kayhan.ir

کد خبر: ۲۵۰۹۶۲
تاریخ انتشار : ۱۸ مهر ۱۴۰۱ - ۱۸:۰۴

رفتارشناسی اهل نفاق در قرآن

 
 
علی اکبر مرادخانی
قرآن توجه ویژه‌ای به ‌موضوع منافقان نشان داده است. این توجه از آن روست که منافقان در میان امت همانند وسوسه‌های نفس و شیطان است. به سختی می‌توان از دام نفس و شیطان‌گریخت؛ زیرا همراهی و همدلی ظاهری نفس و شیطان، موجب می‌شود تا انسان نتواند به سادگی حق را از باطل و دوست را از دشمن تشخیص دهد. منافقان همه خصوصیت دشمنی‌های نفس و شیطان را با هم همراه دارند. لذا باید درصد هوشیاری انسان و جامعه اسلامی نسبت به آنان بسیار بالا باشد تا بتواند از دام این دشمنان بگریزد. شخصیت منافقان به گونه‌ای است که به سادگی نمی‌توان افکار،‌اندیشه‌ها و نیات باطنی آنان را دریافت. این پیچیدگی به سبب نقاب ایمانی که بر چهره می‌زنند، بسیار بیشتر است. تنها راه شناسایی، طرد، مبارزه با افکار و نیات پلید و حفظ جامعه از آسیب و خطر آنها، تحلیل درست رفتار آنان است. از این رو خداوند در قرآن به رفتارشناسی منافقان برای تحلیل و تبیین شخصیتشان‌، اهتمام ورزیده است. 
نویسنده در این مطلب به برخی شاخصه‌های رفتاری منافقان براساس آیات قرآن پرداخته است.
رفتارشناسی، روشی در نشانه‌شناسی 
امور باطنی را نمی‌توان جز از طریق نشانه‌ها به دست آورد. برخی از فیلسوفان بر این باورند که اصولا ما راهی برای شناخت امور جز از طریق نشانه‌ها نداریم. آنچه موجب می‌شود تا ما حقیقتی را بشناسیم و آن را از دیگر چیزها متمایز بدانیم، توجه به نشانه‌های خارجی آنهاست. از این رو این ضرب المثل در میان مردم جریان یافته است که «از كوزه همان برون تراود كه در اوست». به این معنا که راه شناخت باطن‌، نشانه‌هایی است که از آن ظاهر می‌شود.
در روان شناسی شخصیت بر همین پایه و اصول گفته می‌شود که شخصیت انسانی جز از راه‌ها، کنش‌ها و واکنش‌های رفتاری او قابل شناسایی و تحلیل نیست. افکار و نیات و‌اندیشه‌های باطنی که شخصیت او را شکل می‌دهد، تنها از طریق تحلیل رفتاری قابل تبیین می‌باشد. لذا نشانه‌شناسی و رفتارشناسی در علم روان شناسی شخصیت بسیار مهم و اساسی است.
اگر بخواهیم بدانیم که شخصیت انسانی، متعادل یا نامتعادل است، باید با مراجعه به رفتارها و نشانه‌هایی که از شخص بروز می‌کند، به تحلیل شخصیت وی بپردازیم. بنابراین، رفتارشناسی در حقیقت چیزی جز نشانه شناسی برای تبیین حقیقت باطنی نیست. اگر انسانی دارای افکار و‌اندیشه‌های پاک و  سالم باشد، از وی جز هنجارهای رفتاری سر نمی‌زند؛ همچنین انسانی با‌اندیشه‌های پلید نیز جز رفتارهای نابهنجار، رفتاری در پیش نمی‌گیرد. 
خداوند در آیاتی چند به تبیین اهمیت نشانه شناسی از جمله رفتارشناسی برای تحلیل درست حقایق توجه می‌دهد؛ زیرا از مهم‌ترین راه‌های شناخت حقایق باطنی، توجه به نشانه شناسی از جمله رفتار شناسی است. در آیه 58 سوره اعراف می‌فرماید: وَ الْبَلَدُ الطّیبُ یخْرُجُ نَبَاتُهُ بأذنِ ربّهِ والّذی خَبُثَ لَایخْرُجَ اِلّا نَکداً کذلک نُصَرِّفُ الآیات لقوم یشکرونَ؛ سرزمین پاک گیاهش به فرمان خدا می‌روید، اما سرزمین بدطینت جز گیاه ناچیز و بی‌ارزش، ازآن نمی‌روید این‌گونه آیات را برای آنها که شکرگزارند، بیان می‌کنیم.
