زیـارت و اهمیت آن
محسن شعبانی
یکی از سنتهای اسلامی، دیدار از عالمان دینی و خویشان و برادران دینی و زیارت قبور ایشان پس از مرگ است. در سنت اسلامی بر اساس آیات و روایات هر دو نوع از زیارت و دیدار مورد توجه و اهتمام است؛ هر چند که برخی از
بدعتگذاران نوع دوم(زیارت قبور) را تقبیح کرده و آن را حرام میشمارند، ولی اجماع مسلمین و سنت و سیره پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) و سلف صالح بر این بوده است.
شاید در همه مناطق اسلامی با تمام اختلاف در مذاهب و فرقهها، بناها و زیارتگاههایی را بیابید که برای قبور علمای اسلام و صالحان و پارسایان و فرزندان رسولالله(ص) ساخته شده و مردم برای تکریم و تعظیم ایشان به این مراکز زیارتی میروند و حتی از ایشان حاجت خواسته و آنان را واسطه و وسیله و شفیع برای برآوردن نیازهای خویش قرار میدهند. همین سیره عملی خود گواهی روشن بر درستی زیارت حتی مردگان و دلیلی بر سنت اسلامی است.
نویسنده در مطلب حاضر فلسفه و اهمیت زیارت معصومین(ع)، اولیا، بزرگان و مسلمانان عادی را تشریح کرده است.
فلسفه و مفهوم شناسی زیارت
زیارت، واژهای عربی است. این واژه به معنای دیداری است که همراه با قصد باشد؛ چرا که در ریشه این واژه مفهوم میل و گرایش نهفته است؛ چنان که مفهوم رویگردانی از غیر نیز در آن تضمین شده است. به این معنا که گویى زیارتکننده از دیگران روى گردانده و به سوى زیارت شونده تمایل و قصد کرده است.(معجم مقاییس اللّغه، ج ۳، ص ۳۶، ذیل واژه«زور») فرهنگ شناسان عربی، بر این نکته تاکید دارند که در معناى زیارت، افزون بر قصد و تمایل، قصد تکریم و تعظیم زیارت شونده و انس گرفتن با او نیز نهفته است.(المصباح، ج ۱ – ۲، ص ۲۶۰، «زور»)
برای تبیین فلسفه زیارت نیازی نیست که انسان خود را به رنج افکند، چرا که در باطن مفهومی و معنایی این واژه، خصوصیات و ویژگیهایی لحاظ شده است که خود به تنهایی فلسفه زیارت را روشن میکند.
بنابراین، زیارت تنها دیدار ساده و معمولی نیست، بلکه به دیداری گفته میشود که همراه با قصد بوده و زیارتکننده از این دیدار، رویگردانیاش از دیگران و تمایل خود به دیدار زیارت شونده را اعلان میکند؛ چنانکه با این دیدار بر آن است تا با زیارت شونده انس گرفته و به تکریم وتعظیم او بپردازد.
پس میتوان گفت در زیارت، افزون بر نفس دیدار، قصد، خلوص، غیرت، تکریم، تعظیم، انس و الفت و مانند آن مورد توجه و تاکید است.
اهداف زیارت
برای اینکه تبیین درست و روشنی از فلسفه زیارت به دست داده باشیم و بر اساس آن احکام مرتبط با آن را بیان کنیم، بهتر آن است که اهداف زیارت و آثار آن بازگو شود تا بر اساس آن نسبت به صحت و بطلان همه اقسام زیارت یا برخی از آنها و همچنین احکام زیارت، قضاوت کنیم.
ازآیات قرآن به دست میآید که زیارت دارای اقسامی چند است. یکی از زیارتهای مهم اسلامی، زیارت خانه خدا و کعبه است؛ زیرا حج، به معنای قصد دیدار و زیارت است.
