ضرورت نصیحت دیگران(1) (پرسش و پاسخ)
پرسش:
از منظر آموزههای وحیانی اسلام، چرا یک فرد مسلمان در ارتباطات و تعاملات خود با دیگران، باید آنها را نصیحت کند؟
پاسخ:
جایگاه و اهمیت نصیحت مسلمین
در باب نصیحت مسلمین روایات متعددی آمده است. در کتاب وسائلالشیعه جلد 16، صفحه 340 در ابواب فعل معروف، روایاتی را تحت عنوان «وجوب نصیحت مسلمین» جمع کرده است، و اصلاً این کار را واجب میداند، چرا که عناوین ابواب کتاب وسائل الشیعه، فتاوای مرحوم شیخ حر عاملی است. درباب دیگری وجوب نصیحت مومن را بیان میکند. درباب دیگری باز هم روایاتی را تحت عنوان حرمت ترک نصیحت مومن آورده است. یعنی حرام است اگربتوانی کسی را بسازی و این کار را نکنی و حرام است اگر بتوانی دست کسی را بگیری ولی رهایش کنی. تا آنجا که توان دارید باید دستگیری کنید.
نصیحت در امور مادی و معنوی
بعضی گفتهاند: این روایات حمل بر امور مادی و دنیوی میشود، یعنی در امور دنیایی دیگران را راهنمایی کنیم. در حالی که روایات عمومیت دارد و همه ابعاد مادی و معنوی را در بر میگیرد. پیامبر اکرم(ص) میفرماید: «اناذوالعینین» من صاحب دو چشم هستم (هم دنیا را میبینم و هم آخرت را) بحارالانوار، ج 46، ص 349).
امام علی(ع) میفرماید: «طوبی لمن اطاع ناصحاً یهدیه، و تجنب غاویاً یردیه» خوشا به حال آن کسی که اطاعت کند از کسی که برایش دلسوزی و نصیحت میکند، و میخواهد او را پند دهد و هدایت کند، و از کسی که مکر و فریب به کار میبرد و میخواهد او را پرستش کند، گریزان باشد. (غررالحکم، ص 429) امام باقر(ع) در روایتی صریح میفرماید: «اتبع من یبکیک و هولک ناصح» از آن کسی تبعیت کن که دلت را میسوزاند و تو را نصیحت میکند. (الکافی، ج 2، ص 638) بنابراین بالاترین خیرخواهی و دلسوزی همین است که انسان همانگونه که وظیفه دارد خودش را تطهیر و پیرایش و ترفیع دهد، نسبت به دیگران هم این گونه باشد، همان طور که قرآن کریم میفرماید: خودتان و اهل خانوادهتان را از آتش جهنم حفظ کنید (تحریم - 6) یعنی همان گونه که خودت نمیخواهی به جهنم بروی، نگذار دیگران هم به جهنم بروند. ما در اسلام بیتفاوتی در ابعاد معنوی نداریم.
رسالت انبیا
یک مأموریت انبیا، رسالت پروردگار و ابلاغ کلام وحیانی به مردم است، و مأموریت دیگر آنان دلسوزی برای مخاطبان است. به بیان دیگر همان طور که از خودت «دفع ضرر» میکنی، باید از دیگری هم «دفع ضرر» بکنی، و همان طور که برای خودت «جلب منفعت» میکنی، باید برای دیگری هم «جلب منفعت» بکنی. تطهیر نفس، دفع ضرر و ترفیع آن، جلب منفعت است. بنابراین یک وظیفه انبیا ارائه طریق یعنی همان «رسالت رب»، وظیفه دیگر انبیا «ایصال الی المطلوب» است ارائه طریق همان هدایت عامه و اسقاط تکلیف است. اما «ایصال الی المطلوب» برای دیگران یک نوع دلسوزی است یعنی دست مخاطب را میگیری و او را با خود به مقصد میرسانی. امام باقر(ع) میفرماید: یجب للمؤمن علی المؤمن النصیحه له» بر مومن واجب است که نسبت به دیگران نقش دلسوزی و سازندگی داشته باشد (الکافی، ج 2، ص 208) همچنین امام صادق(ع) میفرماید: اینکه کسی با برادر مؤمنش راه برود، و او را پند و اندرز ندهد و برای او دلسوزی نکند، چنین شخصی به خدا و پیغمبر او خیانت کرده است. (همان، ص 363 لذا بالاترین درجه دلسوزی و نصیحت، خیرخواهی در بعد معنوی و دینی است، نه اینکه انسان نسبت به امور مادی، خیرخواهی و نصیحت نکند، در امور مادی هم مؤمن باید خیرخواه و هدایتگر باشد، اما این را بدانید که امور مادی زودگذر است و آن چیزی که شاکله انسان را میسازد و برای ابدیت او ماندگار و باقی است این است که برای او در بعد معنوی و روحیاش دلسوزی کند و او را بسازد. البته چگونگی این دلسوزی و خیرخواهی خیلی مهم است و در یک کلام کلی نباید هیچ فرقی بین نفس خودمان و نفوس دیگران قائل شویم. پیامبر اکرم(ص) میفرماید: انسان همان طور که برای خودش خیرخواه است، باید برای برادر مؤمنش همانگونه خیرخواه باشد. (همان، ص 208)