نگاهی به اهمیت تأکید رهبر انقلاب پیرامون امیدآفرینی در جامعه (بخش نخست)
یأس و امید ؛ دوگانهای سرنوشتساز برای ترسیم آینده کشور
رضا الماسی
هر کسی که مردم را از آینده ناامید کند برای دشمن دارد کار میکند؛ چه بداند، چه نداند.
هر کسی ایمانهای مردم را تضعیف کند به سود دشمن دارد کار میکند؛ چه بداند، چه نداند. هر کسی مردم را نسبت به فعّالیّت و تلاش و برنامهریزیهای مسئولین کشور بیاعتقاد و بدبین بکند، دارد به سود دشمن کار میکند؛ چه بداند، چه نداند.
(رهبر معظم انقلاب – 31 مرداد 95)
به فرموده رهبر انقلاب؛ امروز سعی دشمن این است که ایمان دینی، امید مردم، امید خوشبینی به آینده و مدیریّت کشور را تضعیف کند. هدف اصلی آنها این است که مردم را به این نتیجه برسانند که راهها بنبست و خطا است و مسئولین کشور، مدیریّت بلد نیستند و نمیتوانند کشور را اداره کنند.
ضرورت فهم درست از مسئله امید
برخی در روزهای اخیر در اقدامی هماهنگ تلاش کردند تا تذکر مهم و حکیمانه رهبر انقلاب را مورد هجوم یا اشکال قرار دهند. آنجا که ایشان القاء بیآیندگی ملی، بنبست و ناکارآمدی مطلق مسئولان در اداره ایران و تضعیف دین را از جمله کارهای بدخواهان ایران دانسته و پروژه دشمن معرفی کردند.
بعضی با تحتالشعاع قرار دادن منطق و روششناسی بحث ایشان در فلسفه امید، به نظر میرسد مجددا تجاهل کرده و دست به فرافکنی زدند تا خود را از موضع ضعف دور کنند. آیا واقعاً طرح بیآیندگی، بنبست و ادعای دینگریزی پروژه دشمن است؟
آقای دکتر مجتبی زارعی، عضو هیئت علمی اندیشه سیاسی اسلامی دانشگاه تربیت مدرس در این باره معتقد است: «امید مفهومی حزبی و جناحی نیست، امید برای انسان و تمدن ایرانی اسلامی، هم موضوع و هم غایت است؛ امید متغیری وابسته و موسمی نیست، امید، خود یک فلسفه است و باید از فلسفه امید حرف زد؛ امید، ملی و تمدنی است؛ اساسا به نظر بنده اگر بخواهیم فلسفه سیاسی آیتالله العظمی خامنهای را در دو سه دانش واژه اجتماعی خلاصه کنیم، میشود گفت ایشان فیلسوف امید و پیشرفت است.»
او میافزاید: «علاوه بر جایگاه بنیادین و گسترده امید در فلسفه سیاسی ایشان، به خصوص معظمله در سال ۹۸ درباره ضرورت امیدآفرینی تذکرات مهمی به جامعه نخبگانی فرمودند؛ من در آن سال همزمان در دانشگاه تربیت مدرس و بسیج استادان کشور بودم؛ وضع جامعه بغرنج بود؛ دولت ائتلافی تکنوکرات- اصلاحات سرکار بود؛ امید واهی برجام به سراب تبدیل شده بود، دولت انگیزه کار نداشت. قول و فعل دولت مأیوسانه شد، دولت و یا برخی وزراء خودزنی میکردند. بسیج مستضعفین از حیث جهاد تبیین و امیدآفرینی وارد کار شد و با اینکه از حیث فکری و عملی دولت را از تراز ملت بزرگ ایران عقب افتاده میدانستیم اما باید برای امید، کاری میکردیم، قرارگاه جهاد امیدآفرینی شکل گرفت بر اساس فلسفه امید، ما در بسیج مستضعفین خیلی زود با کسانی که در جامعه ولو از موضع اصولگرایی و یا انقلابی، خواسته یا ناخواسته به خرابی خانه امید ملی دامن میزدند مرزبندی کردیم و حتی یادم است با اینکه بسیج نیروی ملت است و هماهنگی نیروهای مردمی و افتخاری مابین آنها خیلی سخت و پیچیده و نیازمند شرح صدر و حلم مدنی در کار با حدود 30 لایه اجتماعی مردمی است با این وصف رئیسبسیج مستضعفین و مسئولان حوزههای نظارتی بسیج اعم از حوزه نمایندگی و حفاظت از حیث عقلی و شرعی و انقلابی ناقضین فلسفه امید را مورد راهنمایی و تذکر قرار میدادند. با اینکه دل نیروهای مردمی بسیج از دست دولت وقت رنجور و پرخون بود اما امید، خُلقی هویتی- ملی و فراتر از دولت حزبی وقت بود.»
