ویژگیهای آمادهسـازان «دولت یــار»
جواد محدثی
ای شمع جهان افروز، بیا
وی شاهد عالم سوز، بیا
ای مهر سپهر قلمرو غیب
شد روز ظهور و بروز، بیا[1]
حرکت تمهیدی
«مُمَهّدین»، یکی از عنوانهایی است که در متون دینی برای یاران حضرت مهدی(ع) به کار رفته است. بارها سخن از حرکتِ تمهیدی و زمینهسازی به میان آمده و از کسانی که بستر ظهور آن دولت کریمه را فراهم میسازند، ستایش شده است.
پرچمهای کوچک عدالتخواهی و حقگستری، باید در پیش درآمد آن حکومت حق، برافراشته شود تا به امر و اذن پروردگار عالم، نوبت آن رسد که آن «پرچم بزرگ عدالت» برافراشته شود و جهانیان در سایه آن شیرینی عدل را بچشند.
انتظار سبز امت محمدی در این سرزمین، به حکومت روشن مهدوی خواهد پیوست و آن «بقیهًْ الله» که ذخیره الهی و میراثدار همه پیامبران و تحقّق بخش همه وعدههای انبیا در طول اعصار است، مسرّت منتظران را به کمال خواهد رساند و چه افتخاری بالاتر از آنکه عدهای در مدار و محور آن دولت نور قرار گیرند؟ مهم آن است که در چرخه «تمهید» و زمینهسازی برای آن «تجلّی اعظم عدل»، سهمی و نقشی داشته باشیم.
آنچه در دعاهای خاص امام زمان(ع) برای بازگشت به دنیا و رجعت در عصر ظهور درخواست شده، گوشهای از همین آرزوی تمهیدی و عشق به خدمتگزاری در راه آن جلوه نور است و کسانی به این فوز و فیض نائل میشوند که در زندگیشان، روشی تمهیدی داشته باشند.
دولت طلیعه
عمل به قرآن، داوری به حق، تن دادن به عدالت و تلاش برای قسط و داد، معیار صدق در این ادّعاست و هر کس میتواند خود را با این معیار محک بزند. نظام جمهوری اسلامی و خدمتگزاران مردم در این نظام و دولت، به میزان تطابق با شاخصههای حکومت مهدوی، میتوانند مدّعی باشند که در طلیعه آن دولتند و «دولت طلیعه»اند. یاد کنیم از امام راحل (قدس سره) که بارها رسالت منتظران و تکلیف مردم و مسئولان را خاطرنشان کرد و فرمود:
«ما منتظران مقدم مبارکش، مکلّف هستیم تا با تمام توان کوشش کنیم تا قانون عدل الهی را در این کشور ولیّ عصر حاکم کنیم».[2]
و در پیوند این انقلاب با حکومت مقدس آن حضرت فرمود:
«انقلاب مردم ایران، نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام، به پرچمداری حضرت حجّت (ارواحنا فداه) است».[3]
چگونه میتوان به تکالیف این طلیعه بودن عمل کرد و مقتضیات آن را شناخت و انگیزه خدمت در این مسیر یافت؟
وقتی که حاکمان، حکومت را طعمه نشمارند.
وقتی که دستاندرکاران و مسئولان، به امانت بودن مسئولیت اجرایی و تبلیغی و فرهنگی و تقنینی و قضایی خویش، آن هم به نیابت از آن حجّت الهی توجّه داشته باشند و صاحب اصلی حکومت را ناظر خویش بدانند.
باز هم سخنی از امام امّت: «امام زمان(ع) مراقب ما هستند، مراقب روحانیّت هستند که چه میکنند اینها؟ امروز که اسلام به دست آنها سپرده شده و تمام عذرها منقطع شده است...».[4]
گر چه از دید ما، «حکومت» حق خدا و پیامبران و اولیای الهی و حجج پروردگار است، ولی در عصر غیبت که «ولی فقیه» حکومت تشکیل میدهد، به عنوان «نایب امام زمان» است و اگر دیگران هم کاری در دست و باری بر دوش و مسئولیتی بر عهدهدارند، از آنجا که نظام ما مبتنی بر ولایت، است با این پشتوانه،مشروعیت یافتهاند.
راستی، اگر حضرت مهدی(عج) به نقد و ارزیابی عملکردها بپردازد، کدام پرونده است که در عمل، رضایت خاطر او را تأمین کند؟ و کدام مسئول است که بتواند به آن حضرت گزارش کار بدهد و روسفید باشد و بداند که «مقبول» افتاده است؟
تکلیف «دولت طلیعه» بسی سنگین است و خدمت صادقانه در آن نیز بسی افتخار.