خداوند برای زیارت کعبه و حج آن، اهداف و آثاری را بیان کرده است که از آن جمله میتوان به دستیابی به فضل و پاداشهای الهی(مائده، آیه ۲)، دستیابی به ثروتهای مادی(همان، چرا که یکی از مصادیق یبتغون فضلا، زیادی مال و ثروت است) و جلب رضایت خداوندی است.(همان)
در آیه ۶۴ سوره نساء، زیارت پیامبر(ص) به هدف درخواست دعا براى آمرزش، زمینه پذیرش توبه و شمول رحمت الهى جایز دانسته شده است. به این معنا که زیارتکننده پیامبر(ص) به قصد درخواست دعا برای آرامش و ایجاد زمینه پذیرش درخواست و توبه اش از سوی خداوند و قرار گرفتن در رحمت شامل الهی، میبایست به زیارت پیامبر(ص) برود تا با این زیارت این اهداف را به دست آورد.
به سخن، دیگر، زیارت میتواند به قصد بهره مندی از شفاعت زیارت شونده و دعا و درخواست او رهایی از عذاب و شکنجه یا درد و رنجی باشد یا به قصد بهره مندی از وساطت زیارت شونده صورت گیرد تا مشمول الطاف و رحمت دیگری شود.
فلسفه زیارت اهل قبور
اما درباره زیارت اهل قبور و فلسفه آن میتوان به آیاتی اشاره کرد که در آن به این نکته توجه داده شده که زیارت اهل قبور در میان مردمان از گذشته یک سنت و سیره عملی بوده است. البته انگیزههای این زیارت در میان گذشتگان متفاوت بوده است. برخی هدف زیارت را تکاثر طلبی قرار میدادند؛ زیرا با زیارت قبور بر آن بودند تا شمار جمعیتی خود را به رخ دیگران بکشانند و یا با معرفی بزرگان خود که در خاک خفتهاند، عظمت تاریخی خویش را به رخ آنان بکشانند. به این معنا که هدف از زیارت قبور، تبیین عظمت تاریخی گذشته خود و تفاخر به دیگران با مردگان خود بوده است. چنین امری از نظر قرآن اگر به قصد تفاخر و تکاثر و ارزشهای پوچ مادی و دنیوی باشد، امری بیهوده و خلاف عقل و شرع است.آیات سوره تکاثر به این مسئله پرداخته واین قصد و فلسفه و هدف زیارتکننده را تقبیح کرده است. (مجمع البیان، ج ۹ – ۱۰، ص ۸۱۲) از نظر قرآن زیارت اهل قبور براى تفاخر بر دیگران، از جمله عوامل گرفتارى انسان به عذاب جهنّم است؛ زیرا اینگونه زیارتها، انسان را از حقیقت دور ساخته و برخلاف فلسفه آفرینش میباشد.
اما اگر این زیارت به هدف، دعا برای آنان و عبرت گیری و غفلت زدایی باشد، نه تنها درست و پسندیده است، بلکه سنت و سیره پیامبر(ص) و مورد تایید خداوند است. خداوند در آیه ۸۴ سوره توبه میفرماید: هرگز برای هیچ یک از منافقان پس از مرگشان دعا نکن و بر سر گورشان نایست. این آیه به صراحت بیان میکند که آن حضرت به زیارت اهل قبور میرفته و برای آنان دعا میکرده است. این سنت از نظر خداوند مورد تایید قرار گرفته، با این شرط که هرگز برای منافقان دعا نکند و بر سر قبرشان نایستد. از منابع تفسیری هم برمیآید که پیامبر(صلى الله علیه وآله)
بر سر قبور مؤمنان مى ایستاد و براى آنان دعا مىکرد. (مجمعالبیان، ج ۵ – ۶، ص ۸۷؛ المیزان، ج ۹، ص ۳۶۰)
از نظر قرآن، زیارت قبور منافقان نه تنها جایز نیست بلکه ممنوع است؛ چرا که حضور بر سر قبر آنان به معنای تایید رفتارشان در گذشته میباشد و موجب میشود تا مرزبندی میان مومن و منافق از میان برود. این در حالی است که بر همگان بهویژه رهبران جامعه اسلامی است تا پس از شناسایی منافقان از آنها اجتناب و تبری جسته شود. این برائت و بیزاری در زمان حیات لازم بوده و پس از مرگشان نیز ادامه مییابد.
