اخبار ویژه
بله آقای مرعشی رئيسی با روحانی فرق میکند
دبیرکل حزب کارگزاران میگوید: خیلی از دوستان فکر میکردند هیچ فرقی نمیکند روحانی رئیسجمهور باشد یا رئيسی اما دیدیم که فرق میکند. حسین مرعشی همچنین گفته که «نه فروپاشی، نه انقلاب؛ تنها راه اصلاحات است.»
به گزارش روزنامه سازندگی، حسین مرعشی در نشست دبیران و رؤسای شوراهای استانی حزب کارگزاران اظهار داشت: تنها راهحل پیشنهادی برای خروج از وضع موجود، اصلاحات است.
ما به مردم و اصلاح تدریجی کشـور متعهدیم. باید بتوانیم در این شرایط با نظام سیاسی موجود به یک مصالحهای متقابل برسیم و اصلاحطلبان، سیاسیها و حتی اصولگرایان میانه باید نسبت به سیاستهای کلی و نظام یک تعهدهایی داشته باشند و نظام هم راه را برای رقابتهای آزادانه باز کند».
مرعشی ادامه داد: خیلی از دوستان فکر میکردنـد هیچ فرقی نمیکند حسـن روحانی رئیسجمهور باشد یا ابراهیم رئیسی. خیلیها فکر میکردند تفاوتی وجود ندارد که قالیباف رئیس مجلس باشـد یا لاریجانی. با این حال دیدیم که فرق میکند و همه شئونات زندگی مردم تحت تاثیر قرار گرفته است. از طرح صیانت بگیرید تا عزل مدیران برتر در بخشهای عمومی و خصوصی. یکی یکی فشـار روی مردم را اضافه کرده است.
راهحل هم فقط اصلاحات است، نه فروپاشی نه انقلاب و نه رفتن به سمت سیستمی بستهتر. او با بیان اینکه نظام اجازه دهد جبهههای سیاسی شخصیتهای طراز اولشان را بیاورند، گفت: بازی بچگانه و بازی با مدیران درجه سه و چهار را باید تبدیل کنیم به بازی بزرگان. اگر این اتفاق را نتوانیم رقم بزنیــم حتما باید در گام بعدی روی نیروهای اجتماعی سرمایهگذاری کنیم. خیلی از شخصیتهای فنی، اجرایی، دانشگاهی آموزش و پرورش، مهندسان و بازاریها در کشور هستند که خیلی بهتر از ترکیب فعلی مجلساند. به یک هدف مشترک هم فکر کنیـم. آن هدف مشترک هم کارآمدی در نظام اداری اقتصادی و سیاسی است.
وی افزود: ما وارثان فکری شخصیتی مثل آیتالله هاشمی رفسنجانی هستیم و تعهدمان نسبت به ایران، اسلام و مردم، مخصوصا الان که دارند با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم میکنند، است. نباید برخی کجخلقیها، منشهـا و روشهای غلط ما را از اصالت جمهوری اسلامی دور کند. جمهوری اسلامی نتیجه فعالیت کاملا مردمی و فراگیر بوده و هنوز هم مهمترین چتر امنیتی و دفاع از تمامیت ارضی ایران است.
گفتنی است که برخلاف ادعاهای مرعشی درباره تایید بر اصلاحات و مخالفت با براندازی، شماری از عناصر فعال در فتنه سبز در نشست حزبی کارگزاران حضور داشتند.
درباره تفاوت ریاستجمهوری روحانی و رئيسی، ضمن تایید تفاوت این دو، باید به یاد آقای مرعشی آورد که آقای لیلاز عضو مرکزیت حزب به یورونیوز گفته بود با اختیاراتی که روحانی دارد، اگر به جای وی چوب خشک بود، بهتر از این در حوزه اقتصاد و مدیریت عمل میکرد. افتضاح مدیریتی در دولت روحانی موجب شد حزب کارگزاران با وجود شراکت در دولت روحانی و حمایت جانانه از رویکردهای وی، در سالهای پایانی دولت روحانی در اثر شدت نارضایتی مردم، بیانیه صادر کند و اعتراف کند «دولت روحانی، دولتی فاقد استراتژی اقتصادی است. اوج سرگشتگی را میتوان در سیاست ارزی دولت دید که بستر ویژهخواری اخلالگران را فراهم کرد. دولت، فاقد استراتژی و مجمعی از بوروکراتهای بیانگیزه است».
