نگاهی به کمیت و کیفیت ادبیات دفاع مقدس و جریانآفرینی آن ( بخش دوم)
نامیرایی خاطرات دفاع مقدس با قلم روایی- داستانی
آنان که دوران دفاع مقدس را درک کردهاند، برای ثبت و ضبط فرهنگ دفاع مقدس، بیکار نمینشینند. آدمهای اهل درد، از درونشان سفارش میگیرند. آثار برتر نیز همیشه متعلق به کسانی است که فارغ از وسوسه نام و نان، وارد این عرصه مقدس شدهاند. این افراد از دلشان سفارش میگیرند و بهحکم تکلیف، دست به قلم میبرند.
نسل امروز برای تولید آثار ادبی ارجمند و فاخر با موضوع دفاع مقدس، باید نهتنها تاریخ و فرهنگ دوران دفاع مقدس را بخواند، بلکه تنفس کند. نسل امروز باید حقانیت دفاع مقدس را باور داشته باشد. هرگونه ابهام و تشکیک در این موضوع، کار را خراب میکند. این خیلی مهم است که منِ شاعر یا نویسنده، باور داشته باشم که جنگ ما از روی زیادهخواهی و کشورگشایی نبود و اینکه ما در برابر یک جنگ تحمیلی از خودمان دفاع کردیم.
تداوم حیات شعر دفاع مقدس در بستر ادبیات پایداری
زندهیاد سید حسن حسینی مقدمهای بر کتاب «گزیده شعر جنگ و دفاع مقدس» نوشته است. وی با تقسیم اینگونه ادبی به دوشاخه «شعر جنگ» و «شعر دفاع مقدس»، درباره علت رونق شعر حماسی جنگ در سالهای دفاع مقدس چنین گفته است: «شعر جنگ در وجه غالب خود، خودجوش و بیغرض است. بر شعر جنگ، سایه «سکه» و «کنگرههای سالانه» سنگینی نمیکند. شاعران شعر جنگ، خوب یا بد، هرچه سرودهاند، بدون تکلف و بدون توجه به «مأموریتهای اداری» بوده است. هیچ شاعری در آن روزگار، رباعی یا غزل نمیگفت تا «صدای دهه» خود باشد. این زمان، برخی از جوانان را میبینیم که با چاپ یک مجموعه و تحت عنوان «سخن ناشر»، خود را «صدای غزل» یا «صدای رباعی» دهه خویش معرفی میکنند!»
هرچند دوران دفاع مقدس تمام شده، ولی به اعتبار این که تبعات اجتماعی آن تا به امروز ادامه دارد، همچنان شاعران جنگ و دفاع مقدس را – بهصورت غیرمستقیم – موضوع بعضی از اشعار خود قرار میدهند. این مسئله نیز امری طبیعی است. یعنی تا زمانی که در جامعه ما یادگاران دوران دفاع مقدس (خانواده شهیدان، جانبازان، آزادگان) حضور دارند، شعر دفاع مقدس نیز بهصورت غیرمستقیم و در جلوههایی بهروزتر به حیات خود ادامه میدهد.
خاصیت شعر اجتماعی این است که وقتی بخواهد به توصیف ماجرا بنشیند، باید در دل حادثه به وجود بیاید. بعد از جنگ، هرچه شعر بگوییم، بیتأثیر از جنگ نیست؛ اما لزوماً هم به جنگ اشاره مستقیم نخواهد داشت. حتی اگر سعی کنیم برای جنگ شعر بگوییم، دیگر تصنعی میشود.
مگر این که شعرهایمان گاهی طعم جنگ بدهند؛ یعنی از المانها و از عناصر اقتباسشده از فضاها در انتخاب حوزه واژگان، بهنوعی تجربه جنگ را در شعرهایمان بخواهیم تکرار کنیم و الا در هیچکدام از موضوعات جنگ، حتی عوارض و تبعات پس از جنگ که بخشی از آن به جانبازان و آزادگان مربوط میشود، فکر نمیکنم شاعری بنشیند، غزل و قصیده تازهای بگوید. اگر هم بگوید، استثناست و جزو قاعده نیست.