شهر انتظار
اگر آن عصر آرمانی را «شهر انتظار» بنامیم، برای ورود به آن، «گذرنامه»ای خاص لازم است؛ مجوزی که از صبر و ثبات و قیام و اقدام و امید و تلاش نشئت میگیرد.
چشم به راهان سپیده ظهور، در پیشانی صبح فردا، ظهور مصلحی را میبینند و میخوانند که از تبار رسولان و پیامبران و امامان است و ادامه دهنده راه و گشاینده همان آفاق و پیگیر همان اهداف. چراغ هدایت بشر را در دست دارد و پرچم عدالتگستری را بر دوش و یاران صادق و مؤمن را همراه.
اگر او مسیحگونه میآید تا شفابخش دردها شود و پیامبرگونه میآید تا خرافات و جهالتها را بزداید و علیگونه ظهور میکند تا ذوالفقار عدالت برکشد و سایه خجسته قسط را بگستراند و حسینگونه میآید تا نسل ابوسفیان و رگ و ریشه یزیدیان را از بیخ برکند و شور حماسه در جهان بیفکند و منتقم خون شهیدان کربلا باشد، این خط و نشان در باور و بینش و موضع و رفتار منتظران و زمینهسازان هم باید باشد و گر نه تعارض میان رفتار کنونی و آن امید و نوید به آینده آرمانی، نشان عدم صداقت است.
انتظار آن موعود، محور تجمع و همدلی دلسوختگانی است که از سیطره ستم بر سرنوشت انسانها به ستوه آمدهاند و در دروازه «شهر انتظار»، چشم به افق ظهور دوختهاند و آماده هر گونه فداکاری در راه اهداف آن منجیاند.
ساکنان شهر انتظار، دلهای سپید و روشنی دارند که زندگیها آنان را نیز گرم و آفتاب گون میسازد.
طلیعه داران آن دولت حق، با هم مهربان و همدلند و بر ضدّ دشمنان عدالت، همدست و همراهند.
عشقشان، برپایی آن «جامعه آرمانی» است که «دولت مهدوی» نام دارد و تلاش آنان، زمینهساز برپایی و شکلگیری آن «مدینه موعود» است و خود را وقف آن میسازند و همه نیروهای فکری، جسمی و اجتماعی خود را در این راه صرف میکنند تا انتظار راستین خود را اثبات کنند.
درست است که خداوند، حامی و یاور آن موعود و زمینهساز آن دولت کریمه است، ولی جهاد ممهّدانه و تلاش زمینهساز برای آن شرایط را هم نباید از چرخه عمل منتظران حذف کرد و از آنان «تماشاگر» ساخت.
امام صادق(ع) میفرمایند:«در دوران حکومت حضرت مهدی(ع)، عیسای مسیح از آسمان فرود میآید و پشت سر آن حضرت نماز میخواند. هم اوست که «دجال» را میکشد و خدای متعال، شرق و غرب جهان را به دست آن امام موعود میگشاید و حکومت او که حکومت عدالت است، تا دامنه قیامت امتداد مییابد».
این نویدها و امیدها، بر سردر «دیار منتظران» نقش بسته است و در دل آنان نیز.
اگر وارد «شهر منتظران» شویم، آنجا که همه، چشم به راه آن خورشید عدالتند و خود را آماده دیدارش کردهاند، با کسانی رو برو میشویم که صبح و شامشان تلاش خالصانه و ممهّدانه است، سلحشور و با غیرتند، متّحد و یکدلند، مساجدشان آباد از عبادت و فرهنگشان متعالی است؛ فرهنگ جهاد و شهادت.
