اجرای سند تحول بنیادین در گرو عبور از هفت خوان
محسن پورعرب
«تحول بنيادين در نظام آموزش و پرورش مبتني بر آرمانهاي بلند نظام اسلامي بايد معطوف به چشماندازي باشد كه در افق روشن 1404، ترسيم گر ايراني توسعهيافته با جايگاه اول اقتصادي، علمي و فناوري در سطح منطقه با هويتي اسلامي انقلابي، الهامبخش جهان اسلام همراه با تعاملي سازنده و مؤثر در عرصه روابط بينالمللی است». این عبارات بخشی از مقدمه مهمترین سند نظام تعلیم و تربیت است که اکنون بیش از 10 سال از زمان ابلاغ آن میگذرد اما هنوز به صورت کامل اجرایی نشده است. تدوین این سند مهم از بهمن ماه سال 1389 در شورای عالی انقلاب فرهنگی آغاز شد و نهایتا در مهرماه 1390 به پایان رسید و برای اجرا ابلاغ شد.
این سند هشت هدف کلان را دنبال میکند که عبارتند از: ١- تربیت انسانی موحد، مؤمن و معتقد به معاد و آشنا و متعهد به مسئولیتها و وظایف در برابر خدا، خود، دیگران و طبیعت، حقیقت جو و عاقل، عدالتخواه و صلحجو، ظلمستیز، جهادگر، شجاع و ایثارگر و وطندوست و... ۲- ارتقای نقش نظام تعلیم و تربیت رسمی عمومی و خانواده در رشد و تعالی کشور، بسط و اعتلای فرهنگ عمومی و زمینهسازی برای اقتدار و مرجعیت علمی و تکوین تمدن اسلامی-ایرانی در راستای تحقق جامعه جهانی عدل مهدوی با تأکید بر تعمیق معرفت و بصیرت دینی و سیاسی ۳- گسترش و تأمین همهجانبه عدالت آموزشی و تربیتی ۴- برقراری نظام اثربخش و کارآمد مدیریت و مدیریت منابع انسانی براساس نظام معیار اسلامی ۵- افزایش مشارکت و اثربخشی همگانی بهویژه خانواده در تعالی نظام تعلیم و تربیت رسمی عمومی ۶- بهسازی و تحول در نظام برنامهریزی آموزشی و درسی، مالی و اداری و زیرساختهای کالبدی ۷- ارتقای اثربخشی و افزایش کارایی در نظام تعلیم و تربیت رسمی عمومی ۸- کسب موقعیت نخست تربیتی در منطقه و جهان اسلام و ارتقای فزاینده جایگاه تعلیم و تربیتی ایران در سطح جهانی.
نگاهی به هدفهای کلان این سند و وضعیت کنونی نظام تعلیم و تربیت کشور که آموزش و پرورش اصلیترین نهاد اجرایی این سند است نشان میدهد، نه تنها نتوانسته به اهداف کلان و آن افق روشنی که در 1404 برایش متصور شدند نزدیک شود بلکه به نظر میرسد راه بسیار طولانی در پیش خواهد داشت. کارشناسان حوزه تعلیم و تربیت معتقدند مسئولان نظام تعلیم و تربیت از سال 1390 به بعد آنچنان که باید و شاید دغدغه اجرایی کردن سند را نداشته و حتی در اجرای مصادیق اجرایی این سند کمکاری کردهاند.
در همین زمینه اردیبهشتماه امسال رهبر انقلاب در دیدار با معلمان درباره این سند گفتند: «مسئله سند تحوّل مسئله دلشادکنندهای واقعاً نیست؛ بیش از ده سال پیش این سند تنظیم شده، وزرای محترمی هم که آمدند، هرکدام یک کارهایی کردهاند، گزارشهایی هم دادهاند، به ما هم معمولاً گزارش دادهاند که ما این کارها را انجام دادهایم لکن آنچه واقعیّت دارد این است که به این سند تحوّل عمل نشده؛ حالا ممکن است یک بخشی از گوشهای از آن به یک شکلی تحقّق پیدا کرده باشد امّا این سند یک کل است، یک مجموعه است. اگر چنانکه مسئولان و مدیران آموزش و پرورش معتقدند که ایرادی در این سند هست، خیلی خب، بهروز کنند آن را؛ سند را به روز کنند، کامل کنند، مشکلش را برطرف کنند؛ همّت بگمارند برای اینکه این کار انجام بگیرد و سند تحوّل دیده بشود. برای سنجش پیشرفت هم باید شاخص معیّن بشود؛ اینکه بگویند اینقدر درصد از این سند عمل شد و مانند اینها، این نمیشود؛ شاخص کمّی به وجود بیاید، مشخص بشود که چقدر پیشرفت شده در این سند».
