اخبار ویژه
نشنال اینترست: مقابله به مثل ایران در ماجرای توقیف نفتکش نگرانکننده است
نشریه آمریکایی با اشاره به مقابله به مثل ایران در ماجرای توقیف نفتکشها نوشت؛ واشنگتن برای مقابله با قدرتنمایی ایران، نیازمند راهبرد جدیدی است.
نشنال اینترست مینویسد: یک روز پس از آنکه یونان، نفت ایران را در پایان ماه می توقیف کرد، تهران دو نفتکش یونانی را در خلیجفارس در اختیار گرفت. این مسئله، به لزوم سیاست جامعتر و معتبرتر آمریکا و کمپین فشار برای مقابله موثر با تجاوزگری]!؟![ ایران و جلوگیری از آن اشاره دارد. ۲۶ می۲۰۲۲ گزارش شد که یونان به درخواست مقامهای آمریکایی و اروپایی، محموله نفت خامتانکر ایرانی را توقیف کرده است. ایران در پاسخ همان کاری را کرد که همواره در مواجهه با فشار اقتصادی انجام میدهد، اینکه متقابلا فشار را افزایش داد. ایران دو نفتکش یونانی را در آبهای خلیجفارس توقیف کرد. گفته میشود که یکی از این نفتکشها حامل محمولهای به مقصد آمریکا از عراق از جمله هزاران بشکه نفت به ارزش بیش از ۱۰۰ میلیون دلار بود و دیگری از عراق راهی یونان بود.
این مسئله نشان میدهد هر زمان که آمریکا به فعالیتهای مخرب ایران با تحریمهای صرف یا حتی استفاده محدود از زور پاسخ داده، تهران چراغ سبزی برای تشدید اقدامات خود مشاهده کرده است.
تاکنون راهبرد فشار متقابل ایران تا حد زیادی موفقیتآمیز بوده است. درحالی که جو بایدن رئیسجمهوری آمریکا دستور حملات هوایی در سوریه در فوریه ۲۰۲۱ و سپس در سوریه و عراق در سال ۲۰۲۱ را صادر کرد، شبه نظامیان شیعه تحت حمایت ایران بر تحرکات خود افزودند و این مسئله شگفتآور نیست. بدون حمایت گزینههای نظامی معتبر، تلاش آمریکا برای تقویت اجرای تحریمها، ترغیبکننده فشار متقابل ایران به ویژه در میز مذاکره است. در جریان مذاکرات هستهای، ایران به تامین مالی گروه نیابتی خود و تجاوزهای منطقهای ادامه میدهد و رویکردی قاطعانهتر که هم تحریمهای موجود را اجرا و هم آمادگی نظامی را تقویت میکند، بهترین چشمانداز را برای کاهش بیثباتی ارائه میدهد.
آنچه آمریکا فورا نیاز دارد و فاقد آن است، یک راهبرد جامع طرح «بی» است که دولت واشنگتن آن را دکترین بایدن توصیف میکند. این راهبرد باید بیان کند که آمریکا از تمام عوامل قدرت ملی از جمله اجرای تحریمهای سختگیرانه و نیروی نظامی استفاده میکند تا از منافع حیاتی در خاورمیانه و با اولویت بالا برای جلوگیری از هستهای شدن ایران دفاع کند.
در واقع، تازهترین اقدامات ایران مستلزم یک رویکرد جدیدی از سوی آمریکاست. آمریکا و شرکایش باید بیدرنگ اقدام کنند و مانع از تجاوزگری ایران همچون توقیف نفتکشها شوند.
نشنال اینترست در حالی خواستار تهدید نظامی ایران از سوی آمریکا شده که دولت آمریکا حتی از عهده گروه طالبان در افغانستان بر نیامد و در جنگ نیابتی سوریه هم شکست سنگینی را به جان خرید.
