kayhan.ir

کد خبر: ۲۴۸۷۲۸
تاریخ انتشار : ۱۱ شهريور ۱۴۰۱ - ۲۲:۱۴

تربیت صحیح مبنای رفتار الهی و انسانی(۳)(پرسش و پاسخ)

 

پرسش:
اعمال ارادی انسان در چه شرایطی می‌تواند بهترین ضامن سعادت فردی و اجتماعی انسان گردد؟
پاسخ:
در دو بخش قبلی پاسخ به این سوال به مباحثی همچون: اقسام عمل انسان، سعادت یا شقاوت و نقش تربیت در انتخاب راه سعادت یا شقاوت و عوامل تربیت و تعالی اخلاقی شامل: زدودن جهل و نادانی پرداختیم. اینک در بخش پایانی دنباله مطلب را پی می‌گیریم.
۲- جلوگیری از انحراف فکری در توحید
مهم‌ترین و اساسی‌ترین مسائل دینی توحید است که پایه و اساس دین به شمار می‌رود. امام علی(ع) می‌فرماید: «اول الدین معرفته» حرف اول دین خداشناسی است(نهج‌البلاغه، خطبه اول) توحید مطابق آنچه براهین عقلی و علمی ما را رهبری می‌کند و قرآن کریم نیز برای ما تشریح کرده، یعنی اعتقاد و ایمان به یک مبدأ ثابت ازلی دائم علیم حکیم عادل که همه موجودات فیض او هستند و از او پدید آمده‌اند و به سوی او برمی‌گردند. به همه چیز آگاه و بر همه امور شاهد و گواه است. احاطه ذاتی و علمی بر همه موجودات و حوادث لایتناهی این عالم دارد و هیچ چیز از علم ازلی و ابدی او پنهان نیست. عقیده توحید، گذشته از اینکه از جنبه علمی عالی‌ترین فکر و اندیشه بشر است و شایسته‌ترین نظریه‌ای است که بشر از روی تحقیق و بصیرت، نه از روی تقلید کورکورانه باید آن را بپذیرد، از جنبه عملی نیز اگر صحیح و بدون تحریف در فکر و اندیشه ما جا بگیرد، به دل روشنی و امیدواری و به روح می‌دهد،‌ نظر را عالی و اراده را قوی می‌کند، حیرت و تردید را که خطرناک‌ترین مرض روحی است، زایل می‌کند. شخص موحد می‌داند چشم بینایی مراقب اعمال و رفتار او است، اندیشه گناه را در ذهن خود راه نمی‌دهد و می‌داند که عدالت بر همه جهان حکمفرما است، هرج و مرج و بی‌حسابی نیست، بهره و نصیب هرکس از سعادت به اندازه سعی و عمل خود اوست، سستی و تنبلی نمی‌کند و غافل نمی‌نشیند. وقتی که زندگانی مردان بزرگ و خداشناس حقیقی را مطالعه می‌کنیم، سراسر روشنی و امیداوری و نیرومندی و فعالیت و جنبش و کوشش می‌بینیم. بنابراین اندیشه توحیدی اگر به طور صحیح در روح انسان جا بگیرد. آثار و برکات فراوان فردی و اجتماعی را به دنبال خواهد داشت.
آثار انحراف اندیشه توحیدی
همین اندیشه پاک و مقدس،‌ اگر با جهل و نادانی توام شود، و با کوچکترین تحریفی در روح انسان جا بگیرد یکی از خطرناک‌ترین امراض روحی می‌شود، و درست نتیجه معکوس می‌دهد. متاسفانه بسیاری از مردم مقدرات خود و دین و جامعه‌شان و همه چیز را به اتکای توحید به دست پیشامد و تقدیر و قسمت می‌سپارند و کوچکترین فعالیتی از خود نشان نمی‌دهند. انجام هر کاری را مستقیما از خدا می‌خواهند. خودشان از زیر بار انجام وظیفه شانه خالی می‌کنند. این عقیده مقدس را که باید وسیله تقویت روح قرار دهند، به جای یک داروی مخدر به کار می‌برند. این منطق، همان منطق غلط و جاهلانه بنی‌اسرائیل است که قرآن‌کریم به شدت از آن انتقاد کرده است.
آنها به موسی(ع) می‌گفتند: «اذهب انت و ربک فقاتلا، انا هیهنا قاعدون» ای موسی! تو و پروردگارت بروید و بجنگید، ما همین جا نشسته‌ایم و تکان نمی‌خوریم (مائده- 24) کفار عصر جاهلیت روی همین منطق غلط و جاهلانه بود که می‌خواستند از زیر بار کمک و دستگیری ضعفا شانه خالی کنند، به فرموده قرآن: هر وقت به آنها گفته می‌شود که از آنچه که خداوند به شما روزی کرده انفاق کنید، آنها خطاب به مومنین می‌گویند: آیا ما اشخاصی را سیر کنیم که اگر خدا می‌خواست و اراده می‌کرد خودش آنها را سیر می‌کرد؟ (مائده- 24) روشن است که این فکر غلط تا چه اندازه به سعادت فرد و اجتماع لطمه می‌زند. بنابراین تطهیر این انحرافها که همه ناشی از جهالت و نادانی عمومی است، زیاد است، و یگانه راه علاج همه آنها بسط و تعلیم و توسعه افکار صحیح و ناب اسلام است. امروزه جریان‌های تکفیری همانند، طالبان، القاعده، داعش، جبهه النصره و نحله‌های عرفان‌های نوظهور و... ریشه در همین انحرافات فکری در توحید است، که آثار شوم و خفت‌بار آنها را در کشتار انسان‌های بی‌گناه، تخریب، آتش‌سوزی و دوری از تمدن و دنیای جدید و بازگشت به انحطاط و قهقرا می‌باشد، به وضوح می‌بینیم.