kayhan.ir

کد خبر: ۲۵۰۳۲۲
تاریخ انتشار : ۰۸ مهر ۱۴۰۱ - ۲۰:۲۷

منش اجتماعی مومنان از نگاه قرآن

 

سیدعباس یگانه
آنچه مومنان را از کافران و مشرکان جدا می‌کند، فضایل اخلاقی و منش نیک اجتماعی آنان است؛ چرا که منش آدمی، نشانه عقاید و باورهای اوست و تنها زمانی می‌توان باورهای شخص را پذیرفت که آثار آن در رفتارها و کردارهایشان آشکار شود. در غیر این‌صورت باور و عقیده تنها لقلقه زبان اوست و عمل او به روشنی انکار باور و عقیده‌ای را به نمایش می‌گذارد.
اگر در برخی از روایات اقامه نماز از سوی مومنان، مرز میان کفر و ایمان شمرده شده است، از آن روست که ایمان باید دست‌کم در پرستش و نیایش خداوند هویدا شود و کسی که مدعی ایمان است، لازم است نماز را به‌جا آورد. در روایات بسیار ایمان را عقد قلبی و درون و عمل جوارح (اعضای جسم) تفسیر کرده‌‌اند. این بدان معناست که ایمان واقعی دو بال دارد که یکی باورها و دیگری کردارهاست و فقدان یکی به معنای فقدان یا ضعف دیگری است؛ چرا که تلازم این دو ایمان را می‌سازد.پس ایمان هرکسی را باید در کردارها، رفتارها و منش‌های نیک و پسندیده به ویژه در عمل اجتماعی دید.
نویسنده در این مطلب با مراجعه به آموزه‌های قرآنی، مصادیقی از منش اجتماعی مومنان را با توجه به اسوه کامل یعنی منش‌های پیامبر(ص) بیان کرده است.
منش نیک، بازتاب ایمان واقعی
ایمان هرچند که عقد قلبی و اذعان ذهنی است و ارتباط مستقیم با حوزه‌های روان‌شناسی انسان دارد و به شناخت‌ها، بینش‌ها و نگرش‌ها و مانند آن ارتباط دارد، ولی براساس آموزه‌های اسلامی، ایمان واقعی باید ملازم با عمل باشد و اگر ایمان مستلزم عمل نباشد، ایمان نیست.
ایمان به خداوند به معنای ایمان به همه زیبایی‌ها، کمالات و فضایل است؛ بنابراین، شخص مومن کسی است که به همه این امور گرایش داشته و از رذایل و امور ضدکمالی آن بیزاری می‌جوید. مومن نه تنها خواهان دستیابی به این امور است، بلکه مظهر آنهاست و یا دست‌کم تلاش دارد تا آنچه را می‌پسندد در خود بروز و ظهور داده و فعلیت بخشد.
در حقیقت پندار نیک وی در گفتار نیک و کردار نیک او تجلی می‌یابد و منش نیک و پسندیده‌اش، بازتابی از باورها، بینش‌ها و نگرش‌های اوست.
پیامبر(ص) مومن کامل و اسوه تمام‌عیار
مومن کامل کسی است که به همه این کمالات و زیبایی‌ها و فضایل دلبسته بوده و آن را در خود ظهور و بروز داده است. هرچه ایمان کسی قوی‌تر باشد، کردارهایش به تمامیت کمالی نزدیک‌تر و در مظهریت آنها به تمام و کمال قوی‌تر خواهد بود.
براساس گزارش‌های قرآنی، پیامبر گرامی(ص) در ایمان، سرآمد همه کائنات و هستی است و او را می‌توان تجلی همه کمالات و فضایل و زیبایی‌های الهی و بازتاب همه اسمای کمالی الهی برشمرد. خداوند در تمامیت کمالات آن حضرت(ص) می‌فرماید: و لقد کان لکم فی رسول‌الله اسوه حسنه؛ و به تحقیق که برای شما در زندگی پیامبر خدا اسوه و الگوی زیبایی قرار داده‌ایم.
(احزاب، آیه 21)
اسوه بودن زمانی از سوی خداوند تایید می‌شود که شخص در آن‌باره در اوج کمالی باشد به گونه‌ای که نقصی در کمال نداشته و در آن مسئله به تمامیت رسیده باشد. به این معنا که در اوج کمالی قرار گرفته باشد و بالاتر از چکاد آن فرازی نباشد.