خداوند در این آیه اهمیت نشانه شناسی را بیان می‌کند؛ زیرا انسان می‌تواند از طریق نشانه‌ها دریابد که در این کوزه چیست؟ انسان پاک، همانند زمین پاک جز پاکی نمی‌رویاند و رفتاری جز رفتار هنجاری و اخلاقی بروز نمی‌دهد؛ در حالی که زمین ناپاک جز زشتی نمی‌رویاند و بهره‌ای نمی‌دهد. از این رو خداوند بر این نکته تاکید می‌کند که ما یک حقیقت را با اشکال و تعابیر گوناگونی بیان می‌کنیم تا هر انسانی بر اساس ظرفیت خویش بتواند حقیقت را در میان نشانه‌ها بیابد و از گمراهی برهد.
سعدی با نگاهی به همین آیه می‌سراید:
باران که در لطافت طبعش ملال نیست
در باغ لاله روید و درشوره زار خس
با نگاهی به رفتارهای آدمی می‌توان دریافت که شخصیت هر کسی چگونه است؟ زیرا از انسان خوب جز خیر و هنجار و از انسان بد جز بدی و نابهنجاری انتظاری نیست.
البته به این نکته هم باید توجه داشت که مراد از بروز و ظهور خوب و بد، غلبه و چیرگی رفتاری است؛ زیرا هر انسان خوبی گاه خطا و اشتباهی را مرتکب می‌شود و هر انسان بدی هر از گاهی به هر دلیلی رفتارهای خوبی خواهد داشت؛ زیرا در زمین پاک نیز گاهی خس و خاشاکی می‌روید؛ چنان که در زمین شوره زار نیز هر از گاهی لاله سر بر می‌آورد.
بنابراین، اصل در شناخت افراد، توجه به رفتارها به عنوان نشانه‌هایی است که می‌توان بر اساس آن درباره شخصت اصلی اشخاص قضاوت کرد. این رفتارها می‌بایست به شکلی ملکه و دایمی باشد، نه استنثایی و موردی. 
رفتارهای نابهنجار منافقان، نشانه‌ای از کفر
با توجه به مطالب پیش گفته دانسته شد که برای تشخیص انسان‌های مومن از منافق می‌توان از نشانه‌هایی برای این منظور استفاده کرد. 
اگر انسانی دارای‌اندیشه و افکار پاکی باشد، اهل اخلاق و صدق و صفاست و به ارزش‌های انسانی و عقلایی پایبند می‌باشد و در رفتارهای خویش، با در پیش گرفتن هنجارها، نشان می‌دهد که تا چه‌اندازه انسانی پاک و با شخصیتی متعادل و سالم است؛ اما اگر دارای‌اندیشه و نیات پلیدی باشد، با رفتارهای نابهنجار خود را رسوا می‌سازد.
منافقان، کاتولیک‌تر از پاپ
البته شناسایی افراد منافق دو چندان سخت‌تر از دیگر انسان‌هاست؛ زیرا اینان با هدفی مشخص در جامعه حضور دارند و عاملانه و عامدانه رفتارهایی را نشان می‌دهند که بر خلاف معتقدات آنان است.
خداوند در آیاتی از جمله 64 تا 67 سوره توبه از بازیگری منافقان سخن به میان می‌آورد و به مسلمانان هشدار می‌دهد که آنها با اسلام و  ارزش‌های اسلامی بازی می‌کنند و نباید گول ظاهرالصلاح بودن آنها را بخورند. 
تظاهر منافقان به اسلام (بقره، آیات 8 تا 14؛ مائده، آیه 41؛ نور، آیه 47؛ منافقون، آیات 1 و2) تا آنجاست که آدمی گمان می‌کند که آنان حتی از پیامبر(ص) در ایمان خویش صادق‌تر هستند و کسی در ایمان به پایشان نمی‌رسد. در اطاعت و پیروی از پیامبر(ص) و رهبران و قانون چنان تظاهر می‌کنند که گویی مطیع‌تر از  آنها در اطاعت و مومن‌تر از آنان در پایبندی به قانون کسی نیست؛ یعنی تظاهر می‌کنند که مجسمه قانون و اطاعت و ایمان هستند. خداوند می‌فرماید: وَإِذَا جَاؤُوكَ حَيَّوْكَ بِمَا لَمْ يُحَيِّكَ بِهِ اللَّهُ؛ و چون به نزد تو آيند، تو را بدانچه خدا به آن شيوه‏ سلام نگفته، سلام مى‏دهند.(مجادله، آیه 8)
درباره رهبری چیزهایی را می‌گویند که فراتر از غلو است. این‌گونه می‌کوشند تا خود را معتقدتر از دیگران نشان دهند و در همان حال با این غلوگویی می‌کوشند تا مردم را از حالت اعتدال و سلامت در دین و رفتار بیرون برند و سپس آنها را متهم به خرافات کنند.
