kayhan.ir

کد خبر: ۲۴۹۴۹۱
تاریخ انتشار : ۲۲ شهريور ۱۴۰۱ - ۱۹:۴۷
روایت صدثانیه‌ای

میدان مین و سیم خاردارهای امروز 

 
 
 
ابوالقاسم محمدزاده
رفیقم سلام! بی‌مقدمه می‌گم بهت؛ آخه کارم گیره! درست مثل همون روزا که گیر می‌کردیم. باز هم گیر افتادم، اما این گیر افتادن با اون گیر افتادن خیلی فرق داره. آخه اگه اون روزا گیر می‌افتادیم و نمی‌تونستیم راه بریم و قدمی از قدم برداریم. خیلی‌ها زمین گیر می‌شدن. تهش یک کار بزرگ به سرانجام نمی‌رسید، اماخیلی بد می‌شد. زمین گیر شدن ما تو بوق و کرنا می‌شد. فیلم می‌گرفتن وعکس‌های جور واجور. داداش دوباره گیرم. دوباره زمین گیرم. نیاز به یه تخریبچی دارم که راه رو وا کنه. 
داداش! ببین! امروز معبرها فرق می‌کنه. هوای سرد و گرم نمی‌شناسه. زمین رملی و بیابون و کوه حالیش نیست. دشمن هم فرق کرده.
 حاجی! جات خالیه ببینی چه حال و روزی داریم. یادته تو گردان تخریب، تو عزاداری‌ها. میدون دار می‌شدی؟
 حاج محسن دین شعاری! عزیز برادرم! امروز همه چی فرق کرده. زمین، میدون مین، سیم خاردارها؛ معبرهای ما با معبرهای شما فرق می‌کنه، همچنین سیم خاردارها و مین‌هاش!
می شه تخریب چی‌هاتو بفرستی این‌جا؟
گرفتار معبر نفسیم. گرفتار سیم خاردارهای دنیا و میدون مین سخت؛ گناه احاطه کرده تمام خاکریزهای ما رو. تخریب چی‌ها تو بفرست. از اون کاربلدای میون دار. تا دوباره وایستن وسط معرکه عشق و دم یازهرا (س) بگیرن!
موضوع: شهید محسن دین شعاری