گویا سخنگویی، آنجا را چنین تصویر میکند:
«...اینجا شهر منتظران است و چشم به راهان. میخواهیم در احوال آنان بنگریم و لذّت ببریم، روح و روحیّه بگیریم و امیداندوزیم. پر شویم و گسترش یابیم و عمق پذیریم، ایمان استوار داریم و خویشتن انسانی خویش باز یابیم و بر عظمت والای انسان نماز بریم. باید حوزه منتظران مهدی موعود، پاسخگوی آنچه یاد شد، باشد و هنوز بهتر و بالاتر....».[5]
راستی،... تکلیف ما در ساختن شهر منتظران چیست؟
ویژگی ساکنان آن، کدام است؟ و آیا ما ساکن «شهر انتظار»یم؟ یا بیرون از آن؟
امام کاظم(ع) شخصیت شیعه منتظر و شهروند دیار انتظار را اینگونه معرفی میکند:
«طوبی لِشیعَتنا، المتمسِّکینَ بِحُبّنا فی غیبهًْ قائمنا، الثابتینَ علی موالاتِنا وَ البرائهًِْ مِن أعداءنا، أولئک منّا و نحن مِنهم...؛[6] خوشا به حال پیروان ما، آنان که در دوران غیبت قائم ما، به محبت و دوستی ما پایبندند و بر این پیوند و همبستگی با ما و برائت و بیزاری از دشمنانمان، استوار و ثابتقدمند، آنان از مایند و ما از آنانیم...».
این حفظ مواضع و ثبات قدم در باور و عقیده و حرکت در جبهه ولایت امامان، از ویژگیهای مردم آن دوره و شیعیان خالص به شمار آمده است.
تفکر «مهدی باوری» و «مهدی گرایی»، عصر غیبت را هم به رنگ عصر حضور در میآورد و حضور پنهانی آن آفتاب پرده نشین، بر زندگیها سایه ایمان و معنویت میافکند و زمینهساز «دولت طلیعه» میشود.
کسب آمادگی
مشتاقان آن «حاضرِ عصرِ غیبت» هم میکوشند شایستگیهای آن دوران را در خویش و جامعه فراهم آورند. این لیاقت در سایه پاکی و تقوا و اخلاق والا به دست میآید. به فرموده حضرت صادق(ع):
«مَنْ سَرَّهُ اَنْ یکونَ مِن أصحابِ القائم فَلْیَنْتَظِر وَ لیَعْمَل بِالوَرَعِ و مَحاسِنِ الأخلاق وَ هُوَ مُنتَظِرٌ؛[7] هر کس دوست دارد از یاران حضرت قائم(ع) باشد، پس چشم به راه و منتظر باشد و با پرهیزکاری و اخلاق شایسته عمل کند؛ در حالی که منتظر است».
روایات معصومین(ع) میگوید:
وقتی آن واپسین ذخیره عرشی، آن «بقیة الله» برای نجات فرشیان و خاکیان ظهور کند و وعده حق برای موعود امّتها تحقق یابد؛ آن روز، روز خوش صالحان و پاکان است و روزی سخت بر ستمگران و حریم شکنان و کافران. این، همان «فرج» و گشایشی است که برای عموم مردم گیتی و بهویژه برای صالحان و خوبان، مژده داده شده است.
ولی برای رقم خوردن آن روز خجسته و نورانی، اهل انتظار هم باید گام پیش گذارند و از خود، ایثار و جهاد و تلاش شبانهروزی نشان دهند و با ظلم و بیعدالتی بستیزند و حق را حاکم سازند. در یکی از سلامها و صلواتها به ساحت آن ولیالله اعظم، چنین میگوییم:
«... خدایا، بر آن امام غایب و حجت قائم که منتظر فرمان توست، درود فرست.
خدایا، وعدهاش را قطعی، دوریاش را نزدیک و غیبتش را بر طرف گردان.
خدایا، با ظهورش محنتها را برطرف ساز و رعب او را در دل دشمنان بیفکن.
خدایا، او را با لشکریانی از ملائکه تأیید کن و بر دشمنان دین خود مسلط و پیروز گردان.
خدایا، به او الهام بخش، تا ستمها را از میان بردارد و کاخهای بیداد را ویران سازد، کوهها و بیابانها را در نوردد و گنجهای نهان را استخراج کند».[8]
در این فقرات از دعا، هم چشمانداز امیدبخش آن دوران دیده میشود، هم تکلیف بزرگِ مهدی باوران منتظر روشن میگردد.
یکی از اصحاب به امام صادق(ع) میگوید: مردم میگویند اگر مهدی(ع) قیام کند، کارها همین طور و خود به خود برای او جور و مهیّا میشود و به اندازه یک حجامت هم خون ریخته نمیشود.
حضرت در پاسخ میفرماید:
«به خدا سوگند چنین نیست. اگر قرار بود کارها به این راحتی برای کسی مهیّا شود، برای رسول خدا(ص) میشد، آنگاه که دندانهایش را شکستند و پیشانی او را خونآلود ساختند. نه، به خدایی که جانم در دست اوست سوگند، کار چنان خواهد بود که ما و شما از پیشانی خود عرق و خون را پاک کنیم؛...کلاّ و الذی نفسی بیده حتّی نَمْسَحَ نَحْنُ و أنتم العَرَقَ و العَلَقَ (ثمَّ مسح جبهَتهُ)».[9]
وقتی شرایط عصر ظهور آنچنان است، منتظران راستین آن دولت هم از چنین تلاشی بینصیب نباید باشند و این است معنای انتظار.
