kayhan.ir

کد خبر: ۲۴۴۳۷۱
تاریخ انتشار : ۰۵ تير ۱۴۰۱ - ۱۹:۴۷
یک شهید، یک خاطره

به او بگو...

 
مریم عرفانیان
دست مهدی بر اثر مجروحیت فلج شده بود. یک روز مادرش با نگرانی پرسیده بود: «مهدی جان! دستت چی شده؟» خودش می‌گفت هر چه خواستم مادرم متوجه قضیه نشود نشد، اصرار کرد دستم را تکان دهم. با اینکه می‌دانستم انگشتانم تکان نمی‌خورد؛ ولی خواستة مادرم را برآورده کردم. با تعجب دیدم انگشت‌هایم تکان می‌خورد و دستم هیچ دردی ندارد!
تا دست مهدی تکان خورده بود مادر ‌گریه‌اش گرفته و گفته بود: «وقتی بعد از نماز ظهر و عصر خوابیدم، امام رضا‌(ع) به خوابم آمد و فرمود: دست پسرت فلج بود، به او بگو من او را شفا دادم و نگران نباشید.»
بر اساس خاطره‌ای از شهید مهدی میرزائی‌ صفی‌آباد
راوی: حمیده شریفی، همسر شهید