خداوند پیامبرش را به عنوان اسوه زیبایی‌ها و نیکی‌ها می‌ستاید. این بدان معناست که او دارای همه کمالات بوده و در همه آنها در اوج قرار دارد.
نکته‌ای که در این آیه بر آن تاکید شده است، جنبه زیباشناختی مسئله است. از نظر قرآن، هر کمالی، امری نیک و زیبا و پسندیده است و انسان‌ها به طور طبیعی و فطری به کمالات، زیبایی‌ها و نیکی‌ها گرایش دارند؛ از این‌رو، در اندیشه نمونه‌های عینی و ملموسی هستند که بتوانند از آنان پیروی کرده و به عنوان اسوه، سرمشق خویش قرار دهند و گام به گام خود را به آنان نزدیک کرده و همانند ایشان شوند. نقصان‌گریزی ذاتی انسان و کمال‌گرایی اوست که باعث می‌شود به سوی اسوه‌های زیبا و نیک کشیده شود و تحقق آن را در خود خواهان شود.
منش‌های اجتماعی مومنان
با توجه به آنچه گذشت می‌توان به سادگی دریافت که منش‌های مومن به ویژه منش اجتماعی و اخلاقی او چگونه باشد. در اینجا به برخی از این فضایل و کمالات انسانی اشاره می‌شود تا هر شخصی ببیند تا چه اندازه به ایمان و اسوه کامل نزدیک شده و مظهر اسمای الهی شده و آنچه خداوند در سرشت وی قرار داده را فعلیت بخشیده است.
احسان و نیکوکاری
از مهم‌ترین فضیلت‌های اخلاقی می‌توان به احسان اشاره کرد. در آموزه‌های قرآنی بر حسن فاعلی(نیت نیک) و همچنین حسن فعلی(کار نیک) تاکید شده است. در آیه 21 سوره احزاب در معرفی اسوه بر صفت حسنه بودن تاکید شده است؛ این بدان معناست که حسن و حسنه محور در نمونه و سرمشق‌هاست. پس آنچه موجب می‌شود تا از شخصی به عنوان سرمشق پیروی کنیم، همین صفت حسنه بودن است. بنابراین، هرکسی به جهت اینکه در الگو، این صفت را می‌یابد، به او گرایش یافته و پیروی می‌کند و او را سرمشق زندگی خویش قرار می‌دهد. بازتاب این مسئله در شکل احسان خودنمایی می‌کند. نیکوکاری و احسان مراتب متعددی دارد. اطلاق آن بیانگر آن است که انسان هر مقدار می‌تواند در این حوزه پیشرفت کند و هر چه بالاتر و در همه امور باشد، برای سرمشق بودن بهتر است.
مومن نیز باید مبنای تمام کارهای خویش را حسنه بودن قرار دهد. این همان چیزی است که در پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک، به شکلی دیگر جلوه‌گر شده است.
بخشی از آموزه‌های قرآنی درباره فضایل پیامبر(ص) و وظایف ایشان، به مسئله احسان اختصاص یافته است.
به عنوان نمونه در آیه 37 سوره احزاب نمونه‌ای از احسان پیامبر(ص) در شکل آزاد کردن زیدبن‌حارثه از بند بردگی و نیکی و انعام به وی آورده شده است. آن حضرت (ص) پس از آزادی وی از بردگی برای ازدواج او اقدام کرد و زنی از اشراف قریش را به عقد نکاح برده‌ای درآورد. (مجمع‌البیان، ج 7 و 8، ص 563)
قرآن درباره فضیلت احسان مطالب بسیاری بیان کرده و یکی از صفات برجسته مومنان را محسن بودن عنوان کرده است تا این جایگاه این صفت را به ویژه در منش اجتماعی تبیین کند.
ادب
ادب در آموزه‌های اسلامی جایگاه بس والایی را به خود اختصاص داده است. ادب که بهترین شیوه و لطیف‌ترین روش ارتباط با دیگران است، در مرتبه‌ای بلندتر از عدالت و اخلاق عمومی قرار دارد؛ چرا که ادب توجه به جزئیات امور و لطیف‌ترین مسائل است.
خداوند در آیه 54 سوره انعام به پیامبرش سفارش می‌کند تا با مومنان رفتاری مودبانه در پیش گیرد و در سلام کردن به آنان این آداب را مراعات کند. البته ادب ورزیدن اختصاص به سلام ندارد بلکه در همه امور باید مورد اهتمام باشد.