با این توضیحات برای واکاوی دلایل اجرایی نشدن سند تحول بنیادین با دکتر «صادق ستاریفرد»، سخنگوی وزارت آموزش و پرورش دولت سیزدهم به گفتوگو نشستیم که بخش اول این گفتوگو را در ادامه میخوانید. بخش دوم و پایانی این گفتوگو با موضوعات دیگری از حوزه آموزش و پرورش هفته آینده منتشر خواهد شد.
* آقای ستاری فرد همانطور که میدانید سند تحول بنیادین برای اجرا با مشکلاتی مواجه است که مورد اذعان همه دلسوزان و دغدغهمندان حوزه تعلیم و تربیت قرار گرفته است. به نظر شما در حال حاضر مهمترین مانع اجرای این سند مهم را چه میدانید؟
بهعنوان اولین علت باید گفت؛ یکی از معضلاتی که اکنون با آن مواجه هستیم این است که نظام تعلیم و تربیت تحت تاثیر کنکور قرار گرفته است. کنکور یکی از مهمترین عواملی است که سبب تضعیف جایگاه حوزه پرورشی، مهارت پروری و ساحتهای تربیتی شده است. این در حالی است که آموزش و پرورش همیشه این دغدغه را داشته که نظام سنجش و پذیرش دانشجو را به شیوهای طراحی کند که نظام تعلیم و تربیت تحت تاثیر آن قرار نگیرد. اما حقیقتا نظام سنجش و پذیرش دانشجو به شیوهای طراحی شد که اهداف نظام تعلیم و تربیت را دچار اشکال کرده است. براساس سند تحول بنیادین 6 ساحت تربیتی درنظر گرفته شده که مهمترین و محوریترین آن، ساحت عبادی-اعتقادی-اخلاقی است. این در حالی است که ساحتهای دیگری چون مهارتی، فناوری، سیاسی- اجتماعی، زیستی و بدنی نیز در سند تحول بنیادین دیده
شدهاند.
با این حال، زمانی که میخواهیم خروجی این سند را مشاهده کنیم به نظام سنجش و پذیرشی برمیخوریم که عملا هیچ سازوکاری برای سنجش ساحتهای تربیتی ندارد. یعنی دانشآموز و خانواده دانشآموز دیگر بهدنبال این نیست که مهارتهای زندگی، شغلی و... را دنبال کند. بلکه همه تلاش و تمرکز دانشآموزان و مدارس این است که چگونه از سد کنکور عبور کنند. این نگاه در مدارس خاص پررنگتر است. از سوی دیگر در سالهای اخیر تبلیغات به گونهای بوده که بهترین مدارس را مدارسی معرفی کردند که دانشآموز را با رتبه بهتر تحویل دانشگاه میدهد، اما هیچ سنجش تربیتی درباره این مدارس صورت نگرفته است.
در همین ارتباط، مطالبه دغدغهمندان این بوده که نظام سنجش و پذیرش را به شیوهای اصلاح کنیم که ساحتهای تربیتی و اهداف پرورشی نظام تعلیم و تربیت تحت تاثیر قرار نگیرد. اگر اکنون شورای عالی انقلاب فرهنگی بهدنبال اصلاح نظام سنجش و پذیرش یا مصوبه کنکور است با همین رویکرد که بتواند اهداف سند تحول بنیادین را محقق کند اقدام میکند. هدف این است که دانشآموز به جای مهارت تستزنی به سمت مهارت دانشی، مهارت بینشی، مهارت جسمی، مهارتهای زندگی و شغلی هدایت شود.
* بنابراین میتوان نتیجه گرفت که یکی از موانع جدی تحقق سند تحول بنیادین، نظام سنجش و پذیرش بوده است؟
بله، همانطور که گفتم یکی از موانع تحقق اهداف ساحتهای 6گانه سند تحول بنیادین نظام سنجش و پذیرش است که البته در حال اصلاح است. این در حالی است که اصلیترین هدف سند تحول بنیادین تحقق این 6 ساحت تربیتی است. سند تحول بنیادین هدفش رساندن دانشآموز به حیات طیبه است در حالی که سایه کنکور سبب شده تا دانشآموز موفق کسی باشد که رتبه خوبی را کسب کند و در کسری از زمان ممکن بتواند به سؤالات مطرح شده پاسخ دهد. به بیان دیگر تاکید بر مهارت تستزنی مورد توجه است. علاوهبر این باعث شده تا بسیاری از معلمان و دانشآموزان به سمت حافظهمحوری حرکت کنند.