این استاد دانشگاه ادامه میدهد: «نیروی بسیج، نیروی غیردولتی بوده و هست از یک سو باید دولت وقت برای کاستیها و بدعملیها و فربهیها نقادی میشد از سویی دیگر نباید خانه امید ایرانیان تخریب میشد چون دولت، یک حزب یا یک محفل نیست، دولت خانه امید ملی است؛ پس هم باید مردمی میبودیم و صدای مردم و از سویی دیگر باید به جنگ گسترده ناامیدی میرفتیم؛ از این رو بود که بسیج به عنوان ملیترین نیروی انقلاب کارش به جایی رسیده بود که هم باید به داد ملت ناامید میرسید و هم باید در دولت مأیوس از غرب و منفعل روحی تازه میدمید!»
پرهیز از برخورد سیاسی
حالا هم که رهبر انقلاب در آغاز کار دولت مردمی آیتالله رئیسی باز هم از امید و پرهیز از تولید سازمانیافته یأس میگوید برخی سیاستزدگان و صاحبان حزبهای توئیتری، تلگرامی و اینستاگرامی خیال کردند که این نظر، مصرفی دولتی دارد. اما به تصریح کارشناسان؛ امید، وزارتخانه و یا سازمانی از دولتهای مختلف نیست، امید و یأس هریک مولد دو نوع رئیسجمهور، دو وزیر، دو وکیل، دو استاندار و دو فرماندار و بخشدارند؛ امید خانه پدری ماست، امید وطن ماست، امید دین ماست، امید ذخیره تمدنی ماست؛ و به قول رهبر انقلاب، مهدی موعود ذخیره امید ماست و....
دکتر زارعی با تأکید بر این مطلب اضافه میکند: «هرکس و هرجناحی و در هر دورهای که تولید بنبست و بیآیندگی کند در واقع به جنگ با وطن آمده و دانسته یا نادانسته با دشمن میهن دست داده یا همدست او شده است.»
محسن مهدیان، فعال رسانهای نیز در این باره مینویسد: «رهبری فرمودند ناامید کردن مردم دانسته یا نادانسته خدمت به دشمن است. یکی از مرتجعین سابقاً انقلابی نوشت پس با این همه بلای اقتصادی چه کنیم؟ گویی هرگونه مشقت و سختی مجوز ناامیدی و ترویج یأس است. سختی را باید در دل حرکت دید. اگر چنین شد هیچگاه یأس مسلط نمیشود.»
او میافزاید: «از سیاست عبور کنیم. این نقص جدی را اگر درمان نکنیم زندگی فردیمان هم آسیب میبیند؛ زندگی سیاسی و اجتماعیمان که بماند. پیشنهاد میکنم برای عبور امیدوارانه از دل سختیها پای منبر پدربزرگها و مادربزرگها بنشینیم. در این زانوی ادب زدن، درسهاست برای این روزهای ما. قدیمیها حداقل با ۷ ایمان و باور اکسیری، امید را در بلا و مشقت رها نمیکردند.»
مهدیان توضیح میدهد: «وقتی با بلا مواجه میشدند در کنارش پی نعمت بودند. مثلا میگفتند گرچه فلان مشقت رسید، اما خدا را شکر سقف به سر دارم و صحت به بدن. بلا را میدیدند؛ اما در دل حرکت. بلا را تجربه میدانستند. میگفتند رنج کشیدیم اما سبب شد تجربه کنیم. مثلاً اگر گرفتار شریک بد میشدند، مالباختگی را درس آدمشناسی و رفیقگزینی میدانستند. اعتقاد داشتند اقتضای رحمت خدا چنین است که مشقت فزونتر از توان آنها نیست. لذا یقین داشتند راهی هست برای فائق شدن.»
این فعال رسانه ادامه میدهد: «آنها حکیمانه میدیدند؛ «تا نباشد میل حق، برگی نیفتد از درخت». میگفتند در این بلا، خیری است و میگشتند پی حکمتش. حکمت را هم اغلب در هدایت میدانستند. بلا برایشان امتحان بود. آن هم آزمونی برای رشد و رفتن و نه ماندن. هر که در این بزم مقربتر است/ جام بلا بیشترش میدهند. روشن است؛ با بلا فخر ایمانی داشتند. مشهور بود «پایان شب سیه سپید است». پیران منبردیده و حکمتچشیده برای نوههایشان قصه یوسف میگفتند تا آنجا که خبر تلخ بنیامین به جناب یعقوب رسید و غم ایشان فزون یافت؛ اینجا بود که گلو صاف میکردند و از زبان حضرت یعقوب امید میدادند که «ولاتیاسوا من روحالله» و این غم را پایانی است.
