اخبار ویژه
کوئنسی: اروپا بیش از هر زمان دیگر به توافق با ایران نیاز دارد
یک اندیشکده آمریکایی به اروپا و آمریکا هشدار داد عدم توافق هر چه سریعتر با ایران، میتواند مشکلات و گرفتاریهای غرب در بازار انرژی جهان را چند برابر کند.
اندیشکده کوئنسی با اشاره به تردیدهای بایدن که احتمالا با نزدیک شدن به زمانِ انتخابات میان دورهای کنگره بیشتر هم خواهد شد، نوشت: مقامات اروپایی اکنون تا حد زیادی درگیرِ جنگ اوکراین هستند. با این همه، آنها باید بدانند که فروپاشی توافق هستهای با ایران میتواند نه تنها به تشدید تقابل بینجامد، بلکه همچنین میتواند مشکلات اروپاییها را در بازار جهانی انرژی چند برابر کند. آنها باید برای مقابله با این خطرات، قویا از مسیرِ دیپلماسی و تعامل با ایران حمایت کنند.
مقامات ایرانی به شدت در مورد اینکه توافق جدید با محوریت احیای برجام، توافقی با دوام باشد، تردید دارند. آنها مشخصا از تجربهای که در دوره ترامپ کسب کردهاند به خوبی آموختهاند که توافقات و تعهداتی که یک رئیس جمهور در آمریکا امضا میکند و میپذیرد، به هیچ عنوان برای رئیس جمهور بعدی ایجاد الزام نمیکنند. در شرایط کنونی نیز که نیروهای انقلابی در ایران تا حد زیادی دستِ برتر را در دولت، مجلس و قوه قضائیه دارند، مقامهای ایرانی حساسیت بیشتری را در مورد این مسئله دارند که حتما توافقی معتبر و قابل اتکا را به امضا برسانند. مهمتر از همه اینکه ایران نمیخواهد بار دیگر اسیرِ بدعهدیهای آمریکا شود.
از سوی دیگر، نوعی حس فزاینده و رو به رشد در تهران دال بر این مسئله وجود دارد که دموکراتها جهت تداوم حضور خود در کاخ سفید برای دوره دوم(در دوره ریاست جمهوری بایدن)، بسیار ضعیف هستند. درست به همین دلیل، هر دستاورد و توافقی که ایران در قالب یک توافق جدید با دولت بایدن کسب کند، عمری کمتر از دو سال خواهد داشت و بار دیگر میتواند چالشهای متعددی را برای ایران ایجاد کند.
همچنین تاکیدات بایدن مبنی بر ضرورت انجام مذاکرات گستردهتر برای تعهدات طولانیتر ایران هم مقامات ایرانی را با شک و تردید و نگرانیهای زیادی همراه کرده است. آنها به شدت نگرانند که به محض امضا شدن یک توافق، دولت آمریکا بار دیگر به اِعمال دور تازهای از تحریمها علیه ایران تهدید کند و رفع آنها را منوط به انجام مذاکرات گستردهتر با ایران
(ورای مسئله هستهای ایران) اعلام نماید.
رفع تحریمهای آمریکا میتواند تا حدی به بهبود وضعیت اقتصادی در ایران کمک کند. از این رو، بهتر است که آمریکا و متحدان اروپایی آن در شرایط کنونی بستهای از ابتکارهای اقتصادی و سیاسی را که میتوانند ایران را تشویق به امضای توافق کنند، هرچه سریعتر ارائه کنند. این مسئله به نوعی در راستای منافع کشورهای غربی قرار دارد زیرا آنها جدای از اینکه میتوانند پایبندی ایران به برجام را طلب کنند، در عین حال میتوانند در شرایط فعلی که نیازهای انرژی در غرب به دلیل جنگ اوکراین اوج گرفته، از منافع انرژیِ ایران بهره ببرند و یک محیط امن منطقهای را هم در خدمت منافع متحدان خود در خاورمیانه ایجاد نمایند.
مانع عمده و اساسی که در مسیر احیای برجام وجود دارد، عدم میل و جسارت جو بایدن جهت انجام نبرد و منازعات سیاسی پُرهزینه داخلی با محوریت معادله اتمی ایران است. تردیدهای بایدن که احتمالا با نزدیک شدن به زمانِ انتخابات میان دورهای کنگره آمریکا بیشتر نیز خواهند شد، برخی از رهبران اروپایی را واداشته که تاکید کنند بایدن عملا با سیاستهای معیوب خود در حال حرکت به سمت ایجاد یک بحران تمام عیار در چهارچوب معادله اتمی ایران است.
درست به همین دلیل است که اروپاییها در شرایط کنونی باید به نحوی فعالانه دیپلماسی خود در رابطه با ایران و آمریکا را فعال سازند. مقامات اروپایی در گفتگوها و رایزنیهای خود با دولت آمریکا باید به منافعی که از انعقاد توافقی جدید در چهارچوب معادله احیای برجام دارند و ماهیت آنها نیز بلند مدت است، تاکید کنند. در واقع، آنها باید نوعی فشار سیاسی را به دولت بایدن جهت حصول توافق با ایران وارد کنند.