* آیا تنها نظام سنجش و پذیرش است که مانع تحقق سند تحول بنیادین طی 10 سال اخیر بوده است؟
دلایل مختلفی وجود دارد که یکی از آن دلایل را عنوان کردم. آموزش و پرورش برای اجرایی کردن موفق سند تحول بنیادین نیازمند اصلاح برخی از زیرساختها و سازوکارهای درون نظام تعلیم و تربیت و اصلاح سازوکارهای خارج از نظام تعلیم و تربیت (که آموزش و پرورش را تحت تاثیر قرار میدهند) بود. اصلاح مصوبه کنکور یکی از اصلاحات سازوکارهای خارج از نظام تعلیم و تربیت است. با این حال علاوهبر نظام سنجش و پذیرش دلایل دیگری وجود دارند که مانع تحقق سند شدهاند.
دلیل دوم پس از نظام سنجش اینکه؛ سال 1390 که سند ابلاغ میشود زیر نظامهای 6 گانه
با تاخیر بسیار زیادی تدوین شدند و این در حالی است که در سند تاکید شده بود که این زیر نظامها در سال نخست پس از ابلاغ تدوین و سپس اجرا شوند. نکته حائز اهمیت این است که این 6 زیر نظام پس از 6 سال تاخیر تدوین شد! که این تاخیر 6 ساله باعث پدید آمدن چالشهای جدی شد. سومین دلیل این است که پس از گذشت 10 سال هنوز برای اجرای سند و راهکارهای 131گانه «شاخص» نداریم.
* نبود شاخص چگونه باعث تاخیر در اجرای سند تحول بنیادین شده است؟
در نظر بگیرید زمانی که نهادهای نظارتی سؤال میکنند که سند تحول بنیادین چقدر اجرا شده است؟ آموزش و پرورش طی سالهای اخیر گزارش میداده که 15 درصد، 20 درصد، 40 درصد اجرا شده است. اما سؤال جدی این است که این گزارشها براساس چه شاخص و چه نظام سنجشی انجام شده است؟ متاسفانه هیچ شاخص مشخصی که تعیین کند سند چه میزان محقق شده و کدام راهکارها اجرا و کدامها اجرا نشدند وجود ندارد. به همین دلیل حضرت آقا اخیرا تاکید داشتند که در حوزه شاخصگذاری برای سند تحول بنیادین اقدام شود.
* علاوهبر این رهبر انقلاب تاکید داشتند که سند اگر ایراد دارد مورد بازنگری قرار بگیرد!
بله. در خود سند به صراحت عنوان شده که هر پنج سال مورد بازنگری قرار بگیرد این در حالی است که پس از 10 سال سند تحول مورد بازنگری قرار نگرفته است. اما باید توجه داشت زمانی میتوان سند را مورد بازنگری قرار داد که به مرحله اجرا برسد و چالشها و ضعفها مشخص شوند.
چهارمین دلیلی که مانع اجرای سند شد این بود که در بسیاری از راهکارهای سند، اشاراتی شد به اصلاح برخی از قوانین و ساز و کارها و ضوابط قانونی که متاسفانه این اتفاق نیفتاد. تنها قانونی که ذیل سند طی این 10 سال تصویب شد قانون رتبهبندی معلمان بود.
این در حالی است که در سند به اصلاح قانون شوراها تاکید شده است، همچنین قانون نظام بازنشستگی خاص معلمان باید پیشبینی شود. درباره اصلاح قانون بازگشایی مدارس و تنظیم برنامه زمانی مدارس تاکید شده است. درباره همین قانون بازگشایی مدارس باید اقدام میشد چرا که تغییرات آب و هوایی و مسائل مرتبط با جغرافیا و... نظام تعلیم و تربیت را نیازمند یک برنامه منعطف در بازگشایی مدارس کرده است. مهرماه آذربایجان شرقی با مهرماه سیستان و بلوچستان تفاوت دارد. ساعت 12 هرمزگان با ساعت 12 آذربایجان متفاوت است. این در حالی است که در قانون بازگشایی تاکید شده تمام دانشآموزان کشور در یک ساعت مشخص حاضر شوند و در یک ساعت مشخص به خانه بازگردند. با این حال، در سند تحول به این مهم یعنی اصلاح قانون بازگشایی مدارس تاکید شده است اما طی این سالها از این بستر قانونی که اجازه اصلاح داده بود استفاده نشد. در مقابل میبینیم که در این سالها 11 قانون درباره تعیین تکلیف نیروهای حق التدریس تصویب شده است اما حتی یک بند قانونی در حوزه اجرایی شدن سند تحول بنیادین تصویب نشده است. در این سالها هشت قانون مبتنی بر سند تحول بنیادین باید به تصویب میرسید که متاسفانه اینچنین نشد.