مهدیان اظهار میدارد: «ورد زبانشان این بود؛ انالله معنا. اینکه ورای همهچیز قدرت اوست. ایمان داشتند و کمتر از این را شرک میدانستند و از اینکه قدرت او برتر از همه اسباب عالم است، آرامش میگرفتند. «چو تیر از شست او باشد، خطا نیست...» و در نهایت اینکه راز معنویتر شدن ملت ایران در کنار حوادث تلخ در همین حکیمانههای روائی و عرفانی است.»
رابطه امید و پیشرفت کشور
«انقلاب و حرکت عظیم انقلابی کشور و حاکمیّت تفکّر انقلابی و اسلامی بود که کشور را حرکت داد و پیش برد؛ تا اینجا رسانده، به اوج هم انشاءالله خواهد رساند، جهشهایی خواهیم داشت؛ ما هنوز اوّل راهیم. جوان با این امید باید حرکت کند؛ فرق میکند. کار علمی خب کار آسانی نیست، البتّه برای کسی که طالب علم است شوقانگیز است، امّا کار سخت و دشواری است؛ پیشبرد کارها سخت است؛ این کار سخت اگر با امید همراه باشد پیش خواهد رفت. البتّه یکی از مایههای مهمّ امید عبارت است از توکّل به خدای متعال؛ اَلعاقِبَهًْ لِلمُتَّقین؛ وقتی شما اهل تقوا بودید، پاکدامن بودید، رعایت امر و نهی الهی را کردید، خدا با شما است. وقتی خدا با انسان است یعنی پیروزی با انسان است، موفقیّت با انسان است، شادکامی با انسان است، بهجت معنوی با انسان است. من مؤکّداً شما جوانها را -که الحمدلله شماها پاکید، شماها پیراسته هستید، هنوز گرفتار مشکلات امثال ماها نشدید- توصیه میکنم تا از این پاکی، از این صفا، از این نورانیّت هر چه میتوانید استفاده کنید؛ خدای متعال را در دل خودتان، در ذهن خودتان، در عمل خودتان همواره همراه داشته باشید. انشاءالله پیش خواهید رفت».
(رهبر انقلاب – 17 مهر 98)
رضا محمدی، فعال فرهنگی درخصوص اهمیت مسئله امید برای آینده جامعه انقلابی کشورمان به گزارشگر روزنامه کیهان میگوید: «حیات و ممات آینده کشور به روح امید نزد مردم به خصوص جوانان بستگی دارد. امید یک سرمایه مهم است که انسان را در دو بعد فردی و اجتماعی به حرکت درمی آورد. اگر امید نباشد قطعاً حرکت اتفاق نخواهد افتاد.»
او ادامه میدهد: «متاسفانه بخش قابل توجهی از کسانی که در جامعه امروز ما دچار یأس شدهاند و دائماً ناامیدی را به اطرافیان خود پمپاژ میکنند، از نتایج ناامیدی غفلت دارند. آنها عمدتاً نمیدانند با تزریق روحیه ناامیدی به اطرافیان خود در حقیقت پتکی برداشته و به جان ساختمان پیشرفت افتادهاند و این بزرگترین خیانتی است که انسان میتواند به خود و خانوادهاش و در یک مقیاس بزرگتر به جامعه داشته باشد.»
محمدی در پایان اظهار میدارد: «یکی از مصادیق عینی تولید یأس و ناامیدی در جامعه، بازنشر خبرهای دروغ و تهمت به این و آن در فضای مجازی است. برخی کاربران شبکههای اجتماعی معمولاً هر خبری را بدون بررسی صحت و سقم آن و با توجه به میل درونیشان بازنشر میکنند. این مسئله در دیدار اخیر رهبر انقلاب با مسئولان قوه قضائیه نیز مورد تأکید ایشان قرار گرفت. در کنار مسئولیتی که قوه قضائیه برای برخورد با منشأ انتشار اخبار دروغ دارد، خود ما نیز موظفیم به جلوگیری از نشر اینگونه اخبار که یکی از مهمترین عوامل یأسآفرینی در جامعه است، اهتمام جدی بورزیم.»