و اما یکی از دلایل عمده کمرونقی شعر دفاع مقدس در سالهای اخیر، وقفه در برگزاری برنامههای مرتبط با دفاع مقدس – بهخصوص کنگره شعر دفاع مقدس- بوده است که این عرصه را با نوعی رکود مواجه کرده است. به همین علت در سالهای اخیر کمتر شاهد تولید آثار فاخر ادبی با موضوع «دفاع مقدس» بودهایم. دیگر این که جریان شعر دفاع مقدس بهحکم ضرورت، در متن و بطن جریان «شعر مقاومت و پایداری» به حیات خود ادامه داده است. با موضوعاتی مثل: مقاومت فلسطین و لبنان، یمن، مدافعان حرم و... یعنی بهنوعی شعر دفاع مقدس، پوستاندازی کرده و متناسب با مقتضیات زمان و زمانه ما افق دید خود را گسترش داده است.
و نکته آخر این که باتوجهبه دور شدن از آن دوران، برای ادامه حیات شعر دفاع مقدس، شاعران نسل امروز برای سرودن شعری تأثیرگذار در این حوزه، باید ریاضت مطالعه و تحقیق را به جان بخرند. هم مطالعه کتابخانهای و هم تحقیق میدانی. شاعر و نویسنده دفاع مقدس، علاوهبر مطالعه کتابهای پژوهشی، باید از چهاردیواری خانه بیرون بزند، به میان مردم جنگزده برود و از چشم آنها به دنیا نگاه کند. برای مثال باید با خانوادههای داغدار شهدا، جانبازان و آزادگان حشرونشر داشته باشد. باید از نزدیک مصائب یک جانباز و معلول دوران جنگ را هنگام تردد در شهر و عبور از خیابان ببیند.
اینها چیزهای خیلیخیلی مهمی است. بدون آشنایی با این دنیا نمیتوان دست به قلم برد و در مورد صبر و توکل بازماندگان زخمی دوران دفاع مقدس، دست به خلق اثر زد. اگر هم بر فرض اثری تولید شود، از واقعیات بهدور و محصول توهمات و تخیلات شاعر یا نویسنده خواهد بود.
داستان دفاع مقدس
آغاز جنگ تحمیلی زمینه تولد و رشد گونهای از ادبیات را در بستر ادبیات داستانی دفاع مقدس به وجود آورد که آن را میتوان ادبیات داستانی جنگ یا ادبیات داستانی پایداری یا ادبیات داستانی دفاع مقدس نامید. این دسته از آثار بخش عظیمی از داستانهایی را در برمیگیرد که دررابطهبا هشت سال دفاع مقدس مردم ایران از خاک وطن و آرمانهای انقلاب اسلامی و ارزشهای اسلامی است.
اصلیترین مضامین مطرح شده در داستانهای جنگ و دفاع مقدس عبارتاند از:
حوادث مناطق جنگی و خطوط مقدم و قهرمان کاری و پاکبازی رزمندگان اسلام در برابر دشمن بعثی است.
ماجراهای پشت خط جبهه، رویدادهایی که در شهر و روستاهای مناطق جنگی رخداده است.
بیان وضعیت اسرای ایرانی در بازداشتگاههای عراق و دلمشغولی خانوادههای آنها.
پرداختن به زندگی کسانی که با شروع جنگ ایران را ترک کرده و رهسپار کشورهای غربی شدند!
همسویی و هم داستانی احزاب و گروههای مخالف و تجزیهطلب با دشمن.
اتفاقات پس از جنگ و تبعات و پیامدهای گوناگون آن.
زندگی افرادی که عشق و جنگ را توأمان با هم درک کردند.
بازگشت آزادگان.
دهه 90 دهه طلایی ادبیات دفاع مقدس
گلعلی بابایی نویسنده درباره فرازوفرود ادبیات دفاع مقدس در دهه 90 میگوید: «در دهههای 70 و 80 ادبیات دفاع مقدس شعاری و شامل شرح خاطرات به شکل مبتدی بود، اغلب خاطرات منتشر شده بیشتر مشاهدات رزمندهها بود، بههرحال زمان زیادی از دوران دفاع مقدس نگذشته بود و خاطرات دقیقتر و واضحتر بودند، اما چون بازنویسی و ویرایش چندان معمول نبود، هرآنچه گفته میشد، چاپ میشد، به همین دلیل خاطرات ساده، بیپیرایه و شعاری نوشته میشد.»
