سرویس سیاسی-
موضوع مهم در این میان آن است که مصاحبه شونده به شرق میگوید: «به باور من مکانیسم ماشه جدیترین مانع برای جذب سرمایه خارجی در جمهوری اسلامی ایران بود... نکته چهارم در پاسخ به سؤال نخست ناظر به خویشتنداری یا صبر استراتژیک جمهوری اسلامی ایران بعد از خروج دونالد ترامپ از برجام است. در آن یک سالی که این سیاست در دستور کار تهران بود، حدود 10 بار رسما اعلام کردیم که متعهد به برجام هستیم؛ درحالیکه ایالات متحده بهصورت یکجانبه تحریمهای گسترده و بیسابقهای را علیه ایران اعمال میکرد.»
مکانیسم ماشه یکی از چندین ایراد اصلی است که به مذاکره کنندگان برجام باز میگردد. تیم دیپلماسی کشورمان به سرپرستی ظریف در حالی گنجاندن مکانیسم ماشه را در متن برجام پذیرفتند که حتی تیم دیپلماسی روسیه نیز به خطر آن پی برده و مخالف گنجاندن آن در برجام بود. همین روزنامه شرق در تاریخ 3شهریور 1399 گزارشی را با این عنوان منتشر کرد: «روسها همچنان مخالف مکانیسم ماشه».
نکته مهم دیگر این است که چرا طیف موسوم به اصلاحطلب با وجود آنکه 2بار بدعهدی اروپا و آمریکا را در 2توافق هستهای گذشته دیدهاند باز هم اصرار دارند تیم مذاکرهکننده ایرانی از فکر تضمین منصرف شود! این اصرار به قدری عجیب است که شائبه کارچاق کنی در قبال وعده و وعیدی را به ذهن مخاطب متبادر میکند وگرنه چرا این طیف این همه اصرار دارد که بار دیگر کشور در گرداب بدعهدی غرب فرو افتد؟!
در گفتوگوی مذکور نیز بار دیگر شرق از موضع ایران برای گرفتن تضمین از آمریکا انتقاد میکند که مصاحبه شونده در پاسخ میگوید: «اولا من در کل این شروط را [تضمین عدم خروج آمریکا و لغو همه تحریمها] کاملا درست و بهحق میدانم؛ چون همانگونه که قبلا اشاره کردم، اگرچه شما به عملکرد دولت رئیسی در مذاکرات برجام و ابهام تهران در این حوزه انتقاد جدی دارید[!!]، اما به هماناندازه باید عملکرد ایالات متحده و دولتهای اوباما، بایدن و ترامپ را هم زیر سؤال برد. بنابراین عملکرد آنها هم در شکلگیری، تداوم و تشدید بنبست برجامی بسیار پررنگ بوده است.»
کارایی نداشتن برجام را از نزدیک دیدم
نکته مهم دیگر در مصاحبه شرق تناقضگویی مصاحبه شونده است. وی در جایی از این مصاحبه مانند دیگر اصلاحطلبان مدعی میشود: «تلاشهای داخلی در ایران از طرف مجلس یازدهم بود که با برخی طرحها و قوانین خود دست دولت دوازدهم را برای هرگونه مصالحه، مذاکره و توافقی بست.»
اما در جایی دیگر از همین گفتوگو مصاحبهشونده میگوید: « ایران بعد از یک سال صبر استراتژیک در برابر تحریمهای یکجانبه ترامپ، سیاست کاهش تعهدات برجامی را اجرائی کرد. به باور من این سیاست یک سیاست کاملا درست و عقلانی بود.»
کاهش تعهدات برجامی با قانون مجلس صورت گرفت که مصاحبه شونده در جایی آن را درست و در جایی دیگر به قصد تخریب مجلس یازدهم علیه آن سخن میگوید که این تناقض گویای میزان اعتبار استدلالهای طیف اصلاحطلب است. لازم به ذکر است که ایران در زمان دولت روحانی به صورت یکجانبه تعهدات برجامی را اجرا میکرد و این اجرای یکجانبه نوعی توهین و بیاحترامی به ملت ایران بود.
در بخش دیگری از این گفتوگو مصاحبه شونده به صراحت گفته است که کارایی نداشتن برجام را از نزدیک در اروپا دیده است: «در یک تحلیل درست و جامع، اول ایالات متحده بود که با کنارگذاشتن برجام مشکلات بعدی را تا به اکنون رقم زد؛ یعنی عملکرد واشنگتن هم در ابهام کنونی تهران بیاثر نیست. بههرحال در سایه همان نکتهای که قبلا اشاره کردم (نبود اجماع سیاسی)، دولت ترامپ بعد از حدود دو سال از برجام خارج شد. هرچند در آن دو سال هم توافق هستهای با روی کار آمدن دونالد ترامپ در حوزه تجاری و اقتصادی کارایی خود را برای ایران از دست داده بود. من در آن زمان سفیر ایران در آلمان بودم و از نزدیک کارایینداشتن برجام را دیدم.»
چرا در برابر غرب اصلاحطلبان به ناچیزترینها قانع هستند؟!
روزنامه آرمان ملی در یادداشتی به موضوع مذاکرات هستهای و پیشنهاد اخیر جوزف بورل، هماهنگکننده ارشد سیاست خارجی اتحادیه اروپا پرداخت و نوشت: «از اظهاراتی که از مسئولان سیاست خارجی کشورمان دیدیم، مشخص است که این پیشنهاد خیلی در چارچوب آن اهدافی که مسئولان سیاست خارجی ایران مدنظر دارند ارزیابی نمیشود و این هم باعث میشود امیدواری چندانی نسبت به این پیشنهاد جدید بورل وجود نداشته باشد اما قطعاً و یقیناً راهی جز دیپلماسی هم برای حل این مسئله وجود ندارد.»