اما منافقان با همه این تظاهر‌گری‌های ریاکارانه 
برخلاف آنچه در ظاهر می‌گویند و رفتار می‌کنند، در نهان گونه‌ای دیگر رفتار می‌کنند. با آنکه جز به قانون‌گریزی و دشمنی و سرپیچی از رهبری جامعه و قانون گرایشی ندارند، در ظاهر اهل قانون و اطاعت از رهبری هستند. در محافل خصوصی خود، در‌اندیشه توطئه هستند و اینکه چگونه می‌توانند از قانون سرپیچی کنند و رهبری و مردم و قانون را دور بزنند و فساد و تباهی و نابهنجاری را در جامعه دامن زده و گسترش دهند.(همان)
با نگاهی به رفتارهای اجتماعی منافقان می‌توان دریافت که نه تنها اهل صلح و  صفا و اخلاق و هنجار نیستند، بلکه به اشکال گوناگون مردمان را به زشتی‌ها دعوت کرده و به ترویج آن اقدام می‌کنند و در برابر کارهای خوب و پسندیده با سنگ‌اندازی خود می‌ایستند و از تحقق معروف و ارزش‌ها در جامعه جلوگیری به عمل می‌آورند.(توبه، آیه 67)
نه تنها به اصول و ارزش‌های دینی پایبندی نشان نمی‌دهند،‌بلکه حتی علیه اصول عقلانی و ارزش‌های اخلاق انسانی نیز بی‌توجه بوده و علیه آن اقدام می‌کنند. از این رو بر خلاف حکم عقل اهل امانت و وفا به عقد و عهد نیستند.(احزاب، آیات 72 و 73) و در ادای تکالیف انسانی و شرعی و اخلاقی کوتاهی می‌کنند و به خیانت رغبت و گرایش دارند.(همان)
همواره در صف دشمنان جامعه هستند و طرفدار اوباش و اراذل بوده و با دشمنان دستشان در یک کاسه است.(مائده، آیه 52؛ نساء، آیه 141) اگر جامعه اسلامی با مشکل و یا شکستی مواجه شود، خوشحال شده و آن را در بوق و کرنا می‌کنند تا مردم سست ایمان را نیز گمراه کرده و با خود همراه سازند.(توبه، آیه 50)
رفتارهای آنان به دور از عواطف انسانی است. با خویشاوندان خود به‌ویژه در هنگام دستیابی به قدرت قطع رابطه می‌کنند تا نفعشان به آنان نرسد(محمد، آیه 22) دین در دستشان جز بازیچه‌ای نیست.(توبه، آیه 65) آنان تنها می‌خواهند از ارزش‌ها ومقدسات سوء‌استفاده کنند و حتی با تبلیغات دروغین و غلو‌آمیز می‌کوشند تا انحرافاتی را در جامعه مسلمانان از نظر عقیده و رفتار ایجاد کنند.(توبه، آیه 107؛ منافقون، آیات 1 و 2)
اهل صدق و صفا نیستند و در هر ادعایی که می‌کنند جز یاوه‌گویان و دروغگویانی بیش نیستند.(بقره، آیات 8 تا 12؛‌توبه، آیات 93 تا 96)
منافقان مدعیان اصلاح‌گری و اصلاح‌طلبی هستند،‌در حالی که رفتارشان جز فساد و تباهی برای جامعه چیزی به ارمغان نمی‌آورد.(بقره، آیات 8 تا 12) حرکت‌هایشان در جامعه به‌ویژه محافل پنهانی و  توطئه‌گری شان، موجب آزار و اذیت و ضرر مومنان و مسلمانان می‌باشد.(مجادله‌، آیات 8 تا 10) 
نمازهایشان همراه با کسالت و سستی و ریا است.(نساء، آیه 142) در انجام واجبات دینی چون نماز و روزه سهل انگار و بی‌اعتنا هستند.(ماعون، آیات 4 و 5؛ توبه‌، آیات 53 و 54)
اهل نسل کشی و مخالف محیط زیست و کشاورزی هستند و به اقتصاد اسلامی زیان وارد می‌سازند. (بقره، آیه 205) 