احکام زیارت
با توجه به آیات قرآن میتوان احکام زیارت را به پنج قسم، واجب، مستحب، مکروه و حرام و مباح تقسیم کرد. به عنوان نمونه بر اساس آیه ۹۷ سوره آل عمران و نیز ۲۷ سوره حج، زیارت خانه خداوند برای کسانی که استطاعت زیارت آن را دارند، واجب است. در بیان آداب زیارت کعبه و مسجد الحرام این معنا مورد تاکید است که مومنان موجود در مکه میبایست حرمت زیارت کنندگان کعبه را داشته باشد.(مائده، آیه ۲) این بدان معناست که زیارت خانه خدا آنچنان مهم است که ساکنان این منطقه باید حرمت و احترام زیارت کنندگان آن را نیز مراعات کنند و این افرادی را که به زیارت میشتابند تکریم نمایند.
دیدار حضرت محمد(ص) و زیارت وی بر اساس برخی ازآیات و روایات واجب و لازم است. از جمله اینکه از تمام الحج زیارت پیامبر(ص) و امام(ع) دانسته شده است. اگر نگوییم این زیارت واجب است، دست کم ازآیات قرآن استحباب آن به دست میآید، از این رو بخشی ازآیات به آداب زیارت آن حضرت(ع) اختصاص یافته است. از آیه ۵۴ سوره انعام برمیآید که پیامبر(ص) مامور بود تا بر زیارتکنندگان خویش در سلام پیشدستی کند، یا آنکه آنان را به سبب زیارت خویش، به رحمت الهی بشارت دهد و یا اینکه در برابر زیارتکننده خود، فروتنی کند.
از آیه ۸۴ سوره توبه بر میآید که زیارت مومنان حتی پس از مرگشان در قبرستانها سنت و سیره نیک و پسندیدهای بوده است که پیامبر(ص) آن را به جا میآورد. از این رو میتوان گفت که زیارت قبور مومنان امری مستحب و سنتی نیک است.
اما زیارت مسلمانان عادی را به عنوان امری جایز میتوان از این آیه و روایات دیگر به دست آورد؛ زیرا دیدار دیگران و ارتباط داشتن با آنان امری عقلایی و پسندیده است و اسلام آن را جایز میشمارد.
اهداف زیارت پیامبر(ص)
با نگاهی به اهدافی که قرآن برای زیارت پیامبر(ص) بیان کرده میتوان دریافت که زیارت عالمان و صالحان و مومنان نیز میتواند به قصد این اهداف انجام پذیرد.
ازآیات سوره کهف که در بیان زیارت عالمان ربانی بیان شده میتوان استنباط کرد که میتوان به قصد رشد عملی و بهره مندی از علم و دانش افراد به زیارت و دیدار ایشان رفت و بلکه گاه این امری واجب یا مستحب تلقی میشود. به این معنا که لازم است که انسان برای فراگیری معارف دینی به زیارت عالمان برود و این امر برای کسانی که از دین خویش آگاهی ندارند واجب شمرده میشود.
اما دیدار به قصد دانش افزایی و بصیرتیابی در حوزههای مختلف دینی نیز امری لازم و واجب است. اینکه خداوند حضرت موسی(ع) را مامور میکند تا به سفر زیارتی برود و آن همه رنج و مصیبت را برای دیدار با خضر(ع) تحمل کند، برای کسب دانش و یا دانش افزایی بوده است.(کهف،آیات۶۰ تا ۶۶)
خداوند در آیه ۶۴ سوره نساء، مردمان را به زیارت پیامبر(ص) تشویق میکند. این تشویق میتواند تعمیم یابد و دیگر عالمان و صالحان را نیز در بر گیرد؛ چرا که هدف از این دیدارها، بهرهمندی از مقام و منزلت آن حضرت(ع) در پیشگاه خداوند و بهره مندی از استغفار و دعای آن ایشان بوده است.
بنابراین برای بهره مندی از شفاعت دیگر اولیای الهی نیز باید به زیارت آنان شتافت و از دعا و استغفار آنان در زندگی بهره جست.
