نگاهی به دیروزنامههای زنجیرهای
بیقراری مدعیان اصلاحات برای بلوا و آشوب خیابانی در کشور!
سرویس سیاسی-
روزنامه اعتماد روز گذشته در مطلبی نوشت: «به موازات افزايش فشارهاي اقتصادي و بيم تصاعد آنها طبيعي است كه اعتراضات صنفي شكل بگيرند و در ابعاد مختلف خود را نشان دهند. به دلايل متعدد هيچگاه بستر اعتراضات تا ايناندازه مهيا نبوده و استقبال و تحريك و تشويق بيگانگان و براندازان هم تا اين حد ظهور نداشته است. به نتيجه نرسيدن مذاكرات هستهاي و امتداد تحريمها و جراحي اقتصادي كه دولت خود را ناچار به آن ميبيند احتمال وقوع و گسترش ناآراميها را به وجود ميآورد.»
این روزنامه نوشت: «بهترين حالت آن است كه از طريق به نتيجه رسيدن برجام و افزايش كارآمدي دستگاهها و شنيدن صداي مردم به وسيله مطبوعات و رسانهها و ترتيب اثر جدي و صادقانه به آنها اعتراضات صورت عملي به خود نگيرند و نمود خياباني پيدا نكنند.»
جریان مدعی اصلاحات به عنوان بانی اصلی تورم ۴۳ درصدی و نقدینگی سرسام آور و عامل اصلی گرانی مسکن و خودرو و کالاهای اساسی، اکنون به جای عذرخواهی و تلاش برای جبران خسارتها، اتفاقات مثبت چند ماه اخیر را انکار کرده و پالس آشوب و اغتشاش میدهد و حتی پا را فراتر گذاشته و توصیه میکند که هوای آشوبگران و اراذل و اوباش را داشته باشید!
نکته قابل تامل اینکه کشورهای غربی و امپراتوریهای رسانهای وابسته به آنها به «آشوب» در داخل کشور نیاز دارند تا بتوانند در مذاکرات آن را به عنوان شاخصی از اثرگذاری تحریمها معرفی کرده و سپس از آن به عنوان یک برگ چانهزنی برای تداوم جنگ اقتصادی علیه ملت ایران استفاده کنند.
باید امتیاز بدهیم تا برجام حفظ شود!
روزنامه آرمان ملی در مطلبی به نقل از یک فعال سیاسی اصلاحطلب نوشت: اگر پرونده هستهای ایران به شورای امنیت سازمان ملل ارسال شود نیز به احتمال زیاد باید با برجام خداحافظی کرد. نکته دیگر اینکه ایران در واکنش به صدور قطعنامه شورای حکام دوربینهای آژانس را خاموش کرده است. من این اقدام را واکنشی میدانم. در عالم سیاست باید واقع بین بود و سود و زیان یک تصمیم را در آینده مشاهده کرد. این وضعیت نوعی واکنش در مقابل واکنش را به وجود آورده و به نظر میرسد طرفین وارد روندی شدهاند که بحران را تشدید خواهد کرد.
فعال سیاسی اصلاحطلب گفت: بدون تردید اگر جمهوری خواهان در آمریکا قدرت را به دست بگیرند شرایط سختتری را برای برجام در نظر خواهند گرفت و مسیر توافق سختتر خواهد شد. همه این شرایط به ما نشان میدهد که منافع ایران این است که برجام را حفظ کند و به سمت مسیری حرکت کند که تحریمها برداشته شود.
در ادامه این مطلب آمده است: به هر حال ما باید ایــن واقعیت را بپذیریم که مسیــر دیپلماسی عاقلانهترین و کم هزینهترین مسیر است... ایران باید تلاش خود را انجام بدهد که از کانال دیپلماسی اهداف خود را دنبال کند و باید همچنان این کانال را حفظ کند. از سوی دیگر باید نسبت به تلاشهایی که میانجیگران انجام میدهند پاسخ مثبت بدهد. دیپلماسی به معنای داد وستد است و کشورها باید تلاش کنند در چنین فضایی منافع خود را تأمین کنند. مسئولان جمهوری اسلامی باید به این نکته فکر کنند که در شرایط کنونی چه امتیازی را میتوانند از طرف مقابل بگیرند و در مقابل چه امتیازی را به طرف مقابل بدهند.
مدعیان اصلاحات میگویند برجامی را حفظ کنیم که خود بانیان و طراحان آن مانند محمدجواد ظریف میگفتند فرجامش چیزی جز «هیچ» و «نزدیک به صفر» و «روی هوا» نبوده است. برجام در صورتی خوب بود که منتج به لغو تحریمها میشد نه ابزار فشار و تهدید و تحریم. بااینحال مدعیان اصلاحات میگویند امتیاز بدهیم تا در برجام بمانیم! نکته قابلتأمل آنکه اظهارات و مواضع همین پادوهای غرب بوده که حوزه دیپلماسی ایران را در برهههایی ضربهپذیر کرده بود. همینها در کارتابل مواضع حسن روحانی نسخهای تهیه کردند که بگوید آمریکاییها حتی از برجام خارج شوند ما پای تعهدات برجامی خود خواهیم ماند؛ مواضعی که غرب را در مقابله با ایران گستاختر و جریتر کرد.