وی ادامه میدهد: «پس از آن با رشد خاطرهنویسی دفاع مقدس ادبیات داستانی نیز اضافه شد، کتابهای متعددی در حوزه داستان و رمان نوشته شد و خاطرات رنگ و روی دیگری پیدا کردند، رمانها شکل بیشتری گرفت و در فضای نشر ادبیات دفاع مقدس رنگ و بوی دیگری گرفت. با انتشار «دا» خاطرهنویسی رنگ و لعاب هنری گرفت.»
این چهره ادبیات داستانی دفاع مقدس در تکمیل صحبتهایش میگوید: «مرحله سوم که از اواخر دهه 80 و به طور مشخص با انتشار کتاب «دا» شروع شد، خاطرهنویسی دفاع مقدس را رنگ و لعاب هنری و ادبی داد. نحوه نگارش و شکل ادبی خاصی که در این کتاب قطور که خاطرات یک دختر از دوران جنگ را روایت میکرد و بعد از آن توجه رهبر انقلاب به این کتاب و کتابهایی ازایندست مانند «من زندهام»، «پایی که جا ماند»، «لشکر خوبان» خاطرهنویسی جنگ را با تحول زیادی مواجه کرد که از جهاتی خوب بود؛ چون اقبال عمومی به اینگونه ادبیات بیشتر شد. اما این اتفاق آسیبهایی نیز به همراه داشت چرا که ادبیات دفاع مقدس و خاطرهنویسی رفتهرفته از حالت مستند دور میشد، بیشتر کتابهایی که به این شیوه منتشر میشدند، بیشتر از اینکه مستند بوده و تاریخ شفاهی جنگ باشند، شکل داستانی داشتند.»
نویسنده کتاب «ماه همراه بچههاست» میافزاید: «در بسیاری از این کتابها که به شیوه داستانی نگارش شدهاند، به موضوع زمان و مکان توجه چندانی نشده است. در بسیاری موارد، خاطرات از حالت مستند خارج شده است، چرا که امتیاز اصلی مستندنگاری که اتکا به زمان و مکان مشخص است را ندارند، این نقص در بسیاری از کتابها دیده میشود، اما خب روانتر و جذابتر نوشته شدهاند و اقبال عمومی را نیز دارند.»
وی راهکار رهایی از این آسیب در ادبیات داستانی را متوجه ناشران دانسته و میگوید: «ناشران باید در کنار استفاده از نویسندگان متبحر و خوشقلم یک کارشناس مسلط به جنگ را نیز در نظر داشته باشند که محتوای کتاب را به لحاظ تاریخی و زمانی و مکانی بررسی کرده و صحتش را تأیید کند. در مواردی در کتابها وقایع عملیات بدر بهجای عملیات خیبر آمده است یا تاریخ عملیات و نقطه جغرافیایی آنها بهاشتباه چاپ شده است، این موضوع بسیار مهمی است و نباید از آن غفلت شود.»
بابایی درخصوص توجه رهبر انقلاب به حوزه خاطرهنویسی دفاع مقدس و تقریظهایی که در این زمینه منتشر میشود، میگوید: «یکی از دلایل مهم توجه افکار عمومی و جامعه به کتابهای دفاع مقدس تقریظهایی بود که رهبری در سالهای 88 به بعد نوشتند. علاوهبرآن در سخنرانیهایشان بهکرات درباره کتابها حرف میزدند و از فرهنگ دفاع مقدس و خاطرات بهعنوان گنج بیپایان و میراثی برای آیندگان یاد میکردند. توضیحات فراوانی به فرماندهان و رزمندگان برای ثبت خاطراتشان داشتند و...»
وی ادامه میدهد: «البته تقریظها در دهههای قبل هم نوشته میشدند، اما چون در رسانهها انعکاس پیدا نمیکردند، جامعه از آن مطلع نمیشد.»
بابایی تصریح میکند: «دهه 90 را باید دهه طلایی خاطرهنویسی جنگ و تاریخ شفاهی بدانیم که با همه آفتهایی که داشته قدمهای مهمی هم برداشته شده و در رقابت با ادبیات داستانی به لحاظ اقبال عمومی پیشی گرفته است. این باید تداوم داشته باشد، البته از این به بعد کار ما سختتر خواهد شد؛ چون فاصله زمانی از وقوع جنگ بیشتر شده و ذهنها از خاطرات خالی شده است.»