در آداب زیارت آن حضرت(ع) بیان شده است که زیارتکننده برای اینکه به اهداف زیارت دست یابد باید پیش از زیارت آن حضرت اذن بگیرد(احزاب، آیه ۵۳)، صدایش را پایین آورد(حجرات،آیات۲ و ۳)، تا زمان خروج و اذن آن حضرت(ع) صبر و شکیبایی ورزد(حجرات،آیات۳ و ۵) و پس از پایان زیارت بیآنکه مزاحمتی را فراهم آورد، خارج شود و موجب اذیت و آزار ایشان نشود.
اگر کسی این آداب را مراعات کند، از غفران الهی، پاداش خاص و بزرگ خداوند و خیر و منفعت زیاد(حجرات،آیات۳ و ۵) بهرهمند خواهد شد.
زیارت پس از مرگ
همان گونه که زیارت پیامبر(ص) در زمان زندگی ایشان جایز است، زیارت آن حضرت(ص) پس از مرگ نیز جایز و رواست؛ چرا که نمیتوان پیامبر(ص) را همانند دیگر مردمان دانست. آن حضرت(ص) همانگونه که در زمان حیات خویش برای زیارتکنندگان رحمت و مغفرت را به ارمغان میآورد و موجب آمرزش الهی و بشارت رحمت خداوندی برای آنان بود، پس ازمرگ نیز اینگونه است.
از سوی دیگر دانسته شد که سنت و سیره پیامبر(ص) اینگونه بوده است که به زیارت اهل قبور به بقیع میرفت و خداوند او را از حضور و دعا بر سر قبر کافران، منافقان و فاسقان بازداشته است (توبه،آیات۷۳ تا ۸۴) اما در همین آیه ۸۴ سوره توبه جواز و بلکه سنت و سیره آن حضرت(ص) را نسبت به دیگر افراد یعنی مومنان و صالحان تثبیت و امضا کرده است.
از گزارشهای تاریخی نیز به دست میآید که سیره حضرت رسول(ص) بر این بوده است که به زیارت قبور بقیع میرفتند. از عایشه نقل شده که سیره پیامبر بر این بود که هر شبی که ایشان نزد او بود، در آخر شب به بقیع میرفت و میگفت: «السلام علیکم دار قوم مؤمنین وأتاکم ما توعدون غدا مؤجلون وإنا إنشاءالله بکم لاحقون اللهم اغفر لأهل بقیع الغرقد؛ « درود بر شما که در خانه مؤمنین آرمیدهاید و به شما آنچه که درباره فردا وعده داده شده بود عنایت گردید و ما نیز به شما إنشاءالله ملحق خواهیم شد. خدایا اهل بقیع را بیامرز».(صحیح مسلم، ج۲، ص۶۶۹؛ تحقیق و تعلیق: محمد فؤاد عبد الباقی، دار إحیاء التراث العربی، بیروت)
همچنین عایشه گفت: یکی از شبهایی که پیامبر پیش من بود، حالت منقلبی داشت، ردایش را بر زمین قرار داد. نعلین خود را درآورد و کنار پاهایش قرار داد و گوشه دستارش را بر بسترش پهن کرد. طولی نکشید تا اینکه پیامبر گمان کرد که من خوابیدهام. به آرامی ردایش را برداشت و کفشش را به پا کرد. در را باز کرد و خارج شد. من هم از بستر برخاستم. لباسم را پوشیدم و به دنبال پیامبر راه افتادم. تا اینکه پیامبر به بقیع رسید و در آنجا ایستاد و ایستادنش را طول داد؛ سپس دست خود را سه مرتبه بالا برد و بعد بازگشت و من هم برگشتم... و زودتر از پیامبر وارد شدم.
