آمریکا میدان نبرد جنگ با مردم آمریکا- ۴
بمباران شدید تبلیغات بر سر مردم آمریکا
نویسنده: جاندبلیو. وایتهد
مترجم: دکتر احمد دوستمحمدی
شمار فزایندهای از آمریکاییها، از جمله شمار زیادی از آمریکاییهای جوان، این سؤال را دارند که آیا ما با از دست دادن آزادیهای خود در ازای امنیت موهوم، واقعاً از حال و روز بهتری برخوردار هستیم.
مقدمه دکتر ران پال
وقتی به آمریکاییها گفته میشود که آمریکا یک کشور آزاد نیست، اغلب با شگفتزدگی، ناباوری و حتی ضدیت، واکنش نشان میدهند. این واکنشها کاملاً قابل درک هستند. همهچیز به کنار، ما از سوی سیاستمداران، رسانهها و حتی فرهنگ عمومی، درباره اینکه ما چگونه «آزادترین ملت روی زمین هستیم»، دائم بمباران میشویم. حتی به ما گفته میشود که دلیل اینکه کشورهای دیگر از ما متنفرند این است که آنها از آزادی ما ناراحت هستند، نه از پهپادهای ما.
اما اگر کسی تبلیغات را کنار بگذارد و صادقانه به زندگی جدید آمریکا نگاه کند، این تصور که ما دیگر کشور آزاد نیستیم، چندان عجیب و غریب و اهانتآمیز به نظر نمیرسد.
اگر آمریکاییها حقیقتاً آزاد بودند، در این صورت...
آیا اداره امنیت ملی1 میتوانست، بدون کسب مجوز، ایمیلها و دیگر فعالیتهای بر خط ما را زیر نظر بگیرد؟
آیا مجبور بودیم هر بار که سوار هواپیما میشویم، به آزار و اذیتهای اداره امنیت حملونقل2، تن بدهیم؟
آیا حکومتهای محلی از دوربینهای چراغ قرمز برای ثروتمند کردن خود و محروم کردن ما از هرگونه فرآیند قانونی، استفاده میکردند؟
آیا ما، تقریباً همه روزه، اخبار و گزارشهای یورشهای ناگهانی گروههای «سوات» را، که آمریکاییهای بیگناه را به وحشت انداخته و حتی میکُشند، میشنیدیم؟
آیا ما وحشتزده تماشاگر پاسخ مسلحانه پلیس به معترضان صلحجو بودیم؟
آیا عوامل مسلح فدرال، به این دلیل که کشاورزان مزارع آمیش3، جرأت کرده بودند شیر خام به مشتریان مشتاق بفروشند، به مزارع آنها یورش میبردند؟
البته به ما گفته میشود که این تجاوزهای به آزادی، همه برای خیر و صلاح خودمان است. حکومت، بدون برخورداری از قدرت نامحدود جاسوسی، هجومهای پیدرپی و حتی تیراندازی به سوی ما با سلاحهای جنگی، قرار است به چه شکل دیگری از ما در برابر تروریستها محافظت کند یا مانع استفاده ما از مصرف مواد مخدر خطرناک یا نوشیدن شیر خام شود.
خوشبختانه، شمار فزایندهای از آمریکاییها، از جمله شمار زیادی از آمریکاییهای جوان، این سؤال را دارند که آیا ما با از دست دادن آزادیهای خود در ازای امنیت موهوم، واقعاً از حال و روز بهتری برخوردار هستیم. این آدمها در حال تحقیق روی اندیشمندان آزادیخواه بزرگی چون مایزز، هیک و روتبارد هستند.4 آنها همچنین، همراه با فعالان دیگر، در حال سازماندهی به منظور گسترش اندیشههای آزادیخواهانه میباشند.
بسیاری از آمریکاییهای دیگری که هنوز کلیت الگوی آزادیخواهانه را نپذیرفتهاند، بهواسطه برخی نمونههای وحشتناک و خشونتآمیز بدرفتاریهای حکومت، انگیزه پیدا کردهاند تا در برابر از دست دادن آزادیهای خود آشکارا اعتراض کنند. به عنوان مثال، افشاگریهای ادوارد اسنودن5 راجع به گستره جاسوسی اداره امنیت ملی، موجب مطرح شدن بحثهایی درباره این اداره به منظور تغییر جهت در حمایت از آزادی بیشتر شد، در حالی که حوادث فرگوسن، میسوری، نظامیشدن دولت پلیسی را از نگرانی شمار اندکی از آزادیخواهان را به کانون بحثهای سیاسی آمریکاییها تبدیل کرد.6
در خلال مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری خود در 2012، اغلب میگفتیم که ما برای پیروزی در مبارزه برای آزادی، نیاز به یک اکثریت نداریم، چیزی که ما نیاز داریم یک «اقلیت خشمگین و خستگیناپذیر» است. این جنبش آزادیِ رو به رشد، قطعاً خشمگین و خستگیناپذیر است.
با این وجود، برای ایجاد تغییرات حقیقتاً انقلابی، اعضای جنبش آزادی باید هم از فلسفه آزادی و هم از مهارتهای ارتباطی و اطلاعرسانی درک درستی داشته باشند تا بتوانند بر استدلالهایی که از سوی طرفداران دولت در جناحهای چپ و راست علیه ما مطرح میشوند، خط بطلان بکشند.
فعالان آزادی همچنین باید از شهامت اخلاقی برای ایستادن بر اعتقادات خود در مواجهه با سیاست چماق و هویج مانند پیشنهاد اعتبار و قدرت یا تهدید به انزوا، استهزاء، بدنامسازی، و حتی ممیزیها و حسابرسیهای اداره درآمدهای عمومی7، با هدف واداشتن آنها به همکاری با تشکیلات، برخوردار باشند.
پانوشتها:
1- National Security Agency (NSA)
2- Transportation Security Administration (TSA)
3- آمیش (Amish)، روستایی در ناحیه لنکستر (Lancaster) در ایالت پنسیلوانیای ایالات متحده است.
4- لودویگ وان مایزز (Ludwig von Mises)، نظریهپرداز و اقتصاددان مکتب اتریش که در 1940 به ایالات متحده مهاجرت کرد، فردریک هایک
(Friedrich Hayek)، اقتصاددان و فیلسوف اتریشی انگلیسی و استاد دانشگاه شیکاگو و ملورای نیوتن روتبارد
(Murray Newton Rothbard)، اقتصاددان آمریکایی مکتب اتریش، که هر سه منتقد اقتصاد حاکم بر ایالات متحده بودند.
5- Edward Snowden
6- برخورد پلیس مجهز به تسلیحات کامل نظامی با تظاهرات مسالمتآمیز مردم در اعتراض به قتل یک جوان بیگناه سیاهپوست در شهر فرگوسن (Ferguson) به گونهای بود که برخی گزارشها، این شهر را به «میدان جنگ» (Warfield) تشبیه کردند.
7- Internal Revenue Service