از جمله مواردی که مورد تاکید قرآن است، ادب هنگام مناظره و استدلال با مخالفان است؛ چرا که در این موارد مومن هر چند که از دایره حق بیرون نمی‌رود، ولی ممکن است از دایره ادب و نزاکت خارج رود و سختی بر زبان آورد که موجبات رنجش مخاطب و موضع‌گیری منفی او شود و به ادامه مناظره تمایل نشان ندهد یا سخن حق را به سبب بی‌ادبی نپذیرد. از این رو ادب در مناظره بسیار مورد تاکید قرار گرفته است؛ چرا که در مناظره گاه به سبب تعصب نسبت به حق و حقیقت، مومن ممکن است سخنی بیرون از ادب بیان کند. از این رو محافظت بر ادب در هنگام مناظرات با مخالفان و دشمنان مورد توجه و تاکید ویژه خداوند قرار گرفته و از پیامبرش می‌خواهد که همواره و در همه حال، ادب و نزاکت را مراعات کند. (نحل،‌ آیه 125)
از جمله مواردی که در آن ادب و نزاکت در آن لازم و بایسته است، هنگام دریافت واجبات مالی است. دیده شده که برخی هنگام دریافت واجبات مالی، نزاکت و ادب را مراعات نمی‌کنند به این باور که مثلا زکات‌دهنده واجب مالی خویش را ادا می‌کند و کسی که وظیفه و مسئولیت را انجام می‌دهد لازم نیست تا از او تشکر شود. این در حالی است که خداوند به پیامبرش سفارش می‌کند که از ایشان با کمال ادب واجبات مالیشان را دریافت کند و حتی برای آنان دعا و نیایش کرده و از خداوند غفران و محبتش را بر آنان بخواهد. (توبه، آيه 103)
به سخن دیگر،‌ مومن کسی است که در برابر مسئولیت و وظیفه دیگران، ادب را مراعات کرده و از آنان تشکر می‌کند؛ نه اینکه مانند برخی با عصبانیت بگوید که وظیفه شما بود. اگر هم وظیفه شما بود، خوب و شایسته است که انسان نسبت به انجام وظیفه از سوی شخص تشکر کند تا هم انگیزه عمل به وظیفه و مسئولیت در مخاطب افزایش یابد و هم او کارش را مفید و سازنده ارزیابی کرده و بداند که انجام مسئولیت او کمکی به خلق خدا کرده است و از اینکه باری از دوش خلق برداشته خشنود شده و آن را عبادت بشمارد. بنابراین، شایسته است که از کسانی که مسئولیت و وظیفه خود را به شکل نیکو انجام داده‌اند، تشکر و قدردانی شود. این همان ادبی است که پیامبر(ص) به آن سفارش کرده و مومنان باید آن را الگوی خویش در زندگی قرار دهند.
از آنجا که ادب به نکات ریز و لطایف رفتاری نسبت به دیگران مرتبط است، عقل انسانی به بسیاری از این لطایف نمی‌رسد و نیازمند تعلیم و تربیت ویژه‌ای است. خداوند در آیاتی از جمله 114 سوره طه و 16 تا 18 سوره قیامت،‌ به این مهم توجه می‌دهد که تعلیم و تربیت ادب، امری لازم و ضروری است. از این‌رو خداوند خود به تعلیم ادب پیامبر(ص) اقدام کرده و در حوزه دریافت وحی مثلا به آن حضرت(ص) آموخته است که چگونه ادب را مراعات کند.
بر این اساس،‌ هر کسی موظف است که ادب در زندگی را بیاموزد و یا به دیگران بیاموزاند؛ چرا که ادب امری پیچیده در فهم و آموزش است و این لطایف به سادگی یادگرفتنی نیست و می‌بایست به خوبی آموزش داده و رعایت شود.
از ادب اجتماعی آن است که انسان در سلام پیشدستی کند. به این معنا که اگر سلام و تحیت یک فضیلت اخلاقی است، پیشدستی در سلام یک ادب اجتماعی و منش مومنان و اهل احسان و کمال است. خداوند از پیامبر(ص) می‌خواهد تا بر مومنان در سلام پیشدستی کند. همچنین از ادب در سلام و تحیت آن است که اگر کسی به شما زودتر سلام گفت، شما در پاسخ وی نیکی و احسان روا دارید و سخنانی نیکوتر و پسندیده‌تر بیان کنید و همان سلام را بر نگردانید.
