نگاهی به دیروزنامههای زنجیرهای
مدعیان اصلاحات بابت کمکاریهای دولتشان از رئیسی پاسخ میخواهند!
سرویس سیاسی-
روزنامه شرق گفتوگویی را با یکی از نمایندگان ادوار مجلس منتشر کرد. این نماینده که از جمله طیف اصلاحطلب در مجلس پرهیاهوی ششم بوده در شمار نمایندگان تحصنکننده در آن سال بوده است. نکته عجیب این است که این مصاحبه با این تیتر منتشر شده است: «دولت توضیح دهد که چرا 70 درصد اهداف برنامه ششم محقق نشده است»
نکته این است که بازه زمانی برنامه ششم توسعه از 1396 تا 1400 بوده است. یعنی از مجموع 5 سال برنامه ششم توسعه فقط چندماه پایانی آن در ابتدای دولت سیدابراهیم رئیسی قرار گرفته بود. در حقیقت این دولتمردان تدبیر و امید هستند که باید عدم تحقق اهداف برنامه ششم را توضیح دهند.
در ابتدای این مصاحبه گفته شده است: «زمانی که ما شاهد رشد در همه جنبههای مختلف باشیم قطعا توسعه نیز در کنار آن رخ خواهد داد. اولین و مهمترین پارامتر توسعه به نظر من افزایش تولید است. تا تولید رشد نکند رفاه ایجاد نمیشود... با وجود اینکه منابع عظیمی از نفت و گاز در ایران وجود دارد اما تولید این دو کاهش چشمگیری داشته است. برای افزایش تولید، ما نیازمند منابع مالی هستیم که بخش اعظم آن از درآمد حاصل از فروش نفت بهدست میآید. بنابراین باید تلاش کنیم تا شرایط برای صادرات و فروش منابع درآمدی خود را ایجاد کنیم چرا که با این تحولاتی که در دنیا در حال رخ دادن است شاید کمتر از ۱۰ سال دیگر مصرف سوختهای فسیلی کاهش یابد.»
سپس در بخش بعدی مطابق رسم و روش طیف موسوم به اصلاحطلب همه چیز به برجام ربط داده شده: «یکی دیگر از دلایل عدم توفیق برنامههای توسعهای، تامین منابع، یعنی همان درآمد است. چرا درآمد ایجاد نشده چون ما تحریم هستیم... اگر احیای برجام دوباره با مشکل مواجه شود و بخواهیم برنامه هفتم توسعه را بنویسیم قطعا سرنوشت برنامه هفتم بدتر از برنامه ششم خواهد بود. بنابراین قدم اول این است که موضوع تحریمها حل شود. در کنار رفع تحریمها و بهبود روابط با دنیا و توسعه سیاست خارجی، ما قادر به تامین منابع مالی بیشتری خواهیم بود و امید به سرمایهگذاری داخلی هم ایجاد میشود.»
این فرد و روزنامه شرق در حالی از تولید و افزایش آن به عنوان موتور محرکه توسعه یاد کردهاند که دولت اصلاحطلبان (دولت قبل) با سیاستگذاریها و عملکردش عملا به نابودکننده تولید و مراکز تولیدی کشور تبدیل شده بود. در 4سال دوم دولت قبل هر روز خبرهای تکان دهندهای از تعطیلی واحدهای تولیدی به گوش میرسید که برخی از آنها واحدهایی با سابقه چندین دهه تولید بودند. در سالهای انتهایی دولت قبل سید ابراهیم رئیسی در قامت ریاست قوه قضائیه به تمام دادگستریهای مراکز استانها دستور داد تا با احصاء واحدهای تولیدی تعطیلشده و پیگیری مشکلات آنها زمینه بازگشاییشان را فراهم کنند و هم او پس از رسیدن به دولت این مسیر را ادامه داد. نکته دیگر اینکه در این مصاحبه به نوعی از برجام به عنوان تنها مسیر دستیابی به تولید و توسعه نام برده شده و انگار نه انگار که روند تعطیلی واحدهای تولیدی پس از برجام بود که اوج گرفت.
به راستی چرا میان برجامی که اصلاحطلبان آن را ترسیم میکنند با برجامی که جامعه ایران آن را عملا تجربه کرد این همه تفاوت وجود دارد؟! تفاوتی بسیار زیاد که آدمی را به یاد قصه پر غصه «بزک برجام» میاندازد.