شکست فشار حداکثری آشکار شده اما بایدن همان را ادامه میدهد
دولت بایدن فرصت بازگشت به توافق با ایران را داشت اما رویکرد شکست خورده ترامپ با عنوان «فشار حداکثری» را ادامه داد که موجب پیشرفت غنیسازی اورانیوم ایران بوده است
نشریه نشنال اینترست، تحلیل فوق را به قلم پل پیلار (عضو سابق سازمان سیا) منتشر کرد و افزود: سیاستهای خاورمیانهای بایدن شبیه ترامپ است. اما چرا؟ بایدن در روزی که به قدرت رسید، مسنترین رئیسجمهور ایالات متحده بود، این شانس را داشت که یک رئیسجمهور یک دورهای موثر شود. یک سوم دوره ریاستجمهوری او گذشته و بدیهی است که او در این مسیر نیست. اگر بایدن برای دور دوم نامزد انتخابات شود، در پایان دوره ۸۶ ساله خواهد بود. برای مقایسه، مسنترین رئیسجمهور بعدی ایالات متحده رونالد ریگان بود
که ۷۷ سال داشت که از سمت خود کنار رفت.
بزرگترین کمکی که قرار بود بایدن به ملت آمریکا بکند، بازگرداندن صداقت، حقیقت، عقل، لطف و احساس خدمات عمومی به کاخ سفید پس از چهار سال ریاست جمهوری دونالد ترامپ بود... اما یک رئیسجمهور یک دورهای که زیر بار هیچ یک از دودلیهای مرتبط با انتخاب مجدد نباشد، میتواند عادات قدیمی، کهنه و غیرمولد را دراندیشیدن به سیاست بدون ترس از پرداخت هزینههای سیاسی شخصی بشکند. این که بایدن تلاش نمیکند از این عادتها دور شود، با رویکرد دولت او در قبال خاورمیانه نشان داده میشود که نماد آن سفر آینده او به عربستان سعودی و اسرائیل است.
بسیاری از نظرات موافق و مخالف درباره سفر به عربستان سعودی، با سادهسازی بیش از حد انتخاب سیاست بین تلقی قاتل جمال خاشقچی به عنوان منحوس در مقابل مذاکره با عربستان سعودی، به دلیل اینکه این کشور بازیگر اصلی در خاورمیانه است، برخی از این نوع تفکرات قدیمی را نشان داده است.
اما به نظر نمیرسد دولت بر مشکل اساسیتر سیاست در قبال خاورمیانه، یعنی تقسیمبندی منطقه بین افراد خوب و بد، بین متحدان و مخالفان، بدون فراتر رفتن از این برچسبها و توجه کافی به اینکه دقیقاً چه کسی چه کاری انجام میدهد و چگونه بر امنیت منطقه تاثیر میگذارد، غلبه کرده باشد. دیدگاه مرسوم، اسرائیل و کشورهای عربی را که فعالانه با آن همکاری میکنند بهعنوان افراد خوب و ایران را بهعنوان مهمترین آدم بد نشان میدهد.
یک مثال برجسته از اینکه چگونه این دیدگاه با اینکه چه کسی چه کاری انجام میدهد مطابقت ندارد و چگونه ایالات متحده میتواند به آشفتگیهای ایجاد شده توسط جاه طلبیهای محلی بازیگران منطقهای کشیده شود، جنگ در یمن است. در ابتدای جنگ داخلی ناشی از نارضایتی قبیلهای بر سر مسائل داخلی، عاملی که بیش از هر عامل دیگری، یمن را به یک فاجعه انسانی تبدیل کرد، حمله هوایی به رهبری عربستان سعودی به این کشور در سال ۲۰۱۵ بود. ایالات متحده، با بیاعتبار کردن خود، به این حمله کمک کرده است. دولت بایدن، سال گذشته اعلام کرد که به حمایت از «عملیات تهاجمی» عربستان پایان میدهد، اما حمایت غیرمستقیم ایالات متحده از نیروی هوایی عربستان در قالب تعمیر و نگهداری و کمکهای لجستیکی ادامه دارد.