مخالف سنت‌های پیامبر(ص) هستند و از آن اعراض می‌کنند.(نساءف آیات 60 و 61) از ولایت مومنان اعراض می‌کنند و اگر به آنان امر به معروف و نهی از منکر شود، ناراحت و خشمگین می‌شوند و عزت را در ذلت همکاری با دشمنان می‌دانند.(نساء، آیات 138 و 139)
نسبت به صدقات و کمک‌های مالی و انفاق، بی‌میل بوده و با کراهت اقدام به کمک می‌کنند.(توبه، آیات 53 و 54)
به جای مراجعه به حاکم عادل اسلامی به طاغوت برای داوری می‌روند و حکمیت از ایشان می‌خواهند. از این رو خواهان نظارت دشمنان و کافران بر انتخاب و فعالیت‌های جامعه اسلامی می‌شوند و نظارت مومنان و حکومت و حکمیت آنان را بر نمی‌تابند.(نساء، آیات 60 و 61)
از هر گونه کمک به مرزداران و دفاع از سرزمین‌های اسلامی و مومنان سرباز می‌زنند و هرگز در‌اندیشه دفاع از کیان اسلامی و رهایی سرزمین‌های اشغالی گامی بر نمی‌دارند و با اشغالگران همراهی می‌کنند و ولایت آنان را می‌پذیرند.(آل عمران، آیه 167؛ توبه،‌آیات 83 و 86) و محمد، آیه 20)
دنبال رضایت و مقبولیت مردمی هستند و رضایت مردم را بر رضایت خدا و پیامبر(ص) مقدم می‌دارند. تمام تلاش آنان جلب رضایت مردم و مشروعیتی در سایه مقبولیت عمومی است و هیچ بهایی برای مشروعیت الهی قائل نیستند و به رضایت خدا و پیامبر(ص) و عمل مطابق بر شرع و دین تن نمی‌دهند.(توبه، آیه 62) 
از هجرت برای خدا سرباز می‌زنند و حاضرند در حاکمیت و حکومت جور و کفر و ظلم باشند ولی گامی برای رهایی خود بر ندارند.(نساء، آیات 88 و 89) با دشمنان خدا دوست می‌شوند و همکاری می‌کنند.(مجادله، آیات 16 تا 22) از نظر آنان حکومت و داوری مومنان و رهبران اسلامی، نادرست و ظالمانه است و نسبت به آن گمان بد روا می‌دارند(نور، آیات 47 تا 50) و در همان حال حاکمیت و نظارت و داوری کافران و طاغوت را بهتر می‌دانند و بدان مراجعه می‌کنند.
مردمانی بیمار دل هستند (نور، آیات 47 و 50) از مردم بیشتر از خدا می‌ترسند.(حشر،‌آیات 11 تا 13)
انسان‌های سود جویی هستند و تنها در‌اندیشه مصلحت و سود خود می‌باشند و دین و آخرت را به سود مادی می‌فروشند.(نور، آیات 47 و 48 و مجادله، آیات 14 تا 18)
دل و زبانشان هرگز هماهنگ نیست و بر خلاف آنچه می‌گویند و می‌کنند باور دارند و هرگز نمی‌توان به صداقت دل و زبان آنان باور کرد.(آل عمران، آیه 167؛ نساء، آیات 61تا 63)
مظلوم‌نمایی می‌کنند و نسبت به جرم و گناه خویش می‌کوشند تا به گونه‌ای عمل کنند تا دیگران متهم شوند و خود را قانونمدار و دیگران را قانون‌گریز، خود را مطیع رهبر جامعه و دیگران را عصیانگر‌، خود را مصلح و دیگران را مفسد، خود را روشنفکر و خردمند و دیگران را خرافی و سفیه می‌شمارند.(نور، آیات 47 تا 50؛ بقره، آیات 8 تا 12)
قرآن با نگاهی به رفتارهای ضد ارزشی و هنجاری منافقان، شخصیت آنان را شخصیتی نامتعادل و بیمار دانسته و از مومنان می‌خواهد تا ضمن شناسایی منافقان از طریق نشانه‌های رفتاری یعنی از طریق رفتارشناسی، از آنها پرهیز کرده و اجازه ندهند تا در میان جامعه اسلامی توطئه کنند و بر مراکز قدرت و ثروت دست‌اندازند و مردمان را به گمراهی و زشتکاری و فساد بخوانند و گرایش دهند.