زهد منفی و مثبت (2)(پرسش و پاسخ)
پرسش:
اینکه در روایات گفته میشود، ترک دنیا با زهد و بیرغبتی به دنیا داشته و به اندازه نیازتان تلاش اقتصادی داشته باشید، چگونه با رشد و توسعه فرهنگی و اجتماعی و سیاسی و اقتصادی جوامع سازگاری دارد؟
پاسخ:
در بخش نخست پاسخ به این سوال به مباحثی همچون: مفهوم زهد، آیا زهد به معنی بیرغبتی و ترک دنیا است؟ دلیل تاکید بر آخرتگرایی و لزوم توازن میان دنیا و آخرت پرداختیم. اینک در ادامه دنباله مطلب را پی میگیریم.
نقش زهد در تکامل انسان
زهد دارای کارکردهای مختلفی در حیات فردی و اجتماعی است که مهمترین آنها عبارتند از:
1- برخورداری از مواهب روحی و معنوی
اگر کسی بویی از معنویت برده باشد میداند که تا انسان از قید هواپرستی آزاد نگردد، و تا مسائل مادی از صورت هدف خارج نگردد و به صورت وسیله درنیاید، سرزمین دل برای رشد و نمو احساسات پاک و اندیشههای تابناک و عواطف ملکوتی آماده نمیگردد. این است که میگویند: زهد شرط اصلی معرفت افاضی است و پیوندهای محکم و ناگسستنی با آن دارد.
2- حقپرستی و شور محبت و خدمت حق را داشتن
انسان زاهد دائما با یاد خدا مأنوس است و از پرستش او لذت میبرد. او همیشه در حال توجه و ذکر مداوم است و این حقپرستی با خودپرستی و لذتگرایی و در اسارت زرق و برق مادیات بودن به هیچ وجه سازگاری ندارد. نه تنها خداپرستی، مستلزم نوعی زهد است، بلکه هر عشق و پرستشی مستلزم نوعی زهد و بیاعتنایی نسبت به شئون مادی است.
3- درک لذتهای معنوی و الهی
اگر انسان بخواهد لذتهای معنوی و الهی را در این دنیا درک کند، چارهای ندارد، جز اینکه از لذتهای مادی و جسمانی کم کند. علی(ع) در اوج زاهد بودن در عین حال که بالاترین مسئولیتهای اجتماعی را داشت اما با این وجود میفرمود: علی را با نعمتها و لذتهای ناپایدار چه کار! امام علی(ع) چون زاهد و بیاعتنا و بیطمع به دنیا بود، قلبش از عشق الهی مالامال بود، و نسبت به حقوق و حدود اجتماعی حساس بود.
تفاوت زهد اسلامی با رهبانیت مسیحی
اسلام دینی جامعهگرا و زندگیگرا است و نه زهدگرا، به علاوه تعلیمات جامع و همهجانبه اسلامی در مسائل اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و اخلاقی براساس محترم شمردن زندگی و اقبال به آن است، نه پشت کردن و ترک آنها! رهبانیت و اعراض از زندگی، با جهانبینی و فلسفه خوشبینانه اسلام درباره هستی و خلقت ناسازگار است. اسلام هرگز مانند برخی کشیشها و فلسفهها، با بدبینی به هستی و خلقت نمینگرد، و خلقت را به دو بخش زشت و زیبا، روشنایی و تاریکی، درست و نادرست وحق و باطل تقسیم نمیکند. بنابراین زهد اسلامی غیر از رهبانیت است رهبانیت یعنی بریدن از مردم و روی آوردن به عبادت است. براساس این اندیشه، کار دنیا و آخرت از یکدیگر جدا است. دو نوع کار بیگانه از هم است و از میان آنها یکی را باید انتخاب کرد، یا باید به عبادت و ریاضت پرداخت تا در آن جهان به کار آید و یا باید متوجه زندگی و معاش بود تا در این جهان به کار آید، به همین جهت رهبانیت بر ضد زندگی و بر ضد جامعهگرایی است، که مستلزم کنارهگیری از خلق و بریدن از مردم و سلب هرگونه مسئولیت و تعهد از خود است! اما در زهد اسلام، مسئله جدا بودن حساب این جهان و آن جهان نیست. از نظر اسلام نه خود آن جهان و این جهان از یکدیگر جدا و بیگانه هستند، و نه کار این جهان با آن جهان بیگانه است. ارتباط دو جهان با یکدیگر، از قبیل ارتباط ظاهر و باطن شیئ واحد است. از قبیل پیوند روح و بدن است. زهد اسلامی در متن زندگی قرار دارد، و کیفیت خاص بخشیدن به زندگی است، و از دخالت دادن پارهای از ارزشها برای زندگی ناشی میشود، بنابراین بین زاهد و راهب تفاوتهای بنیادین و وجوه اشتراک و افتراق اساسی وجود دارد.
ادامه دارد