*اصلاح و بازنگری و تصویب قوانینی که مورد اشاره قرار دادید وظیفه چه شخص یا سازمانی بوده است؟
وظیفه دولت بوده است. در واقع آموزش و پرورش و شورای عالی آموزش و پرورش باید نسبت به اصلاح ضوابط و قوانین اقدام میکردند و دولت در قالب لایحه به مجلس ارائه میداد. اما طی هشت سال دولت قبل حتی یک لایحه در حوزه آموزش و پرورش ارائه نشد. تنها لایحه نظام رتبهبندی معلمان بود که در واپسین روزهای دولت قبل آن هم با کلی اشکال و ابهام به مجلس رفت که این اشکالات سبب شد مجلس شورای اسلامی یکسال درگیر اصلاح آنها شود.
* به موانع اجرای سند بازگردیم.
پنجمین دلیلی که سبب اجرایی نشدن سند شد این است که برنامهها، راهکارها و اقدامات، مبتنی بر سند پیشبینی نشده است. بهعنوان نمونه، در سند به صراحت تاکید شده است که وزارت آموزش و پرورش مکلف است تا پایان برنامه ششم توسعه نسبت به ایجاد موزههای علم و فناوری اقدام کند. یا اینکه، وزارت آموزش و پرورش مکلف است در ایجاد مدارس و زیرساختهای آموزشی چشمانداز 50 سال آینده را ببیند. تنوع بخشی به محیطهای یادگیری، طراحی و اجرای فضاهای ورزشی، پرورشی، کتابخانه، نمازخانه و... در مدارس و محیطهای آموزشی از دیگر تکالیفی بوده که بر عهده آموزش و پرورش گذاشته شده است. چنین راهکارهایی ملموس، واضح و از جنس اقدام هستند، اما اکنون جای سؤال است که آموزش و پرورش طی سالهای اخیر برای اجرای این راهکارها چه اقدامهایی کرده است؟ با اینکه سند در این راهکارها به صورت مصداقی رفتار کرده است اما متاسفانه میبینیم که آموزش و پرورش برای ایجاد موزههای علم و فناوری اقدام عملیاتی و جدی نداشته است.
ششمین دلیل مربوط به عدم شناسایی عوامل سهیم و موثر و مشارکت آنها در اجرای سند است که اتفاقا مورد تاکید سند تحول بنیادین است. میخواهیم سند تحول بنیادین را اجرایی کنیم اما نقش رسانه ملی، نقش وزارت فرهنگ، نقش سازمان تبلیغات، نقش وزارت بهداشت، نقش وزارت ورزش و جوانان، نقش معاونت علمی و فناوری و... چقدر دیده شده است؟ متاسفانه در این سالها نقش عوامل سهیم و موثر پیشی بینی نشد. سند تحول، سند تحول بنیادین نظام تعلیم و تربیت است که یک عضو آن آموزش و پرورش است. باید سهم سایر اعضای این نظام از اجرا نیز مشخص و یک تقسیم و تسهیم کار ملی در حوزه اجرای سند پیشبینی شود که نشده است. متاسفانه در حال حاضر نقشه راه مشخصی وجود ندارد. اینکه میگوییم آموزش و پرورش یک عضو اجرای سند است به این دلیل است که دانشآموز چهار ساعت در شبانهروز و 160 روز در سال در اختیار آموزش و پرورش است اما 200 روز دیگر در اختیار آموزش و پرورش نیست، خب نقش سایر دستگاههایی که این اوقات را باید با برنامهریزی مشخص پر کنند چیست و چقدر دیده شده است؟
هفتمین مانع اجرای سند، توجه نداشتن به ارتباط مدرسه- مسجد- خانواده است. متاسفانه هیچ ایده، ضابطه و نقشه راهی برای مشارکت دو نهاد فرهنگی و اجتماعی مسجد و خانواده در ارتباط با مدرسه برای تربیت فرزند نداریم. مطلوب ما این بوده و هست که بخشی از زمان دانشآموز که در اختیار مدرسه و خانواده نیست در محیطهای فرهنگی مانند مساجد سپری شود. بهصراحت در سند تحول بنیادین گفته شده مدرسه یکی از مهمترین کانونهای تربیتی محله است. این در حالی است که توجه نکردن به این مهم سبب شده تا دانشآموز به محیطهای دیگری که در محلات ایجاد شدهاند متمایل شود و این یعنی کمرنگ شدن نقش مدرسه. متاسفانه نگاه این نبوده که مدرسه بهعنوان یک کانون مهم تربیتی در محل تقویت شود. در این مسیر باید پشتیبانهایی برای اجرایی شدن برنامههای تربیتی مدارس در نظر گرفته میشدند که چنین نشد. در حال حاضر حدود 80 هزار مسجد در کشور داریم که هرکدام از اینها میتوانستند پشتیبان یکی از مدارس شوند. بالغ بر 60 هزار کانون فرهنگی مساجد داریم که میتوانستند بهعنوان کانون فرهنگی مدارس فعالیت کنند که سبب تقویب ایجاد ارتباط مدرسه-مسجد-خانواده شود.