اکنون نیازِ اروپا به احیای توافق برجام، بیش از هر زمان دیگری است.
گزارش بلومبرگ از تورم و رکود نگرانکننده در اروپا
خبرگزاری بلومبرگ با نگرانکننده توصیف کردن شرایط اقتصادی غرب، پیشبینی کرد که اقتصاد اروپا به زودی وارد شرایط رکود اقتصادی شود.
بلومبرگ مینویسد: در ماههای اخیر، وضعیت اقتصاد جهان نگرانکننده شده؛ زیرا به علل گوناگون، احتمال بروز رکود در اقتصادهای بزرگ به ویژه اقتصاد آمریکا و منطقه یورو افزایش یافته است. نهادهای تحلیلگر، با اشاره به اقدامات بانک مرکزی برای مهار تورم اعلام کردهاند که ریسک رکود در اقتصادهای بزرگ طی دو تا سه فصل آینده افزایش یافته است. اقتصاددانهای بانک «مورگان استنلی» هفته گذشته اعلام کردند که انتظار دارند، اقتصاد منطقه یورو در سه ماه چهارم سال جاری میلادی، به رکود دچار شود و عامل اصلی این رکود، کاهش عرضه انرژی از سوی روسیه است. از دید آنها، در سه ماه چهارم امسال و سه ماه نخست سال آینده، تولید ناخالص داخلی منطقه یورو کاهش مییابد. به باور تحلیلگران، اگر پس از نشست ماه سپتامبر، افق اقتصاد منطقه یورو خیلی نگرانکننده شود، شاید بالا بردن نرخهای بهره متوقف شود. روسیه اخیرا عرضه گاز به اروپا را کمتر کرده است. واقعیت این است که اقتصادهای اروپایی به انرژی صادراتی روسیه به شدت وابسته هستند. اقتصاددان بانک «ایانجی» میگوید: «تحریم نفتی اتحادیه اروپا علیه روسیه و کاهش عرضه گاز روسیه به برخی کشورهای اروپایی از جمله آلمان، ایتالیا و اتریش طی ماه گذشته، زمینه رشد شدید نرخ تورم را فراهم کرد.» رشد نرخ تورم، مشکل جهانی است و در آمریکا و بریتانیا نیز فشارهای تورمی شدید است. وضعیت نرخ تورم در منطقه یورو سبب میشود که بانک مرکزی اروپا برای مهار قیمتها تحت فشار بیشتری قرار گیرد. بانک مرکزی اروپا قصد دارد برای نخستینبار طی 11سال گذشته، در ماه جاری سیاستهای حمایتی را محدود کند.
از سال گذشته، نرخ تورم در منطقه یورو هر ماه بالا رفته است. موسسه رتبهسنجی فیچ در گزارش جدید خود آورده است؛ ریسک سهمیهبندی انرژی در منطقه یورو به شدت افزایش یافته؛ زیرا در عرضه گاز روسیه اختلال پدید آمده. کاهش اخیر عرضه گاز روسیه به اروپا سبب شده است تا نگرانیهایی درباره اقدامات آینده این کشور یعنی استفاده از صادرات گاز به عنوان ابزار سیاسی، افزایش یابد. تداوم اختلال عرضه گاز از خط لوله «نورد استریم1» اگر با واردات گاز از منابع دیگر جبران نشود، منطقه یورو در زمستان که اوج مصرف گاز است، با مشکل تامین گاز مورد نیاز خود مواجه میشود.
کشورهای یادشده تلاش کردهاند بر ذخیره گاز خود بیفزایند و از وابستگی به انرژی روسیه بکاهند؛ اما در هر حال، کمبود وجود خواهد داشت و حالا احتمال سهمیهبندی گاز برای صنایع در حال افزایش است. در صورتی که این سهمیهبندی رخ دهد، رشد تولید ناخالص داخلی منطقه یورو، امسال و سال آینده کمتر خواهد بود؛ زیرا سهمیهبندی از تولید صنایعی که از گاز طبیعی استفاده میکنند میکاهد و به زنجیرههای عرضه لطمه وارد میکند. در سالهای اخیر، بخش بزرگی از گاز موردنیاز منطقه یورو، به ویژه آلمان که بزرگترین اقتصاد اروپاست، از روسیه تامین شده است. کارشناسان موسسه فیچ، اخیرا از یک مدل برای ارزیابی تاثیر عرضه گاز روسیه به اروپا استفاده کردهاند. در این مدل مشخص شد که اگر عرضه گاز روسیه به اروپا قطع شود، به اقتصاد این قاره و آلمان لطمه وارد میشود. میزان دقیق خسارات به اقتصاد منطقه یورو، به وضعیت سهمیهبندی گاز وابسته است. آلمان معتقد است، 10 درصد کمبود گاز خواهد داشت؛ اما این نوع تخمینها خوشبینانه هستند. تلاش برای تامین گاز و زغالسنگ و جبران قطع گاز روسیه با چالشهایی مواجه خواهد بود. از سوی دیگر، برنامه اتحادیه اروپا برای پر کردن مخازن گاز تا 80 درصد تا چهار ماه آینده، با موانعی مواجه است. نکته نگرانکننده دیگر این است که در تخمین تاثیر کاهش عرضه گاز روسیه بر رشد اقتصاد، برخی فاکتورها نظیر شوک به درآمد خانوادهها و مصرف شهروندان تحت تاثیر قیمتهای بالای انرژی در نظر گرفته نشده است.