عملکرد خوب دولت و کاهش پایه پولی
«رشد نقطه به نقطه پایه پولی در تیرماه سال جاری با ثبت رقم 26/2 درصد به کمترین میزان ۲۲ماه اخیر رسیده است.»
این مطلب را روز پنجشنبه روزنامه دنیای اقتصاد منتشر کرد و افزود: «به نظر میرسد که رشد پول پرقدرت، یک سفر کاهشی را در ماههای گذشته آغاز کرده است و این مسیر میتواند در ماههای آینده تداوم یابد. مطابق بررسیها، رشد نقدینگی نیز در اولین ماه تابستان به رقم 37/4درصد رسیده که این رقم نیز نسبت به ماه قبل کاهشی بوده است. افت متغیرهای پولی، فشار را روی تورم کاهش میدهد و مقدمه نزول تورم را فراهم خواهد کرد.»
در ادامه این گزارش آمده است: «آمارها نشان میدهد رقم نقدینگی در تیرماه سال جاری به 5250 هزار میلیارد تومان رسیده و رشد نقطهای آن 37/4 درصد بود که در مسیر کاهشی قرار دارد. از سوی دیگر، براساس گزارش بانک مرکزی، رقم پایه پولی در تیرماه 1401 به حدود 653 هزار میلیارد تومان رسید. بهعلاوه رشد نقطهای پایه پولی در اولین ماه تابستان سال جاری 26/2 درصد بود که از شهریور 1399 یعنی حدود 22 ماه بیسابقه است. کارشناسان معتقدند اگر روند کاهش پایه پولی ادامهدار باشد، بعد از آن رشد نقدینگی نیز کاهش پیدا میکند و این موضوع، خبر خوبی برای تورم خواهد بود. به عبارت دیگر، با کاهش پایه پولی منبع شارژ تورم کاهش پیدا میکند و در ماههای آتی میتوان شاهد فروکش کردن شعلههای تورم بود.»
لازم به توضیح است که پایه پولی به سادهترین شکل همان چیزی است که با عنوان استقراض دولت از بانک مرکزی میشناسیم که نتیجه آن انتشار اسکناس توسط بانک مرکزی است. هر چه پایه پولی افزایش داشته باشد در نتیجه تورم نیز افزایش خواهد یافت. در نتیجه کاهش پایه پولی نخستین گام برای مهار تورم است.
توافق با آمریکا تضمینی ندارد!
روزنامه آرمان ملی در شماره اخیر خود در مطلبی تکراری! به نقل از یک فعال سیاسی اصلاحطلب نوشت:
«در شرايط کنوني مسئله اساسي سر اين موضوع مهم است که حالا آمريکا چه تضميني دارد که چنين توافقي را اجرا بکند. چون قبلا هم پذيرفته بوده ولي متأسفانه حتي قطعنامه 2231 را زير پا گذاشت و بنابراين هيچ تضميني در مورد اجراي آن وجود ندارد و اميدواريم که طرف اروپايي لااقل اين را اجرا کند. مهمترين تضمين توافق دو طرف براي اجراي يک توافق، تمايل هر دو طرف به اجرا و ادامه آن است. مراحل چهارگانه براي اجرا توافق نيز تقريبا شبيه مراحل اجرايي برجام است اما متوجه بحث تصويب مجلس نشدم. اگر آمريکا توانست توافق را به تصويب کنگره اين کشور برساند، ما ميتوانيم به تصويب مجلس برسانيم اما در صورتي که به هر دليل آمريکا توافق را در کنگره تصويب نکرد نيازي نيست در مجلس شوراي اسلامي تصويب شود. همانقدر که مانند برجام دستورالعمل اجرايي توافق را تصويب کند کفايت ميکند نبايد اين توافق اگر به تصويب کنگره نرسيده باشد به عنوان يک توافق بينالمللي به تصويب مجلس برسد.»
در ادامه این مطلب آمده است: « خاطرمان باشد که توافق نيز ضمانت ندارد و در صورت توافق دو سال آينده فضاي مناسبي ايجاد ميشود که ميتوانيم اثربخشي تحريمها را کاهش دهيم.»
مدعیان اصلاحات که امضای کری را تضمین میدانستند و به انتقادات و تذکرهای مخالفان مبنی بر «عدم خوشبینی» به طرفهای غربی توجهی نمیکردند حالا بعد از گذشت چندین سال و درس گرفتن و عبرتآموزی از برجام به این واقعیت اعتراف میکنند که توافق با آمریکا تضمینی ندارد!