بله، بایدن با محمد بن سلمان، حاکم سعودی، صحبتهای زیادی دارد،
نه فقط در مورد تکه تکه کردن یک مقیم آمریکا و سایر موارد نقض حقوق بشر و مطمئناً نه فقط در مورد پمپاژ نفت بیشتر. گفتوگو ضروری است، اما نباید بهعنوان گفتوگو با یک «متحد» در نظر گرفته شود، زیرا اینطور نیست. عربستان سعودی در واقع یک مشکل ساز بزرگ منطقهای بوده است.
مخربترین حمله هوایی بعدی توسط یک کشور خاورمیانه علیه یک کشور همسایه، عملیات هوایی اسرائیل در سوریه است. علاوهبر خسارات و تلفات مستقیم آن کارزار، تنشهای منطقهای را تشدید کرده و چشمانداز برقراری صلح در سوریه را کاهش داده است. در اینجا به نظر نمیرسد که دولت بایدن حتی عقبنشینیاندکی را انجام داده باشد. در عوض، ایالات متحده آشکارا
با اسرائیل هماهنگ میشود.
سپس برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) وجود دارد، توافق چندجانبهای که فعالیتهای هستهای ایران را محدود کرد و بایدن میخواهد آن را بازسازی کند، اما تسلیم برخی از تاکتیکهای ترامپ برای از بین بردن آن شده است. بایدن فرصت را برای احیای سریع توافق از دست داد. درعوض، دولت بایدن بیشتر رویکرد شکست خورده ترامپ با «فشار حداکثری» را ادامه داده است، که موجب پیشرفت غنیسازی اورانیوم ایران بوده و تاثیر مفیدی بر دیگر رفتارهای منطقهای ایران نداشته است.
اینرسی سیاست بایدن در قبال ایران حتی شامل فاصله نگرفتن از تاکتیک نامنظم ترامپ برای قرار دادن شاخهای از نیروهای مسلح ایران در لیستی بوده که برای گروههای تروریستی غیردولتی در نظر گرفته شده است. اقدامی که هیچ فایده عملی نداشته و طبق گزارشها به مانع اصلی برای احیای برجام تبدیل شده است.
هنوز برای بایدن دیر نیست که این توشه و ترسهای سیاسی داخلی را کنار بگذارد و در عوض رویکرد تازهای به خاورمیانه اتخاذ کند که به طور خالص از منافع ایالات متحده پیروی میکند تا اهداف و درگیریهای بازیگران محلی. انجام ندادن این کار به معنای پیروی از همان رویکرد قدیمی فرسوده ایالات متحده در قبال آن منطقه است؛ رویکردی که شکستهایش آشکارتر از موفقیتهایش بوده است.
سازندگی: دولت روحانی اقتصاد ایران را نجات داد(!)
ارگان حزب کارگزاران ادعا کرد؛ دولت روحانی توانسته اقتصاد ایران را از ونزوئلا شدن نجات دهد.
روزنامه سازندگی که اخیراً مطلبی انتقادی علیه عبدالناصر همتی منتشر کرده و با اعتراض و تکذیب وی مواجه شده بود، در تحلیلی نوشت: یک سال از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری میگذرد و در این مدت اگر چه عبدالناصر همتی پیروز این انتخابات نبوده، اما همپای برنده آن درباره مسائل اقتصاد ایران نظر داده است.
در حالیکه مطبوعات دیگر نای نقد سیاستهای اقتصادی دولت را ندارند و اقتصاددانان در گوشه عزلت نشستهاند و روشنفکران و تکنوکراتها ناامید از تغییر اوضاع، انگیزهای برای اظهارنظر ندارند، عبدالناصر همتی صحنه را ترک نکرده و همچون ماههای منتهی به انتخابات درباره مسائل اقتصاد ایران نظر میدهد.