بخشی از تفاوتهای مدیریت رئیسی با روحانی را در موضوع تامین واکسن و واکسیناسیون کرونا، افزایش دوباره درآمدهای نفتی و صادرات غیرنفتی، گسترش دیپلماسی سیار و اقتصادی با همسایگان و کشورهای غیرغربی، سفرهای استانی، کاهش نرخ تورم شتابان
از 60 درصد به 40/5 درصد، تامین امنیت غذایی کشور با وجود اتمام ذخایر ارزی در دولت روحانی، مدیریت اقتصاد با وجود میراث کسری بودجه 480 هزار میلیاردی و بدهی 1500 هزار میلیارد تومانی مشاهده کرد. در زمینه وضعیت مدیریتی روحانی همچنین باید گلایه مرحوم هاشمی در یکی از جلسات کمیسیونهای فرعی مجمع تشخیص را یادآور شد که انتقادهای جدی به مدیریت روحانی مطرح کرده بود، هم به این خاطر که وقت کافی روزانه برای رسیدگی به مسائل «بهویژه» مشکلات اقتصادی نمیگذارد و هم به این خاطر که از موضع بالا رفتار میکند و ملاقات برای او حتی برای هاشمی هم آسان نیست.
اروپای بحرانزده در موقعیت تهدید ایران نیست
بیانیه سه دولت اروپایی برای مقصرنمایی و متهم کردن ایران به عامل ناکامی مذاکرات در حالی است که اروپا در بحران انرژی غرق شده و اصلا در موقعیت تهدید نیست.
روزنامه فرهیختگان در واکنش به بیانیه اخیر 3 کشور اروپایی مینویسد: این سه کشور در بیانیهای که محتوای آن تقریبا تکراری است، ایران را مقصر ناکامی مذاکرات معرفی کرده و مدعی شدهاند که ایران، یک فرصت احیای برجام را از دست داد.
این بیانیه میافزاید: «در این بسته نهایی، هماهنگکننده تغییراتی ایجاد کرد که ما را به منتهای انعطافپذیری قابل انجام رساند. متاسفانه انتخاب ایران این بود که این فرصت حیاتی دیپلماتیک را مغتنم نشمرد. ایران در عوض به تداوم برنامه هستهای خود فراتر از توجیه غیرنظامی ملموس ادامه داد.» این ادعاها درحالی صورت میگیرد که مواضع ایران در پاسخ دوم خود به آخرین بسته پیشنهادی اتحادیه اروپا، تفاوتی با رویکرد اصلی و همیشگی تهران نداشته و موضوع جدیدی به شمار نمیآید.
ایران خواهان بسته شدن پروندههای مرتبط با ادعای پیشین درباره ابعاد نظامی فعالیتهای هستهای خود است. بر اساس توافق هستهای سال 2015، تمام پروندههای ادعایی مزبور که مربوط به پیش از سال 2003 هستند، باید بسته شوند. موضع ایران در اصرار بر بسته شدن پروندههای ادعایی موضوع جدیدی به حساب نمیآید. ایران پیشتر در جواب نخست خود به بسته پیشنهادی اروپا نیز آن را مورد تاکید قرار داده بود. با این وجود مقامات قاره سبز سعی کردهاند در پیشزمینهای از فعالیتهای رسانههای فارسیزبان وابسته به جبهه غربی، درخواست تهران را جدید توصیف کرده و آن را مانع از احیای توافق جا بزنند.
بیانیه تروئیکای اروپایی در حالی است که مقامات عالیرتبه قاره سبز طی هفتههای اخیر بهشدت درباره کمبود انرژی در این کشور هشدار دادهاند. بوریس جانسون نخستوزیر سابق انگلیس، چند روز پیش از ترک نخستوزیری به مردم کشورش توصیه کرد تا با خرید کتریهای برقی جدید از هزینههای انرژی خود بکاهند. این توصیه شاید به دلیل ضربهای باشد که او از گرانی انرژی خورد. او به طرز اسفناکی به یکی از قربانیان گرانی انرژی در جهان پس از جنگ اوکراین تبدیل شد.
امانوئل مکرون رئیسجمهور فرانسه نیز به مردم کشورش گفته «عصر فراوانیها به پایان رسیده است» و آنها باید خود را برای کاهش مصرف انرژی و دیگر خدمات آماده کنند.