(نساء، آیه 176) بنابراین بی‌ادبی است که در جواب سلام کم بگذاریم و به علیک بسنده کنیم؛ هر چند که باز گفتن عین سلام گوینده و واگویه‌اش از نظر فقهی کفایت می‌کند ولی از نظر ادب این نوع پاسخ نوعی بی‌ادبی تلقی می‌شود، پس بهتر آن است که تحیتی نیکوتر بفرستید. (همان)
خوشخویی
ترشرویی یکی از منش‌هایی است که انسان را می‌رنجاند و می‌گریزاند، به گونه‌ای که بسیاری از مردم عطای احسان را به لقای‌ ترشرویی می‌بخشند و حاضر به ملاقات و دیدار با فرد نیستند. در حالی که اگر شخص،‌ خوشرو باشد فرد مراجعه‌کننده دست خالی هم برگردد، رنجیده نمی‌شود و همان خوشرویی را بزرگ‌ترین عطای لقا و دیدارش می‌شمارد و به آن ارج می‌نهند.
از آیه 159 سوره آل‌عمران برمی‌آيد پیامبر(ص) دارای اخلاق خوش و به دور از هرگونه خشونت و ترشرویی بود. خوشخویی ایشان به آن اندازه بود که حتی منافقان او را به عنوان اُذنُ (حرف‌شنو) می‌شناختند. (توبه،‌ آیات 61 و 128)
خوشخویی حضرت به گونه‌ای است که خداوند، ایشان را به خلق عظیم می‌ستاید (قلم، آیه4) و این خوشخویی چنان با ذاتش آمیخته بود که گویی سرشت ایشان را بر آن نهاده‌اند (المیزان،‌ ج 19، ص 369)
همین خوشخویی عامل جذب و جلب دل‌های مردمان به سوی ایشان بود (آل‌عمران، آیه 159) و پروانه‌وار دور وجود ایشان می‌گشتند و خود را برای همانندی به ایشان به آب و آتش می‌زدند تا محبوب ایشان شوند.
خوشخویی ایشان سبب می‌شود که در برابر تهمت‌ها و افتراهای دشمنان نیز واکنش تند و خشونت‌بار از خود بروز ندهد و اتهام‌دیوانگی که به او می‌زدند، از دایره اخلاق و ادب بیرون نبرد. (قلم، آیات 2 و 4)
مومن نیز این‌گونه است که هرگز به خود اجازه نمی‌دهد تا خوشخویی را به کنار نهد و ترشرویی داشته باشد؛ چرا که الگوی برتری چون پیامبر(ص) دارد که مصیبت‌ها و مشقت‌ها و اذیت‌هایی را تحمل کرد که هیچ پیامبری تحمل نکرده بود.
دیگر صفات اخلاقی مومنان
مومنان باید در همه عرصه‌ها و امور در مرتبه بهترین‌ها، برترین‌ها و خوب‌ترین‌ها باشند. ایشان همانند پیامبر خویش می‌بایست اهل بزرگواری و تکریم به دیگران باشند. برخورد آن حضرت(ص) با دوست و دشمن همواره بزرگوارانه و با کرامت طبع بوده است (قلم، آیات 2 و 4 و نیز مجمع‌البیان، ج 9 و 10، ص 500) اصولا مومن انسانی است که تجلی اکرام الهی است و همان کرامت الهی را به نمایش می‌گذارد و بزرگوارانه در همه امور عمل می‌کند. (علق، آیه 3 و آیات دیگر)
به کار بردن گفتار نیک و برترین سخن (فصلت، آيه 33)، عفو و گذشت نسبت به اشتباهات دیگران (اعراف، آیه 199 و مائده، آیات 12 و 13 و 15 و نساء آیات 60 و 63) مدارا و ملایمت در برابر زشتی‌‌ها و بدکاری‌ها (مومنون، آیه 96 و سباء‌ آیه 5 و فصلت، آیه 34) و بهترین و نیک‌ترین شیوه را حتی درباره دشمن داشتن (مومنون، آیه 96 و فصلت، آیه 34) استغفار کردن برای مومنان و خطاکاران (نساء، آیه 106 و آل عمران، آیه 159 و ممتحنه، آیه 12) ادای حقوق دیگران (اسراء آیه 26)، امر به معروف و نهی از منکر (اعراف، آیات 157 و 199)، پاسخگویی به پرسش‌ها و شبهات دیگران (بقره، آیات 189 و 215) تنها گوشه‌‌هایی از منش مومنان در عمل اجتماعی است.
اگر بخواهیم همه این موارد را بیان کنیم باید بیش از صد مورد را بشماریم که بیانگر روش‌های مومنان در عمل اجتماعی است. از این رو به همین مقدار در اینجا بسنده می‌شود.