هرچه هست، همتی همچنان فعال است و برای نقد سیاستهای اقتصادی دولت رئیسی از هیچ فرصتی چشمپوشی نمیکند. همین کنشگری و حاضرجوابیاش باعث شده تا رسانههای اصولگرا از هیچ فرصتی برای تخریب عملکرد رئیس کل پیشین بانک مرکزی چشمپوشی نکنند. در این گزارش تلاش میکنیم به این سوال پاسخ دهیم که نقش همتی و دولت روحانی در دوران تحریم چه بود و آنها چگونه توانستند از ونزوئلایی شدن ایران در آن ایام جلوگیری کنند.
عملکرد همتی در دوران ریاستش بر بانک مرکزی قابل قبول بود؛ چه آنکه موفق شد با کمترین درآمدها، اقتصاد کشور را از بدترین بلایا عبور دهد. خاصه آنکه آمریکا در روز ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۷ بهصورت رسمی از برجام خارج شد.
عبدالناصر همتی برای عبور از مرحله سخت خروج آمریکا از پیمان برجام و تحریمهای جدید، تمهیداتی اندیشید که تا حد زیادی موفق بود. بانک مرکزی از طریق مکانیزم ارز نیمایی موفق شد حدود ۳۰ میلیارد دلار ارز برای کشور تأمین کند.
متغیر دیگری که با آن میشود کارنامه همتی را تحلیل کرد، نقدینگی و تورم است. در طول ۲۰ سال گذشته متوسط رشد نقدینگی 27درصد بوده است، در سه سالی که همتی در بانک مرکزی بود، متوسط رشد نقدینگی به ۳۰ درصد رسید. سال ۸۴ رشد نقدینگی ۴۰درصد بود؛ سال ۹۲ هم ۳۹ درصد؛ یعنی رشد نقدینگی در دوره حضور همتی در بانک مرکزی عدد فوقالعادهای نبود، اما فضایی که ایجاد شد مسئلهساز بود.
روزنامه سازندگی در ادامه تحلیل خود مینویسد: در آغاز دوره دوم دولت یعنی زمانی که ترامپ از برجام خارج شده بود، بعضی از چهرههای اقتصادی دولت گفتند که مسئله دولت دیگر اقتصادی نیست، بلکه سیاسی است، بنابراین باید کار را واگذار کنیم و از دولت خارج شویم. حتی یکی از وزرای اقتصادی این تحلیل را داشت که ما دولت جنگ نیستیم و قرار بود دولت مذاکرات باشیم؛ بنابراین همه باید استعفا بدهیم. همتی با این دیدگاه مخالف بود و اعتقاد داشت استعفای دستهجمعی وزرا کار کشور را پیچیده میکند به همین دلیل درصدد تقویت راهحلهای اقتصادی برای کاهش آثار تحریم برآمد... عبدالناصر همتی اگر در انتخابات سال ۱۴۰۰ از مردم رأی میگرفت میتوانست کمال درویش اقتصاد ایران باشد. او میتوانست در این دوره دشوار، بخش مهمی از سیاستمداران را در زمینه کاهش هزینههای دولت و کاهش کسری بودجه متقاعد کند».
درباره این تحلیل گفتنی است، سازندگی تلاش کرده به بهانه دلجویی از همتی، عملکرد اقتصادی دولت روحانی را تحریف و توجیه کند و حال آنکه اولاً 60 میلیارد دلار ذخیره ارزی در همین سه سال پایانی همین دولت از بین رفت و صرفاً آثار این توزیع رانت به سیمای اقتصاد ماند. ثانیاً برخلاف ادعای روزنامه مذکور، نقدینگی در دولت روحانی از 430 هزار میلیارد تومان به نزدیکی
4000 هزار میلیارد تومان رسید که رشد بیش از 900 درصدی را نشان میدهد و همین، یکی از موتورهای تورمساز و عامل نسبت تورم 60 درصدی در پایان دولت روحانی محسوب میشود.
