هشت راه بهشت
آیتالله حسن زاده آملی (ره) در درس خویش میفرمود: انسان هفت سوراخ در سر دارد که شامل دو چشم، دو گوش، دو سوراخ بینی و یک دهان است و هر یک از اینها میتواند یک راه دوزخ یا راه بهشت باشد.
از نظر ایشان این سر است که در انسان نوعی مرکزیت و محوریت دارد و اگر آدمی سر خویش را به درستی تحت محافظت قرار دهد، خوشبختی و سعادت دنیا و آخرت را نصیب خود ساخته است؛ اما اگر در این باره کوتاهی کند، سرانجام بدی را برای خویش رقم زده و بدبخت دنیا و آخرت میشود.
هوسهای آدمی ارتباط با این هفت سوراخ دارد و این راهها درهایی است که آدمی را به جهان خارج ارتباط میدهد و هوسهای نفسانی را بر میانگیزد. میدانیم گوش و چشم میشنود و میبیند و زمینه را برای هوسرانی فراهم میآورد و خواهشهای نفسانی را بیدار میکند. بینی نیز قوه بویایی و زبان و کام نیز قوه چشایی انسان را تشکیل میدهد که خود عامل هوسهایی برای نفس است.
بر اساس آیات و روایات دوزخ هفت در دارد که به نظر میرسد که هر یک از این سوراخها یکی از آن هفت در دوزخ را تشکیل میدهد و آدمی را دچار هوسها و خواهشهای نفسانی و بدفرجامی و بدبختی میکند.
اگر انسان بتواند این درها را به طوری زیر نظر قرار دهد و مهار و مدیریت کند، میتواند همین درهای دوزخی را به درهای بهشت تبدیل کند و از هر یک به بهشتی وارد شود. غیر از این هفت راه که میتواند آدمی را دوزخی یا بهشتی کند، یک راه اختصاصی دیگر برای آدمی است که تنها راه بهشت است. این راه همان راه قلب(حقیقت نفس) است. قلب تنها راهی است که در آن تنها به بهشت باز میشود؛ زیرا عرش الله است و اگر چه انسان میتواند از راه درهای هفتگانه به این قلب وارد شود؛ ولی این زشتیها و بدیها هرگز نمیتوانند به درون قلب در آیند و در آنجا قرار گیرند؛ بلکه در همان بیرونی و کنار قلب خواهند ماند. از این رو خداوند میفرماید که قلب با گناهانی که از راه سوراخهای هفت گانه به درون میآید ممکن است گرفتار زنگار(مطففین، آیه 14)، دفن (شمس، آیه 10) و مهر خوردگی (نساء، آیه 155 و بقره، آیه 7) شود؛ ولی هرگز این مرکز حساس و عرش الهی تسلیم دشمن نخواهد شد. از همین رو همواره قلب به عنوان عرش الهی خواهد ماند و تبدیل و تغییری در آن راه نمییابد که خلقت و طبیعت آن را تغییر دهد(روم، آیه 30) بلکه قلب بر فطرت خود باقی خواهد ماند. (همان)
از این رو در آیات قرآن همان طوری که سخن از هفت در دوزخ است از هشت در بهشت یاد شده (زمر، آیات 71 و 73) که مهمترین و اصلیترین آن همان در قلب است که حتی با وجود گناه برای روز مبادا سالم خواهد ماند. اگر روزی آدمی این در قلب را با گناه خویش گل بگیرد، هرگز نمیتواند وارد این عرش الهی شود. اینگونه است که قلب، بیمار میشود، ولی هرگز این بستر فطرت الله تغییر و تبدیل نمییابد و مکانی برای شیطان نخواهد شد؛ زیرا شیطان نمیتواند بر این عرش الهی سلطه یابد و تنها میتواند وسوسهگرانه جنب و جوشی داشته باشد.