حضرت صادق(ع) میفرماید: «لِیُعِدَّنَّ أحَدُکم لِخروج القائم و لوسَهماً، فإنّ الله إذا عَلِمَ ذلک مِن نیّتِهِ رَجَوْتُ لأن یُنسیءَ فی عُمُرِهِ حتّی یُدرِکَهُ وَ یکونَ مِن أعوانه و أنصاره؛[10] هر یک از شما برای خروج و قیام مهدی(عج) امکانات و شرایط را، هر چند یک تیر باشد، فراهم کند، خداوند هرگاه چنین نیتی را در کسی ببیند و بداند، امیدوارم که عمر او را طولانی کند تا حضرت مهدی را درک کند و از کمککاران و انصار او باشد».
این آمادهسازی (و نه آمادهخواهی)،[11] از شرایط انتظار مثبت و منتظر واقعی است و هر مجموعه و تشکّل و گروه و فردی که داعیه انتظار دارد و مشتاق دیدار است، باید سهمی در این موضوع داشته باشد.
گرچه در روایات است که خداوند، امر فرج آن حضرت را یک شبه به سامان میرساند (یُصلحُ اللهُ عزّوجلّ أمره فی لیلهًٍْ واحدهًٍْ)،[12] اما گامها و اقدامهای چشم به راهان نیز در شتاب آن «فرج موعود» موثر است و تمهید و حرکت زمینهسازان منتظر، تسریع در ظهور فرج است.
در رکاب دولت کریمه
خوشا آنان که در طلیعه «دولت یار»، باری بر دوش بکشند و کاری درخور آن دولت کریمه انجام دهند و عضوی از آن مجموعه نور باشند و جامعه را به سوی آرمانهای مهدوی فراخوانند.
اگر از نشانههای آن دولت، «رشد عقلی و فرهنگی مردم»، «کارآمدی و توانایی یاران او» و «ارتقای سطح معیشتی» و «حاکمیت معیارهای حق»را به شمارآوریم، خصال دستاندرکاران «دولت طلیعه» نیز روشن میشود. در حدیث امام علی(ع) چنین آمده است:
«مهدی(ع) از اصحاب خویش پیمان و بیعت میگیرد که سرقت و زنا نکنند، مُحرِمی را نکشند، حریمی را هتک نکنند، به ناحق بر خانهای هجوم نبرند و کسی را مورد ضرب و شتم قرار ندهند، زر و سیم نیندوزند، گندم و جو احتکار نکنند، مال یتیم نخورند، ندانسته شهادت ندهند، راهزنی نکنند، مساجد را ویران نسازند، از آلودگیها دوری کنند، امر به معروف و نهی از منکر کنند، لباس خشن بپوشند، بر خاک سر نهند و در راه خدا آن گونه که شایسته است، جهاد کنند...».[13]
تأکید بر این همه ویژگی برای چیست؟
تا آنان که چشم به دروازه صبح دوختهاند و آمدن خورشید نهان را انتظار میکشند، با شناخت اوصاف یاران او و ویژگیهای دولت مهدوی، خود را با آن شرایط وفق دهند و همین کارها و برنامهها را به عنوان «تمهید» و «طلیعه» برای آن دولت، انجام دهند، یا دست کم بستر اجرای آنها را فراهم سازند.
باشد که از زمینهسازان ظهور باشیم و تلاشگران برای تحقق عصر حضور....
از: مجله فرهنگ کوثر، ش74
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. مرحوم غروی اصفهانی (کمپانی).
2. کلمات قصار (مرکز نشر آثار امام)، ص49.
3و4. همان، ص47.
5. خورشید مغرب، محمدرضا حکیمی، ص393، (با تغییراتیاندک).
6. بحارالانوار، ج51، 151.
7. همان، ج52، ص140.
8. مفاتیح الجنان، صلوات بر حضرت حجّت.
9. غیبت نعمانی.
10. بحارالانوار، ج52، ص366.
11. تعبیر استاد محمدرضا حکیمی در «خورشید مغرب».
12. منتخب الأثر، ص300.
13. همان، ص496.