* تدوین نقشه راهها، پیشبینی نقش سایر نهادها و تمام بایدهایی که عنوان کردید وظیفه چه سازمانی بوده است؟
وظیفه آموزش و پرورش و بهویژه شورای عالی آموزش و پرورش بوده است.
* که این شورا در دولت سابق حتی یک جلسه هم به ریاست رئیسجمهور برگزار نشد؟!
بعد از حدود 10 سال این شورا به ریاست آقای رئیسی، رئیسجمهور دولت سیزدهم برگزار شد.
* با این توضیحات، اینطور میتوان نتیجه گرفت؛ اینکه آموزش و پرورش صرفاً بر مسائل آموزشی متمرکز بوده و موضوعات پرورشی جایگاه مشخصی در برنامههای آموزش و پرورش نداشته، دلیلش اجرایی نشدن سند تحول بنیادین بوده که نگاه مشخص و ویژهای به حوزه تربیتی، پرورشی و مهارتی دارد.
در این رابطه باید نگاه سند تحول بنیادین به معلم و دانشآموز را بدانیم. سند میگوید دانشآموز متربی است و باید تربیت شود و معلم مربی است و تنها مدرس نیست و وظیفه معلم صرفاً این نیست که در کلاس حضور پیدا کند و یک سری علوم را به دانشآموز منتقل کند. هدف سند این است که دانشآموز 6 ساحتی تربیت شود که مهمترین آن همان ساحت عبادی- اعتقادی- اخلاقی است. برای اینکه معلم نقش مربی داشته باشد و معلم ریاضی، فیزیک، شیمی و... بتواند این نقش را ایفا کند و نه نقش مدرس را، اولا؛ باید نظام تربیت معلم و نظام توانمندسازی معلمان اصلاح میشد. به عبارت دیگر اگر میخواهیم دانشآموز تمام ساحتی تربیت شود، معلم باید تمام ساحتی باشد.
* با توجه به اظهارات شما، در حوزه تربیت معلم نیازمند یک سند تحول بنیادین هستیم.
احسنت!
* با این تفاسیر آیا تغییر نظام تعلیم و تربیت از تربیت معلم که هم آموزش بود و هم تربیت به دانشگاه سبب نشد تا معلم صرفاً در یک محیط آموزشی تعلیم داده شود و موضوعات تربیتی کمرنگ شوند؟
دانشگاههای شهید رجایی و فرهنگیان هر دو تربیت معلم هستند، مسئله ما اسم نیست.
* اما روش تغییر کرده و مانند گذشته معلمان تربیت نمیشوند.
کاملا درست است. اگر قرار است در حوزه ارتقاء جایگاه پرورشی و تربیت تمام ساحتی دانشآموز اقدامی انجام شود، اقدامهای سطحی گذرا است. مثلا تقویت اردوها، غنیسازی اوقات فراغت، پرداختن به فعالیتهای فرهنگی و... قطعا باید مورد توجه قرار بگیرند اما اقدام زیربنایی مسئله تربیت معلم است. اصلاح سرفصلهای درسی دانشگاه برای تربیت معلم تمام ساحتی و برای تربیت معلم چند مهارتی مهمترین اقدام و اثرگذارترین اقدام در راستای ارتقاء جایگاه پرورشی و تربیتی است.
* به نظر میرسد که در گذشته چنین برنامهای در دانشگاه فرهنگیان و شهید رجایی نبوده، اکنون چطور؟
خوشبختانه در دوره جدید مدیریت دانشگاه فرهنگیان این اتفاقات در حال شکل گرفتن است. سابقه نداشته که دانشگاه فرهنگیان با معاونین و رؤسای سازمانهای مرتبط با آموزش و پرورش نشستی داشته باشد و نسبت به اینکه شما چه نیاز دارید تا ما تربیت کنیم، هماندیشی داشته باشد. اما اکنون طی مدت ریاست جدید دانشگاه فرهنگیان، این اقدامها و نیازسنجیها در حال انجام است.