریسینهای فقه پویا» و «نو اندیشان دینی» را به خاطر اینکه «در پی قرائت تازهای از اسلاماند تا بگویند رژیم اسلامی ظرفیت دموکراتیک دارد»11 مورد تقبیح قرار داده و روشنفکر دینی را روشنفکر نمیداند و در حمایت از کاریکاتوریست اهانت کننده به ساحت رسول اکرم (ص) میگوید:
«روشنفکر اگر روشنفکر باشد نمیتواند دینی هم باشد... چند وقت پیش یک روشنفکر دینی وطنی و یک نوبل صلح جهانی (آن هم البته وطنی) عقلهاشان را روی هم گذاشتند و در مراسم اعطای جایزه به کاریکاتوریست دانمارکی «کورت وسترگاد» که در پوتسدام با حضور صدر اعظم آلمان برگزار میشد، ناگهان از جا بلند شدند و سالن را به اعتراض ترک کردند. آن هر دو نتوانسته بودند کاریکاتوریستی را تحمل کنند که عمامه پیغمبرشان را به شکل بمب درآورده بود. بیچارهها جریحهدار شده بودند.»12