چرا ابراز انزجار نمیکنید؟
نویسنده: دکتر جاندبلیو. وایتهد
مترجم: دکتر احمد دوستمحمدی
هربار که ما به عنوان ملتی منطقی، معقول و آزاداندیش، از ابراز نفرت و انزجار نسبت به خلافکاریهای حکومت آمریکا - چه یورشهای گروههای سوآت که به خطا میروند، چه تیراندازیهای ابلهانه به شهروندان غیرمسلح، چه ذخیرهسازی سلاحها و مهمات نظامی توسط ادارات حکومتی (از جمله ادارات پلیس شهرهای کوچک)، چه سوءاستفادههای غیرقابل توجیه از پولهای مالیات ما برای
لفت و لیسهای حکومتی و چه زندانی کردن همشهریهای ما در زندانهای کار اجباری- کوتاهی کنیم، شریک جرم زوال و انحطاط خودمان میشویم.
به طور قطع و یقین، دلایل بیشماری برای این ابراز انزجار وجود دارند.
اول از همه ذهنیت خطرناک حاکم بر ادارات پلیس آمریکا و دادگاههای ماست که محافظت از حیات و امنیت مأموران پلیس (در تمام ردهها) را مهمتر از حیات و امنیت شهروندان میداند.
این ذهنیت همواره صادق است حتی اگر به این معنا باشد که تعداد بیشتری از مردم عادی بیگناه آسیب خواهند دید یا کشته خواهند شد (پلیس بیشتر مواقع تقریباً پنج برابر کشتههایی که میدهند، آدم میکشند) یا مأموران پلیس برای خودشان تبدیل به قانون خواهند شد و قانون اساسی در تمام موارد دور زده خواهد شد یا بدتر از آن مورد بیاعتنایی قرار خواهد گرفت.
به عنوان مثال، چرا وقتی یک گروه سوآت مینهسوتا به اشتباه خانهای را در دل شب مورد یورش قرار داد، به سه کودک خانواده دستبند زد، مادر خانواده را با نوک اسلحه نقش بر زمین کرد، به سگ خانواده شلیک کرد و سپس در حالی که خانه آنها را مورد جستوجو قرار میداد، «کودکان دستبند به دست خانواده را مجبور کرد به مدت بیش از یک ساعت در کنار لاشه خونآلود حیوان خانگی خود بنشینند»، مورد نفرت و انزجار قرار نگرفت؟
یا درباره گروه سوآتی که با نفربر زرهی لنکو بیرکت1 وارد حیات راجر سراتو 2 شد، خانه او را با شبهنظامیانی که ماسک بر چهره داشتند محاصره کرد، یک نارنجک منور آتشزا به درون خانهاش انداخت و سپس هنگامی که سراتو، بدون سلاح و در حالی که فقط شلوار به پا داشت جلوی پنجره ظاهر شد،
با اسلحه متوقفش کردند، چی؟ سراتو، که در خانه پر از شعلههای آتش گیر افتاده بود، بر اثر خفگی جان خود را از دست داد و به موجب حکم صادره، 6/2 میلیون دلار به خانواده سراتو پرداخت شد.
کاشف به عمل آمد که هیچ خطایی از پدر چهار فرزند سر نزده بود. با اینهمه، مأموران پلیس، هیچگونه جرمی را نپذیرفتند.
و نیز مأمور پلیسی که در عالم هپروت رفت و «برحسب تصادف» به اییوری استمپس،3 که در خانهاش به زور اسلحه نقش بر زمین شده بود و در حالی که گروه سوآت تلاش میکرد حکم بازرسی پسرخواندهاش را به اجرا بگذارد، شلیک کرد و او را از پای درآورد.
یورش چهار ساعته گروه سوآت به دبیرستانی در کالیفرنیا توسط مردان مسلحی که ماسک بر چهره داشتند و در جستوجوی سلاحهای احتمالی که هرگز یافت نشد، بودند هم به همین اندازه نفرتانگیز بود؛ دانشآموزان در کلاسها زندانی و مجبور شدند در میزهای واژگون شده دفع ادرار کنند.
مشکل همه این حوادث همانطور که یک خبرنگار به درستی نتیجهگیری کرده است، «این نیست که زندگی این قدر خطرناک شده است، مشکل این است که صاحبان قدرت میل دارند حتی نسبت به موقعیتهای ساده، طوری واکنش نشان دهد که انگار در یک منطقه جنگی به سر میبرند.»
پانوشتها:
1- Lenco Bearcat
2- Roger Serrato
3- Eurie Stamps