kayhan.ir

کد خبر: ۲۴۸۱۹۳
تاریخ انتشار : ۰۴ شهريور ۱۴۰۱ - ۱۹:۴۲
یادی از شهید حجت‌الاسلام سلطان مراد کزازی(اسلامی)

اول فرزندش شهید شد، بعد خودش

 
 
 
سعید رضایی
 
شهید حجت‌الاسلام و المسلمین کزازی معروف به اسلامی در سال 1321 در روستای ورکانه از توابع شهرستان همدان در خانواده‌ای مذهبی و متدین دیده به جهان گشود. تحصیلات ابتدایی را در همان روستا گذراند و از همان اوائل تحصیل آثار خوش فکری و دارا بودن استعدادی قوی در او نمایان بود به نحوی که به تقلید از سخنرانی واعظ روستا در سن 10 سالگی بالای منبر رفته و عین مطالب ایشان را بازگو کرده بود. 
پس از گذراندن دوران ابتدایی به علت علاقه شدید به تحصیل در علوم اسلامی و با تشویق واعظ روستا به شهرستان همدان عزیمت نمود و از محضر بزرگانی همچون آيت‌الله نجفی بهره برد و از محضر پرفیض و روحانی آيت‌الله العظمی حاج شیخ ملا علی معصومی همدانی معروف به آخوند همدانی که حضرت امام(ره)در وصف ایشان خود را همکلاس ایشان دانست، بهره‌های فراوان معنوی برد و توسط ایشان به لباس مقدس روحانیت ملبس شد. او به سفارش مرحوم آخوند به شیخ علی اسلامی تغییر نام داد و معروف گشت. وی در سن 21 سالگی ازدواج کرد که ثمره این ازدواج سه فرزند دختر و سه پسر است که پسر بزرگش در سن 18 سالگی به عنوان نیروی بسیجی در جریان جنگ تحمیلی به فیض عظمای شهادت نائل آمد. 
شهید حجت‌الاسلام کزازی در سال 1341 جهت کسب علوم اسلامی در سطوح بالاتر حوزه و پس از گذراندن اوائل دوره سطح علوم حوزوی در شهرستان همدان راهی تهران شد و در دوره‌های بالای علوم اسلامی حوزوی اشتغال پیدا کرد. همچنین در درس‌های خارج فقه آيت‌الله العظمی حاج سید احمد خوانساری که از زهاد زمان به شمار می‌رفتند شرکت می‌کرد و بهره می‌جست. 
ایشان از همان اوائل آغاز نهضت اسلامی به پیروی از قائد و مرجع تقلیدشان حضرت امام خمینی(ره) در صف اول مقابله با رژیم طاغوت ظاهر شد و همراه شهید بزرگوار حاج شیخ فضل الله محلاتی در سنگر وعظ و خطابه و تدریس به فاش کردن چهره پلید و ضدانسانی رژیم پهلوی پرداختند. درنتیجه از طرف رژیم مورد تهدید قرار گرفتند و سرانجام در یازدهم ماه مبارک رمضان 1357 دستگیر و در زندان شهربانی زندانی شدند و در آنجا نیز شجاعت خویش را اظهار داشتند و هرگز از اصول اسلامی دست برنداشتند. بعد از طی شکنجه‌های روحی و جسمی در روز عید فطر همان سال یعنی پس از گذشت 19 روز از دستگیری آزاد شدند و به آغوش خانواده بازگشتند. اما باز هم در سخنرانی‌ها و خطابه‌ها دست از رسوا کردن رژیم برنداشتند.تا اینکه سرانجام انقلاب اسلامی به پیروزی رسید. 
پس از پیروزی انقلاب مسئولیت‌های خویش را سنگین‌تر یافت و در سنگرهای مختلف از جمله تدریس در نیروی هوایی و اقامه نماز جماعت در بانک کشاورزی و بسیج و هیئات مذهبی حضوری فعال داشت و با قاطعیت از انقلاب اسلامی و شخص حضرت امام پشتیبانی و حمایت می‌کرد و این مطلب را در عمل نیز ثابت کرد و پسر بزرگش یعنی حسین کزازی در سال 63 در سن 18 سالگی به عنوان نیروی بسیج مردمی در حین گذراندن مقطع دبیرستان به جبهه شتافت و توسط کوموله‌های بی‌دین به شهادت رسید. 
در حالی‌که پدر بزرگوارش یعنی حجت‌الاسلام کزازی همچون کوه ایستاد و همیشه به خاطر این موهبت الهی خدا را شاکر بود و پس از شهادت فرزندش باز نیز بار مسئولیت خویش را سنگین‌تر دید و در این راه با صلابت گام نهاد تا اینکه در تاریخ 1/12/64 پس از گذشت یک‌سال و چند ماه از شهادت فرزندش همراه با همرزم سابقش یعنی شهید محلاتی در حالی‌که با هواپیمای حامل شهید محلاتی و تعدادی از نمایندگان مجلس و قضات و فرماندهان و خلبانان سپاه و ارتش از سوی جامعه روحانیت مبارز تهران عازم جبهه‌های نبرد بود در آسمان اهواز مورد تهاجم نیروهای بعثی رژیم عراق قرار گرفت و در زمین گرم اطراف اهواز پیکر خونین او به زمین افتاد و روح ملکوتی‌اش به آسمان پرواز کرد و در جوار رحمت الهی آرام گرفت. 
و در عین حال که پیشنهادهای مهمی در جهت قبول مسئولیت‌های اجتماعی به ایشان می‌شد می‌گفتند که در همین سنگر مسئولیتم سنگین‌تر است و انجام می‌دهم. 
لازم به یادآوری است که شهید کزازی از اعضای جامعه روحانیت مبارز تهران بودند و از بعد اقتصادی نیز در پایین‌ترین سطح نسبت به عموم مردم جامعه زندگی کردند و مدت 14 سال از آغاز ازدواج مستأجر بودند و با شهریه طلبگی روزگار می‌گذراندند و از مهم‌ترین خصوصیات اخلاقی ایشان شجاعت در گفتار و عامل بودن به فریضه امر به معروف و نهی از منکر حتی در خطرناک‌ترین شرایط بود و دیگر اینکه به اقوام و آشنایان با وجود کمی بضاعت همیشه یاری می‌رساندند. 
یادش گرامی و راهش پررهرو باد.