به بهانه انتشار فیلم «روز صفر» در نمایش خانگی
حمله به خمودگی و فرسودگی سینمای امروز
محمدرضا محقق
بیشک «روز صفر» بهترین فیلم تاریخ سینمای ایران در اپیستمولوژی امنیت، اکشن، تعلیق، ملیت، نگره ژانر، فیلمنامه و خلق موقعیت «خطر- مجاهده»، و در عین حال فیلمی به شدت «سینما»، عمیقا «نجیب» و منزه و در نهایت و مهمتر از همه یک ساختارشکنی در خمودگی و فرسودگی سینمای امروز ماست.
روز صفر با «خرق عادت» و «عبور از حجاب تکنیک»، شعار، انفعال، وادادگی، جانبداری و مابقی مولفههای بیارزش سینمای این سالها، توانسته یک «اکشن»، «ملی»، «جذاب»، «سالم»، «سینما»یی باشد و بدیهی است که این دستاورد سترگ و بزرگ ماحصل «تجربه-دغدغه» زیسته، فیلمنامه درجه یک، همافزایی معجزهآسای تیم و البته بازی منحصربهفرد «امیر جدیدی» است.
فیلم، پروپاگانداست. معلوم است که پروپاگانداست و چقدر هم خوب! چرا آمریکاییها بسازند و ما نسازیم؟ و چرا برای ایران و مردمش پروپاگاندا نسازیم؟ مگر غیر از این چه چیزی باقی مانده؟ از اولش هم چیزی غیر از این نداشتیم و نداریم. بله؛ ما سالها نساختیم چون بلد نبودیم و نتوانستیم و منفعل و فرسوده بودیم؛ ولی حالا ساختیم: روز صفر.
این مهمترین نتیجه فیلم است. ما وارد سینما شدیم. دیگر ماقبل سینما نیستیم. حالا ما در سینما پشت «امنیت ملی»مان میایستیم، پنهانکاری نمیکنیم، اکراه نداریم، منفعل نیستیم، مردد نیستیم، دستمان در دست همدیگر است، حالمان خوب است و سرمان بالاست و همه اینها دقیقا در همین دوران سرد و برزخی رخ داده. به هیچکس هم ربطی ندارد جز «ایران»! و اگر این معجزه نیست پس چیست؟
من در سالنی فیلم را دیدم که «هژمونی روشنفکری» بر آن مسلط بود و همه در پایان ایستادند و کف زدند و این یعنی میلهها را بردارید، چراغها را روشن کنید، به چشم همدیگر نگاه کنید و یادتان بیاید که در «ایران» زندگی میکنید و هموطناید. «یکی» هستید. این اگر معجزه نیست پس معجزه چیست؟ روز صفر علائم حیاتی را البته به شکل محکم و امیدآفرینی، از تنهای بیرمق و روحهای فسرده، بارور کرد و این یعنی پیروزی، یعنی هستی، یعنی هنوز یک «حقیقت»ی هست که ما را نگه میدارد؛ حقیقتی که شاید نامش «ایران» است... و هست.