kayhan.ir

کد خبر: ۲۵۱۰۶۷
تاریخ انتشار : ۱۹ مهر ۱۴۰۱ - ۲۱:۱۴
دیدگاه اساتید

صحنه از این شفاف‌تر؟!

 


جماعتی که در عاشورای سال 61 هجری در برابر حسین بن‌علی(ع) صف‌آرایی کرده بودند، اگرچه کاملاً جبهه حق را از باطل تمیز می‌دادند اما هر یک به طمع عواید و منفعتی، به محاربه با سیدالشهدا آمده بودند. یکی به نیت ثروت و صله آمده بود؛ دیگری برای مُلک ری و ارضای شهوت قدرت؛ آن یکی به منظور شهرت و احمق دیگری هم به قصد قربت الی الله! با این وجود اما تنها راه رسیدن به تمام این مقاصد شوم از مسیر شهادت حسین(ع) می‌گذشت و هدف، وسیله را که کشتن امام عصرشان بود، توجیه می‌کرد.
امروز نیز به تأسی از «کل یوم عاشورا» همگان شاهدند، افرادی به بهانه مرگ کاملاً اتفاقی دختری 22 ساله، چنگ بر روی حکومتی می‌اندازند که با خون صدها هزار شهید نضج یافته است و این مستمسک را وسیله‌ای برای هدف براندازی تنها نظام شیعی جهان قرار داده‌اند. در این بین هرکس به نیتی در این جمع کثیف گِرد آمده است. یکی برای‌ گرین کارت ینگه دنیا؛ دیگری برای در دست گیری خیالی قدرت در دوران پسا جمهوری اسلامی؛ آن یکی برای آزادی دیسکو و ویسکی و نایت کلاب و دیگری برای پروموت کردن خود در بین فالوئرهایش.
صحنه اما شفاف‌تر از این نمی‌شود. اگر تا پیش از این و در سال 1388، پشت رنگ سبز سادات و سر دادن تکبیرهای شبانه از آپارتمان‌های بالای شهر پایتخت قایم شده بودند، اینک علناً قرآن‌سوزی به راه می‌اندازند و با صدای انکر الاصواتشان علیه ولایت فقیه شعار می‌دهند. اگر تا چندی قبل، بانوی اول داماد لرستان با چادر در انظار عموم ظاهر می‌شد، امروز همان قماش فتنه‌گر و سابقاً سبزپوش، چادر از سر بانوی مسلمان ایرانی می‌کشند!
دشمن اما همه توان و عِده و عُده خود را به مصاف آورده است. از زلیخای تلویزیون و جادوگر فوتبال و مطربان لس آنجلسی گرفته تا سلطنت طلب و منافق و تجزیه‌طلب، همه و همه به میدان آمده‌اند تا به خیال خام خود نگذارند تا حیات این نظام مقدس تداوم داشته باشد غافل از اینکه همان‌طور که گنده ترهایشان این آرزو را با خود به گور بردند، آنها نیز یقیناً به سرنوشت مشابهی دچار خواهند شد.
در این نبرد مکتبی اما لازم است تا بدانیم در کجا ایستاده ایم. مواضع طرفین تقابل هم کاملاً مشخص است و دیگر نمی‌توان با این ترفند نخ نما شده که هر دو طرف حق را می‌گویند، وسط لحاف خوابید و موضع موازنه مثبت را اتخاذ نمود. امروز حق در برابر باطل؛ حجاب در برابر برهنگی؛ حیا در برابر هرزگی؛ ادب در برابر دریدگی؛ منطق در برابر پخمگی؛ صبر در برابر شتاب زدگی و... قرار دارند و باید جناح ایستادن در سمت و سوی یکی از این دو را تعیین نمود. تک به تک کنشگران سیاسی و اجتماعی و فرهنگی ایرانی باید موضع خود را در این نبرد مشخص کنند و پای هزینه‌های مادی و معنوی احتمالی آن هم بایستند. انقلاب اسلامی به انقلابیِ عافیت جویِ عزلت نشین هیچ احتیاجی ندارد که تنها در هنگامه تقسیم غنائم در صف اول حاضر باشد و به وقت زد و خورد، غائب؛ چراکه نهایت بی‌صفتی است که نماز را پشت سر علی (علیه‌السلام) خواند و غذا را با معاویه (علیه اللعنه) تناول کرد.
در چنین بزنگاه‌هایی باید از خواصی متعجب بود که همچون وقایع سال 1388، صم البکم به قضایا می‌نگرند و علی‌رغم شناخت مسیر حق و شنیدن ندای «أین عمار؟» از سوی ولی امرشان، باز هم مصلحت‌اندیشانه موضع می‌گیرند تا به وقت سنگینی کفه ترازو به سمت یکی از طرفین، به آن سمت غش کنند!
باید همچون گذشته واقف باشیم، همان‌طور که از دهه هشتاد تا به امروز «انرژی هسته‌ای» کلیدواژه مخاصمات استکبار علیه ایران بوده و علی‌رغم تمامی اقدامات اعتمادساز، تاکنون منجر به هیچ تغییر نگرشی نگردیده است؛ غائله اخیر بر سر «حجاب» و «گشت ارشاد» نیز قطعه‌ای دیگر از این دومینوی بهانه جویی‌های غرب علیه جمهوری اسلامی است که حَد یَقِف نداشته و به محض اتمام آن، پروژه‌ای دیگر برای تحت فشار قرار دادن ایران و ایرانی در دستور کار اتاق‌های عملیات روانی دشمن قرار می‌گیرد. قرآن کریم تعریف بسیار دقیق و مبسوطی از این جماعت دارد: «ولن ترضى عنكَ اليهود ولا النصارى حَتَى تَتَبع ملَتَهم» بدین معنی که آنان هیچ‌گاه از ما راضی نخواهند شد مگر آنکه ایران اسلامی را به همان سبک و سیاق منحوس فرهنگی در دوران پهلوی بازگردانند و واژگانی همچون غیرت و عفاف و شرف را برای همیشه از دایرهًْ‌المعارف ایرانیان پاک کنند.
کمترین توقع اما برخورد بی‌اغماض با افراد و جریانات وقیحی است که در نهایت گستاخی، نمک این نظام را می‌خورند و با همراهی با مُشتی مزدور و مواجب بگیر اجنبی، ضمن آتش بیاری در معرکه آشوب و اغتشاش، نمکدان می‌شکنند! این‌بار نباید همچون فتنه سال 88 که تساهل و تسامح با مسببین آن، منجر به ورود پنج نفر از اعضای اصلی ستادهای انتخاباتی موسوی و کروبی به هیئت‌های دولت یازدهم و دوازدهم شد، از جُرم بانیان وقایع سال 1401 چشم پوشی کرد و شایسته است تا با قاطع‌ترین و عبرت آموزترین شیوه قانونی، با این قماش مواجهه نمود.
* محمد زندی
مدرس