بیشترین بهره از ارز ترجیحی را طبقات مرفه میبردند
مسعود خوانساری، رئیساتاق بازرگانی تهران در روزنامه دنیای اقتصاد نوشت: «دولت از ماه گذشته با حذف دلار ۴۲۰۰تومانی و پرداخت یارانه نقدی گام مهمی در جهت اصلاح یک رویه غلط اقتصادی در کشور برداشت؛ حذف ارز ترجیحی اقدامی شجاعانه از سوی دولت است که میتواند باعث جلوگیری از هدررفت گسترده منابع شود و با برنامهریزی درست علاوهبر بهبود عدالت اجتماعی به رونق تولید و بهبود شرایط اقتصادی منجر شود. تخصیص ارز ترجیحی یا ۴۲۰۰تومانی که بعد از خروج آمریکا از برجام در دولت گذشته شروع شد، اقدامی اشتباه بود که در چهار سال گذشته همیشه بخش مهمی از اقتصاددانان، کارشناسان و فعالان واقعی اقتصادی و بخش خصوصی بر تبعات منفی آن تاکید میکردند و امروز خوشحالیم که دولت اگرچه دیرهنگام، ولی در جهت حذف آن و تکنرخی کردن ارز گامی برداشته است. این یک واقعیت است که ارز ترجیحی اثرات زیانباری را در سالهای گذشته به اقتصاد ایران تحمیل کرد.»
وی افزود: «بعد از خروج دولت ترامپ از برجام در سال۱۳۹۷ در ابتدا دلار ۴۲۰۰ تومانی به همه کالاها طبق مصوبه دولت تخصیص داده میشد و حتی مسافران ایرانی که قصد سفر خارجی داشتند هم این ارز را دریافت میکردند؛ اما به مرور زمان و با کمبود منابع ارزی، دولت تخصیص ارز ترجیحی را ابتدا به ۲۵ کالای اساسی و بعد هم ۶ کالا محدود کرد و بهدلیل اختلاف قیمت دلار ۴۲۰۰تومانی با دلار نیمایی و آزاد باعث هدررفت میلیاردها دلار سرمایه ارزی کشور و بهوجود آمدن فضای غیررقابتی در بازار شد. رشد قیمت ارز در بازار آزاد بهدلیل کاهش درآمدهای ارزی با توجه به تحریمها و همزمان تخصیص دلار ۴۲۰۰تومانی آثار مخربی را به دنبال داشت که از جمله میتوان به خرید کالا با قیمت گرانتر (Over price) و خروج بیشتر ارز از کشور، قاچاق معکوس کالا به کشورهای همسایه، نفوذ کالاهای تولیدی با ارز یارانهای به بازار آزاد و... اشاره کرد؛ اتفاقات مخربی که همه آنها باعث شد که تجار و فعالان اقتصادی که در این دوره میخواستند کار سالم انجام دهند با بحران مواجه شوند و عملا مسیر فعالیت اقتصادی کند و غیررقابتی شد.»
در این مطلب همچنین آمده است: «تاثیر زیانبار دیگر تخصیص دلار ۴۲۰۰تومانی اعمال اقتصاد دستوری و کنترل قیمتها البته با هدف حمایت از مصرفکننده بود که هیچموقع به اهداف تعیینشده اولیهاش نرسید. در این بین، سرمایهگذاران نیز بهدلیل بیثباتی در کسبوکارها ترجیح دادند تولیدشان را در حد ممکن محدود کنند و در نتیجه میزان رشد سرمایهگذاری در سال ۱۳۹۸ و ۱۳۹۹ از استهلاک فاصله گرفت و منفی شد. اگرچه در تمام این سالها برای اقلام خوراکی اساسی ارز ترجیحی (۴۲۰۰ تومانی) تامین شده است؛ ولی شاخص بهای گروه خوراکی و آشامیدنی سه برابر رشد داشته که حداقل دوسوم این افزایش به خاطر ناکارآمدی نظام تخصیص منابع ارزان و انحرافات فرآیندی و عدم امکان کنترل و نظارت کافی بر آن بوده است. همچنین در کنار حذف دلار ۴۲۰۰تومانی و تلاش برای تکنرخی کردن ارز دومین اقدام مهمی که دولت شروع کرده، اصلاح طرح هدفمند کردن یارانهها و افزایش پرداخت یارانه نقدی به دهکهای مختلف (به استثنای دهک ۱۰) است. مهمترین اثر هدفمندی یارانهها و اصلاح شرایط ایجاد عدالت اجتماعی است؛ آنچه مسلم است تخصیص ارز ترجیحی و یارانههای بدون هدف، در سالهای گذشته اگرچه در شعار، طبقه محروم را در اولویت قرار داده بود، ولی در عمل طبقات مرفه بیشترین بهره را از آن میبردند و میبرند. برای مثال در بحث یارانههای انرژی و بنزین طبق تحقیق و بررسی اتاق تهران، دهکهای بالایی جامعه ۲۲برابر بیشتر از طبقات پایین از یارانه بنزین استفاده میکنند.»