کشورهای گرفتار اروپایی در این میان دو راه بیشتر پیش روی خود ندارند. یا آنکه چشم خود را بر امنیت بسته و با ادامه واردات انرژی از روسیه دستگاه نظامی این کشور را برای پیشروی در اوکراین تقویت کرده و امتیازات بیشتری به مسکو بدهند یا آنکه به برجام بازگردند؛ موضوعی که ضمن افزایش عرضه انرژی به بازار میتواند امنیت اروپا را نیز تقویت کند. با این حال آنها میخواهند تا ضمن کسب دستاوردهایی مانند افزایش امنیت و کاهش قیمت انرژی امتیاز بلندمدتی به ایران ندهند.
اما اگر تهدیدهای سال گذشته اروپایی نتوانسته خللی در اراده ایران ایجاد کند، اکنون با وخامت اوضاع اروپا، این تهدیدها به مراتب بیارزشتر است.
ایرانیان مطلع، ملکه انگلیس را به جنایت و کودتا میشناسند
خبرگزاری فرانسه میگوید برخی از مردم ایران ملکه انگلیس را نمیشناسند و اهمیتی به مرگ او نمیدهند و عدهای دیگر، او را به تدارک کودتا و جنایت علیه ایران میشناسند.
فرانس پرس در گزارشی نوشت: دولت ایران با وجود گذشت چند روز از اعلام خبر درگذشت ملکه انگلیس، از اظهارنظر رسمی در مورد مرگ ملکه الیزابت دوم اجتناب کرده، اما برخی از ایرانیان با ابراز نفرت، بریتانیا را به حمایت از رژیم شاه سابق متهم کردهاند.
برخلاف بسیاری از کشورهایی که خبر درگذشت ملکه انگلیس را پوشش لحظه به لحظه دادند، تلویزیون دولتی جمهوری اسلامی ایران روز پنجشنبه، این خبر را کوتاه همراه با تصاویر و عکسهای آرشیوی، در قالب مرگ زنی که رکورددارطولانیترین دوران سلطنت جهان بود، گزارش داد.
«هانیه» یک دانشجو، در این باره به خبرگزاری فرانسه گفت که از طریق رسانهها از خبر مرگ ملکه انگلیس مطلع شده است. او گفت: «هیچ احساسی نداشتم و صادقانه بگویم، اهمیتی برایم نداشت.» «فراز» تاجر جوان بازاری در شمال تهران هم گفت که حتی نام ملکه انگلیس را نشنیده است.
بسیاری از ایرانیان به سیاست، اعم از داخلی و بینالمللی علاقهمند هستند، اما بیشتر آنها از زمانی که انقلاب اسلامی در سال 1979 حکومت سلطنتی کشور را سرنگون کرد، نسبت به خانوادههای سلطنتی جهان بیتفاوت هستند.
«فائزه» یکپرستار 26 ساله گفت: «من چیزی در مورد ملکه انگلیس نمیدانستم و مرگ او برای من معنایی ندارد.»
ملکه الیزابت در سال 1961 به ایران سفر کرد و در کاخ گلستان در تهران اقامت کرد. او همچنین با همراهی فرح پهلوی از اصفهان، شیراز و تخت جمشید دیدار کرد.
روابط ایران و انگلیس همیشه پیچیده بوده است. نیروهای بریتانیا در سال 1941 برای تامین امنیت میادین نفتی بریتانیا در آبادان به ایران حمله کردند.
در دوران اشغال، رضا شاه پهلوی (با تصمیم انگلیس) از ایران مجبور به تبعید شد و پسر جوانش محمدرضا پهلوی جایگزین او شد. آنچه ایرانیان بیش از همه به یاد دارند، سرنگونی محمد مصدق، نخستوزیری که صنعت نفت را ملی کرده بود، توسط سرویسهای مخفی انگلیس و آمریکا در اوت 1953 است.
هلما، کاربر توئیتر نوشت: «ملکه الیزابت دوم یکی از کسانی بود که کودتای سرنگونی دولت دکتر مصدق را سازماندهی کرد تا شاه را بازگرداند.
یکی دیگر از کاربران توئیتر، مجید، صریحتر بود. او نوشت:
«از ملکه انگلیس قدیس نسازید. از جنایات او میتوان به کمک به رژیم بعث عراق علیه ایران (در جنگ 1988-1980)، کودتا علیه مصدق، کشتن پرنسس دایانا، کمک به آمریکا در حمله به افغانستان و عراق در سالهای 2001 و 2003 و کشتار مردم ایرلند شمالی اشاره کرد».