واشنگتنپست: آمریکا راه را گم کرده و در آستانه زوال ملی است
اغلب مردم آمریکا پیشبینی میکنند که کشورشان راه خود را
گم کرده است.
این ارزیابی را روزنامه واشنگتنپست منتشر کرده و در توضیح آن نوشت: امروز بسیاری از ما آمریکاییها، به جای درخشش بنیانگذاران آمریکا، چهرهای عصبانی و آسیبدیده را در آمریکا میبینیم. از منظر فراحزبی، تقریبا هر آمریکایی صرفنظر از دیدگاه سیاسیاش این پیشبینی را دارد که ایالاتمتحده راه خود را گم کرده است. ما چقدر به خطر زوال ملی نزدیک هستیم؟ اندیشکده داخلی پنتاگون پژوهشی را «مایکل جی. مازار» پژوهشگر ارشد موسسه رند، درباره این مسئله انجام داده است.
نتیجه نگرانکننده این پژوهش آن است که آمریکا در حال از دست دادن بسیاری از هفت ویژگی ضروری خود برای موفقیت رقابتی است: جاهطلبی و اراده ملی، هویت ملی واحد، فرصت مشترک، حالت فعال، نهادهای مؤثر، جامعه یادگیرنده و سازگار و تنوع و کثرتگرایی رقابتی. مازار مینویسد: پژوهشگران بهطور یکسان استدلال کردهاند که از روح ماجراجویی، تجربه و عزم برای بازسازی آینده که در آمریکاییها وجود داشت فرو کاسته شده است.
نظرسنجیها نشان میدهند که سه چهارم افراد مورد بررسی در سال ۲۰۱۹ میلادی از این که کشور به کجا میرود، ناراضی بودند. یک مطالعه در سال ۲۰۱۸ میلادی گزارش داد که بیش از ۶۰ درصد از شرکت کنندگان در نظرسنجی «بیشتر از امید احساس ترس داشتند» و آمریکاییها در سراسر خطوط حزبی به نهادهای کشورشان اعتماد ندارند. نظرسنجی در سال ۲۰۱۸ میلادی نشان میداد که تنها ۱۰ درصد از نحوه عملکرد دموکراسی «بسیار راضی» بودند. همچنین، نتیجه این پژوهش نشان داد که دو سوم از پاسخدهندگان موافق هستند که «مقامهای دولتی به آنچه من فکر میکنم اهمیتی نمیدهند».
وحدت و انسجام ملی آمریکایی رو به زوال است. کشوری که در جذب گروههای مختلف به شکلی موثر عمل کرده بود، اکنون از هم گسیخته به نظر میرسد و این ایده که هرکس وارد آمریکا میشود بدون توجه به این که از کدام سرزمین است، ضرورتا آمریکایی، برای بسیاری از مردم قدیمی و منسوخ شده به نظر میرسد. هویتهای مجزای ما هزینه دارد.
مازار همچنین محدودیتهای فزایندهای را پیش روی آمریکا میبیند. او به شواهدی از افزایش نابرابری اشاره میکند. در فاصله سالهای ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۶ میلادی، متوسط دارایی خالص طبقه متوسط ۲۰ درصد و طبقه کارگر ۴۵ درصد کاهش یافت. در هر نسل از سال ۱۹۴۵ میلادی، کودکان کمتر از والدین خود پول بیشتری به دست آوردهاند. این مشکلات واضح است، اما دولت مایل یا قادر به اصلاح آنها نبوده است. مازار، ارزیابی بانک جهانی را از کاهش تدریجی اثربخشی حکومت در ایالاتمتحده طی
۲۰ سال گذشته نقل میکند. بهرهوری بخش خصوصی برای دههها راکد بوده است و شرکتها با بوروکراسی دست و پنجه نرم میکنند.
نتیجهگیری؛ آزار و دلسردکننده. او استدلال میکند که وقتی کشورها شروع به شکست میکنند، این یک حلقه بازخورد منفی است، یک همافزایی سمی. نیرویی که میتواند روند زوال را معکوس کند با بیاعتمادی و اطلاعات نادرست تضعیف میشود. برخی از مردم به قدری عصبانی میشوند که میخواهند خانه را آتش بزنند و از نو آغاز کنند.