kayhan.ir

کد خبر: ۲۵۱۲۱۰
تاریخ انتشار : ۲۲ مهر ۱۴۰۱ - ۲۰:۴۸

معیارهای ارزش‌گذاری انسان(پرسش و پاسخ)

 

پرسش:
از منظر آموزه‌های وحیانی اسلام چه ملاک‌ها و معیارهایی را برای ارزش‌گذاری روی انسان باید در نظر داشت؟
پاسخ:
آرامش و اضطراب و ارزش انسان
آرامش و اضطراب انسان رابطه مستقیمی با هدف‌گیری او در زندگی دارد، یعنی اگر هدف یک نفر امری ثابت، آرام و باقی باشد، روح او هم آرامش پیدا می‌کند، و اگر هدفش فانی، ناآرام و متزلزل باشد، روح او نیز مضطرب خواهد شد. حال سوال این است که ما با چه معیارها و ملاک‌هایی می‌توانیم انسان‌ها را ارزیابی کنیم و قیمتی بودن یا بی‌ارزش بودن آنها را محاسبه کنیم؟
معیارهای ارزیابی انسان
1- هدف‌گیری‌های انسان
هدف‌گیری‌های انسان در زندگی،‌ به او ارزش می‌دهد یا او را از ارزش ساقط می‌کند. امام علی(ع) می‌فرماید: «قدرالرجل علی قدر همته» ارزش هرکس به اندازه ارزش هدف او است (نهج‌البلاغه،‌ حکمت 47)
در واقع ارزش انسان با آن چیزی که هدف‌گیری کرده و تلاش و همت خود را معطوف به آن می‌کند، ارتباط مستقیمی دارد. هرچه هدف بالاتر و والاتر باشد، ارزش انسان هم بالاتر و والاتر خواهد بود و هرچه هدف پست باشد، انسان نیز بی‌ارزش می‌گردد. همچنین آن حضرت در روایتی دیگر می‌فرماید: «من شرفت همته، عظمت قیمته و من صغرت همته بطلت فضیلته» ارزش و قیمت کسی که هدفش شریف باشد، عظیم و بزرگ است و کسی که هدفش کوچک باشد، با هدف‌گیری کوچک خود، فضیلتش را از بین می‌برد.(تصنیف غررالحکم و دررالکلم، ص 448)
2- علم و ادب
در بعضی از روایات معیار علم و ادب برای ارزش‌گذاری انسان مطرح شده است. امام علی(ع) می‌فرماید: یا مومن ان هذا العلم و الادب ثمن نفسک، فاجتهد فی تعلمها، فما یزید من علمک و ادبک یزید فی ثمنک و تدرک». ای مومن! این علم و ادب سمن و قیمت نفس تو است. پس در یادگیری علم و ادب کوشش کن! زیرا به هر میزان علم و ادب تو افزایش یابد، به بها و ارزش تو نیز افزوده می‌شود.(بحارالانوار، ج1، ص 180) آن حضرت در روایت دیگری می‌فرماید: «انک مقوم بادبک» همانا معیار ارزیابی انسان ادب است.(تصنیف غررالحکم و دررالکلم، ص 247)
در واقع براساس این معیار به میزان ادبی که در انسان وجود دارد، ارزش و بها به او داده می‌شود.
معیارهای کاذب ارزیابی
1- مال و مقام
برخی ارزش و بهای انسان را با توجه به مال و ثروت مادی او ارزیابی می‌کنند، در حالی که مال با شخص مال‌دار، تنها یک رابطه اعتباری دارد، و هیچ ارزشی برای خود او محسوب نمی‌شود. برخی نیز میزان ارزش و بهای یک انسان را با توجه به پست و مقام او می‌سنجند، که این مقام هم یک مالکیت اعتباری است و هیچ ارزش و بهایی برای صاحب آن به ارمغان نمی‌آورد!
2- پوشش و لباس
بعضی انسان‌های ظاهربین که عقلشان در چشمشان است، معیار ارزشی و ارزیابی‌شان، ظواهر اشیا است، به این معنا که هر چقدر ظاهر انسان از نظر پوشش و آراستگی ظاهری شکیل‌تر و جذاب‌تر باشد، ارزش و بهای صاحب آن را بالاتر می‌دانند!
3- حسب و نسب
بعضی از انسان‌هایی که تحت تأثیر ارزش‌های قبیله‌ای هستند، پیوندها، نسبت‌های خانوادگی و نژادی را که از آن به حسب و نسب تعبیر می‌شود، معیار ارزشی انسان می‌دانند. این معیار برخلاف معیارهای مال و مقام و پوشش ظاهری و لباس وهمی و اعتباری نیست، بلکه یک امر واقعی است و در روایات هم ادب را با حسب و نسب نیز مقایسه کرده و در این قیاس انکار نمی‌کند که حسب و نسب نوعی شرافت محسوب می‌شود، اما در عین حال، شرافت ادب را بیشتر از شرافت نسب دانسته و می‌فرماید: ادب برحسب و نسب مقدم است و ادب نیکو بافضیلت‌ترین نسب و شریف‌ترین سبب است (تصنیف غرر‌الحکم و درر‌الکلم، ص 248)