پیامبر متوجه شد و من هم داستان تعقیب ایشان را گفتم. پیامبر علت این رفتن خود به بقیع را چنین بازگو کرد که «جبرئیل پیش من آمد و مرا مورد ندا قرار داد... و به من گفت: پروردگارت، تو را امر کرده که به نزد اهل بقیع بروی و برای آنها استغفار کنی». عایشه به پیامبر میگوید: «یا رسولالله! من چگونه برای آنها بگویم؟»
فرمود:« بگو: السلام علی أهل الدیار من المؤمنین والمسلمین یرحم الله المستقدمین منا والمستأخرین وإنا إن شاء الله بکم لاحقون؛ سلام بر اهل دیار از مؤمنین و مسلمین و خداوند، گذشتگان از ما و آنان که بعد از ما هستند را رحمت کند و ما نیز اگر خدا بخواهد به شما ملحق میشویم».(صحیح مسلم،ج۲، ص۶۶۹)
امام صادق (ع) نیز درباره زیارت اهل قبور از سوی آن حضرت فرمود: « رسول خدا (ص) در هر شب جمعه با گروهی از اصحابشان به قبرستان بقیع در مدینه تشریف میبرد و در آنجا سه مرتبه میفرمود: السّلام علیکم یا اهل الدّیار؛ سلام و درود بر شماای اهل شهرها) و سه مرتبه میفرمود: رحمکم الله (خدا شما را رحمت کند)....(جعفربن قولویه قمی؛ کامل الزیارات، ص۳۲۰؛ مرتضوی، نجف، اول، ۱۳۵۶ق)
در روایات آمده که آرامگاه اولیای الهی بقعهای از بقعههای بهشت است. یعنی همانطور که بهشت محل وصال حقیقی به خداوند و سلامت و امنیت نفس و برآورده شدن آرزوها و ... است، حرمهای اولیای الهی نیز اینچنین است و تا این اندازه موجب صفای روح و شفای دل میشود. کسی که آرامش روحانی را در حرم اهل بیت درک نمیکند و تاثیر نمیپذیرد باید در رفتار و زیارت خود تجدید نظر کند. رسول خدا(ص)خطاب به امیرالمومنین(ع) فرمود: اى ابا الحسن خداوند قبر تو و قبور فرزندان تو را بقعهاى از بقعههاى بهشت مىگرداند. (ارشادالقلوب، ترجمه سلگى،ج۲، ص۳۸۳)
بنا به تصریح روایات دعا در زیر قبه امام حسین(ع)مستجاب است.(ابن فهد، عدهًْالداعی،ص 57، بیروت، دار الکتب الإسلامی). یعنی زیارت شوندهای که در این مکان مقدس قرار دارد چنان تاثیری بر روح زائر میگذارد که دعای او را نافذ در آسمانها قرار میدهد. این آثار به تناسب عمق زیارت و ارتباط شخص با مزور ظهور پیدا میکند و ربطی به میزان گناهان ندارد بلکه به ارتباط و عمق زیارت بستگی دارد لذا عارفی که برای کسب ثواب، زیارت میکند کمتر تاثیر میپذیرد تا عاشقی که با دلش ارتباط برقرار کرده است. در روایت زیر بر چند مورد از اثراتی که زیارت امام حسین بر زائر دارد اشاره شده است:
محمّد بن مسلم از باقرین(ع)روایت کرده که فرمودند: خداوند در عوض شهادت حسین بن علی امامت را در ذریه او و شفا را در تربتش قرار داد و اجابت دعا را در زیر قبه او قبول فرموده و ایام زائرین آن حضرت را از عمر آنها حساب نمیکند.(وسائل الشیعه/ج14/ص537)
در روایات فراوانی به زیارت و اهمیت آن پرداخته شده است. در این روایات زیارت امام معصوم بعد از مرگ بنابر نقل ایشان مساوی با زیارتشان در حال حیات معرفی شده است و چنانکه اعتقاد به پایداری روح را بپذیریم حق جز این نمیتواند باشد مخصوصا که روح بیش از هر جایی به بدن و محل دفنش نظر و تعلق دارد.
امام رضا(ع) فرمود: «هر امامی را در گردن پیروانش عهدی است که وفای به آن عهد جز با زیارت قبور آن امامان تمام و کامل نمیشود.» (وسائل الشیعه، ج ۱۰، ص ۲۵۳)