خاطرهنویسی، منجی ادبیات داستانی دفاع مقدس
خاطرهنویسی به دو صورت خودنوشت و دیگر نوشت در آثار ادبیات دفاع مقدس خوش درخشیده است. شاید بیشک بتوان گفت که پرمخاطبترین آثار دفاع مقدس را همین خاطره نوشتهها تشکیل دادهاند تا جایی که بیشترین تقریظ رهبر انقلاب را نیز به خود اختصاص دادهاند.
کتب خاطرات دفاع مقدس یا شرح احوالات شهدا و اسوههای دفاع مقدس از زبان خانوادههای آنها یا دوستانشان است یا شرح احوالات و روزگار اسارت رزمندههای ایرانی در اردوگاههای بعثی و سختیها و تبعات اسارت است.
داستان و خاطره از جهاتی شبیه هم هستند، اما از تفاوت عمده آنها با هم این است که مؤلفههای تشکیلدهنده داستان (زمان، مکان، شخصیت و رویداد) تخیلی هستند، ولی در خاطره واقعیاند. داستاننویس با خیال محض سروکار دارد، ولی خاطره پرتوی از واقعیتها است فقط شاید واقعیت گاهی با عناصر خیال درآمیزد که باعث زیبایی و دلپذیرتر شدن خاطره میشود.
مهمترین دستاورد ادبیات پایداری در بخش داستان را بیشک میتوان رمان- خاطره دانست. رمان خاطره را باید در خاطرهنویسی مورد بررسی قرار داد. این قالب بسیار پررونق بوده و درحالیکه نویسنده واقعگرایانه خاطره را مینویسد، گفتارش خالی از خیالانگیزی رمان نیست، بهطوری که نویسنده از شگردهای داستاننویسی نیز چون شخصیتپردازی، پیرنگ، توصیف و گفت وگو استفاده میکند.
دا، پایی که جا ماند، لشکر خوبان، من زندهام و عباس دست طلا... ازایندست هستند.
احمد شاکری نویسنده و مدرس داستان نویسی اعتقاد ندارد که پرداختن به ادبیات دفاع مقدس در این سالها کم رنگ شده است. وی میگوید: «در این باره اولاً باید به آمارها مراجعه کرد. در طول سال، چند جشنواره آثار چاپ شده یا پیش از چاپ را داوری میکنند. یعنی جشنوارههای موضوعی متعددی مرتبط با دفاع مقدس وجود دارند که در مقایسه با دیگر ژانرها قابلتوجه است. از طرف دیگر، با لحاظکردن ادبیات مستند نگار در کنار ادبیات خلاقه و داستانی، به نظر میرسد همچنان ادبیات روایی دفاع مقدس، هم مخاطبان خود را دارد و هم نویسندگان متعددی در این باره مشغول فعالیت اند؛ بنابراین ارزیابی بنده این نیست که این ادبیات با افت و ریزش مخاطب یا بی رغبتی نویسندگان روبه رو شده است.»
او ادامه میدهد: «به نظر میرسد در دهه هفتاد نیز همچنان ادبیات دفاع مقدس پرمخاطب است، ولی باگذشت قریب به بیست سال از شروع دفاع مقدس و یک دهه از پایان آن، دهه هشتاد، دهه کم رونقی اینگونه ادبی باشد. البته در این دهه رونق خاطره نویسی دفاع مقدس و البته زندگی نامه داستانی درباره شخصیتهای دفاع مقدس روح تازهای به کالبد این ادبیات دمید. جریان خاطره نویسی نه تنها نفس مستندنگاری که حتی ادبیات داستانی دفاع مقدس را نیز از برههای خطیر عبور داد. گرچه میتوان درباره نسبت و مناسبتها و ریزش و رویشها در تعامل و تقابل جریان داستان نویسی و خاطره نویسی دفاع مقدس مفصلاً صحبت کرد، ظاهراً خاطره نگاری منجی ادبیات داستانی دفاع مقدس بوده است.»