ثالثاً اینکه دولت روحانی مصیبت برجام را برای کشور پدید بیاورد و بعد، هنگامی که طبق پیشبینی صاحبنظران منتقد آمریکا از برجام خارج شود و در این هنگام برخی دولتمردان وقت بگویند که باید از دولت خارج شویم، از آن حرفهای مسئولیتگریزانه است. در واقع این صحنه-و از جمله تشجیع شدن دولت ترامپ به زیر پا گذاشتن به برجام- حاصل جرأتی که همان دولت و متولیان اصلی آن به دولت آمریکا دادند مبنی بر اینکه هر معاملهای از سوی آمریکا با برجام بشود، آنها یک تنه تعهدات ایران را به انجام میرسانند.
رابعاً قیمت ارز در دولت روحانی از 3700 تومان تا 33 هزار تومان صعود کرد و سرانجام به 26 هزار تومان رسید. در موضوع ادعایی کاهش کسری بودجه هم، این دولت، کسری 480 هزار میلیاردی و بدهی 1500 هزار میلیاردی را به یادگار گذاشته که دولت سیزدهم همچنان با تبعات دنیای آن دست و پنجه
نرم میکند و با همه اینها عجیب است که روزنامه حزب کارگزاران بعد از آن همه خسارات و بیتدبیری ادعا کند، دولت روحانی، مانع از ونزوئلایی شدن اقتصاد شد!
اقتصاد ایران با تابآوری مقابل تحریم وارد دوره رشد شده است
اقتصاد ایران با وجود فشارها و سختیهای تحریم موفق شده تاب بیاورد و وارد دوره رشد شد.
روزنامه نزاویسمایا گازتا با انتشار این تحلیل نوشت: وضعیت اقتصادی بسیار بهتر از یک سال گذشته به نظر میرسد. تولید ناخالص داخلی ۳ تا ۴ درصد رشد داشته است، اما این احیای وضعیت بهشمار میرود. در حال حاضر، تولید ناخالص داخلی ایران به سطح سالهای ۲۰۱۰ و ۲۰۱۱ میلادی نزدیک شده است. از لحاظ تولید ناخالص داخلی سرانه به شاخصهای ۲۰۰۴ و ۲۰۰۵ میلادی نزدیک شده است.
ایران آماده است از یکی از اصلیترین مطالبات خود در مذاکرات هستهای چشمپوشی کند. ایران با قید نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در فهرست سازمانهای تروریستی مخالفت نمیکند، اما به شرط تضعیف تحریمها علیه ساختارهای داخلی سپاه ناظران تردید دارند که دولت جو بایدن، بتواند حتی با این گزینه موافقت کند.
از فصل بهار، یعنی زمانی که روند مذاکرات به بنبست رسید، تهران برخی از گامها را برداشت که نشانگر چشمانداز توسعه برنامه هستهای این کشور است.
در روزهای اخیر، سناتورهای احزاب جمهوریخواه و دموکرات در جلسهای پیرامون این ابتکار عمل تهران شرکت کردند. پس از آن، قانونگذاران این عقیده را مطرح کردند که بعید به نظر میرسد ایران با محدود شدن برنامه هستهایاش موافقت کند. از وجود دیدگاههای گوناگون در داخل نظام ایران درخصوص ضرورت توافق با غرب سخن در میان است.اقتصاد ایران با تاب آوری مقابل تحریم
وارد دوره رشد شده است.
وضعیت اقتصادی بسیار بهتر از یک سال گذشته به نظر می رسد: تولید ناخالص داخلی 3 تا 4 درصد رشد داشته است. در حال حاضر، تولید ناخالص داخلی ایران به سطح سالهای 2010 و 2011 میلادی نزدیک شده است. از لحاظ تولید ناخالص داخلی سرانه به شاخصهای 2004 و 2005 میلادی نزدیک شده است.