در ادامه این مطلب آمده است: «هم ایران و هم طرفهای مقابل راهی جز دیپلماسی ندارند و شرایط بینالمللی هم طوری است که تنها راهحل این مشکل که خود طرف مقابل بیشتر به آن دامن زده، ورود به مذاکرات و انتخاب راهحل دیپلماتیک باشد اما این راهحل دیپلماتیک کی به نتیجه میرسد، خیلی مهم است و بستگی به تعدیل مواضعی دارد که از طرفین دیده شود. بهخصوص طرف آمریکایی در ارتباط با مسئله تحریمها که برای ایران حیاتی است باید نرمش و انعطاف بیشتری به خرج دهد. آنچه برای ایران حیاتی است برداشته شدن تحریمهاست که بتواند از مواهب اقتصادی توافق بلندمدت با طرفهای مقابل خود سود ببرد. با توجه به اظهارنظرهای صورت گرفته به نظر نمیرسد پیشنهاد بورل آن منافع حداکثری و اختیاراتی که ایران دارد را برآورده کند اما بههرحال اینکه این پیشنهاد ارائه میشود، حداقل حسنش این است که همچنان راه دیپلماسی را باز گذاشته و این خودش میتواند امیدوارکننده باشد. در اوج بحرانها همیشه راهکارهای دیپلماتیک وجود دارد.»
مدعیان اصلاحات در تحلیل موضوع هستهای نمیخواهند از تهدید و تحریمهای آمریکا بهویژه تحریمهای اخیر در حوزه پتروشیمی سخنی بگویند. آنها با سیاست سازش و انفعال درصدد آن هستند هر اقدامی که از سوی غربی سر میزند را بهعنوان دیپلماسی و ابتکار عمل و یا نکته امیدوارکننده جا بزنند.
لاپوشانی حمایت مدعیان اصلاحات از مفسدان اقتصادی
روزنامه جمهوری اسلامی بدون اشاره به حمایت مدعیان اصلاحات از مفسدان اقتصادی و تسهیل فساد در دولت اصلاحطلبان، ژست مدعی گرفت و منتقد مفاسد اقتصادی شد.
این روزنامه در سرمقاله خود نوشت: «در دهههای اخیر، تلاش برای مبارزه با فساد، بسیار مورد تاکید قرار گرفت ولی هیچ اقدامی برای شایسته گزینی که مقدمه شایسته سالاری است صورت نگرفت. انتخاباتها تحت تاثیر گزینشهای سلیقهای و یکجانبهنگر قرار گرفتند و در این گردونه انحصاری، بسیاری از افراد شایسته از گردونه خارج شدند. در انتصابات، رفیق گزینی، قوم و خویش گزینی و جناح گزینی جایگزین شایسته گزینی شدند و نتیجه این شد که شایسته سالاری بهطور کامل منزوی شد. در چنین شرایطی بود که پاکدستی به کیمیائی دست نیافتنی تبدیل شد و دیو بیرحم مفاسد اقتصادی رخ نمود و زمینه را برای بحران اقتصادی، زد و بندهای سیاسی، بیعدالتی و رشد فاصله طبقاتی فراهم ساخت.»
روزنامه جمهوری اسلامی در مطلب خود هیچ اشارهای نکرده که مدعیان اصلاحات صراحتاً و تمام قد از مفسدان اقتصادی دانهدرشت مانند مهآفرید خسروی، شهرام جزایری و مدیران نجومی بگیر دفاع کردند و آنها را کارآفرینهای نابغه و استیو جابزهای ایرانی لقب دادند. اشاره نمیکند که طیف مدعی اصلاحات آلوده به دست و دلبازیهای شهرام جزایری مفسد اقتصادی بزرگ دوره اصلاحات هستند و اصلاحطلبان مجلس ششم از وی دریافتیهای هنگفت داشتند. حتی تصاویری منتشر شد که از کلهپاچهخوردن شهرام جزایری همراه الیاس حضرتی مدیر مسئول روزنامه زنجیرهای اعتماد حکایت میکرد.
سرمقاله روزنامه مذکور لاپوشانی میکند که مدعیان اعتدال و اصلاحات پایهگذار بسیاری از مفاسد اقتصادی، تعطیلی کارگاهها و کارخانهها، بیکاری کارگران و ضربه به معیشت مردم بودند. فساد بزرگ 15 هزار میلیاردی در «صندوق ذخیره فرهنگیان»، «هاشم یکهزارع» مدیرعامل ایرانخودرو به اتهام فساد و رانت در صنعت خودروسازی، رئیسسازمان خصوصیسازی، برادر و دستیار روحانی، برادر معاون اول روحانی (جهانگیری)، داماد و دختر و پسر چند وزیر در دولت برجام و دیگر هیچ، حیف و میل 18 میلیارد دلار ارز به همراه واگذاری نامشروع و توأم با زدوبند برخی کارخانهها و واحدهای تولیدی بزرگ دولتی (ماشینسازی تبریز، آلومینیوم المهدی، نیشکر هفتتپه، کشت و صنعت مغان و...) در دولت اصلاحطلبان اتفاق افتاد و قوه قضائیه با وجود کارشکنی و تهدیدهای امثال روحانی و دیگران، پای مفسدان کلان را به دادگاه کشاند.
موارد فوق، بخش کوچکی از مفاسد و رانتخواری در دولتهای یازدهم و دوازدهم (اصلاحات ـ اعتدال) بوده است اما روزنامه جمهوری اسلامی در حال توجیهگری و انحراف اذهان بود، امروز هم به دلیل پادویی برای اشرافیت غربگرا جرأت و شرافت بیان این واقعیتها را ندارد.