kayhan.ir

کد خبر: ۲۴۳۰۱۳
تاریخ انتشار : ۱۷ خرداد ۱۴۰۱ - ۱۸:۱۲
پیرامون آسیب‌شناسی مبحث آزادفکری در دانشگاه‌ها

کرسی‌های آزاداندیشی چرا و چگونه؟!

 
طرح بحث از ضرورت آزاد‌اندیشی به بهمن ماه سال ۸۱ باز می‌گردد. نقطه شروع ماجرا سخنان رهبر انقلاب در دیدار اعضای انجمن قلم بود: «اگر بخواهیم در زمینه گسترش و توسعه واقعىِ فرهنگ و‌اندیشه و علم حقیقتاً کار کنیم، احتیاج داریم به این‏که از مواهب خدادادى و در درجه اوّل آزاداندیشى استفاده کنیم. آزاداندیشى در جامعه ما یک شعار مظلوم است. تا گفته مى‏شود آزاداندیشى، عدّه‏اى فورى خیال مى‏کنند که بناست همه بنیانهاى اصیل در هم شکسته شود، و آنها چون به آن بنیانها دلبسته‏اند، مى‏ترسند. عدّه‏اى دیگر هم تلقّى مى‏کنند که با آزاداندیشى باید این بنیانها شکسته شود. هر دو گروه به آزاداندیشى- که شرطِ لازم براى رشد فرهنگ و علم است- ظلم مى‏کنند. ما به آزاداندیشى احتیاج داریم.»
پس از سخنرانی رهبری در جمع انجمن قلم نامه‌ای از طرف عده‌ای از دانش آموختگان و پژوهشگران حوزه علمیه به ایشان نوشته شد و در پاسخ به آن نامه سه روش پیشنهاد شده (تشکیل کرسى‌هاى نظریه‌پردازى، کرسى‌هاى پاسخ به سؤالات و شبهات، و کرسى‌هاى نقد و مناظره) مورد تأیید قرار گرفت و هر سه روش‌هایى عملى و معقول دانسته شدند. با وجود تأکید رهبری، در عرصه عمل تنها کرسی‌های نظریه‌پردازی آن‌هم بیشتر در حوزه و کمتر در دانشگاه و تا حدودی کرسی‌های پاسخ به سؤالات و شبهات برگزار شدند اما در مجموع می‌توان ادعا کرد که از سال ۸۱ تاکنون نتیجه عملی و ملموسی که حاکی از تغییر فضای حوزه و دانشگاه، به طرف تحقق این سه پیشنهاد باشد، به دست نیامده و پیشنهادهای مذکور همچنان پیشنهادهایی بر زمین مانده به حساب می‌آیند.
به نظر می‌رسد که هدف اصلی از طرح این سه پیشنهاد ایجاد آزادی برای تفکرات و تضارب آراء با رویکردهایی علمی و محققانه است و نه صرفا آزادی برای وارد شدن به هر عرصه‌ای بدون تخصص و امکان داوری. همچنان که در ادامه گفته می‌شود این سه پیشنهاد «چه در قالب «مناظره‌هاى قانونمند و توأم با امکان داورى» و با حضور «هیئت داورى علمى» و چه در قالب تمهید «فرصت براى نظریه‌سازان» و سپس «نقد و بررسى» ایده آنان توسط نخبگان فن و در محضر وجدان علمى حوزه و دانشگاه» برای همه رشته‌های علمی سودمند دانسته می‌شوند و همین تأکیدات از آن حکایت می‌کند که کرسی‌های آزاد‌اندیشی باید با وجهه‌ای علمی و محققانه برگزار شوند و نه تنها برای نمایشی از شعار آزادی. و همان‌طور که در ادامه تأکید می‌کنند: «مطلوب ما، آوردن حرف نو به میدان‌اندیشه، با یک حرکت صحیح و جهت‌گیری درست است.» و: «براى آن که ضریب «علمى بودن» این نظریات و مناظرات، پایین نیاید و پخته‌گوئى شود و سطح گفت‌وگوها نازل و عوامانه و تبلیغاتى نشود، باید تمهیداتى‌اندیشید و قواعدى نوشت»
نکته‌ای که می‌توان اضافه کرد این است که نمی‌توان سه پیشنهاد مطرح شده را جدا جدا از هم در نظر گرفت و هر کدام را راهکاری مجزا برای تحول عملی و فکری به حساب آورد. به نظر می‌رسد که کرسی‌های مناظره و آزاد‌اندیشی باید نسبت به برگزاری کرسی‌های نظریه پردازی و کرسی‌های پرسش و پاسخ موخر باشند. قبل از کرسی‌های آزاد‌اندیشی باید به نحوی کامل و مستوفی به آن دو پیشنهاد دیگر پرداخته شود تا پس از نهادینه شدن فرهنگ تعارض و جدال علمی و شکل گرفتن فضای سالم نقد و انتقاد، حرکت به سمت بازتر کردن فضا و برگزاری کرسی‌های آزاد‌اندیشی نیز آغاز شود. این به این معناست که آزاداندیشی باید از سطوح بالاتر علمی آغاز و تمرین شود و نمی‌توان یکباره به دنبال تحقق حداکثرهای مورد انتظار در همه سطوح بود.
اولین سؤالی که در این ارتباط خودنمایی می‌کند این است که آیا توانایی‌ها و امکانات و غنای علمی برای استفاده از فضای باز برای اظهار‌اندیشه و بیان سخن آزاد مهیا شده است؟ در صورت عدم وجود چنین 
پیش شرط‌ها و اقتضائاتی، اگر کرسی‌های آزاداندیشی بدون توجه به مقدمات و شرایط آزادی تشکیل شوند این کرسی‌ها به چه سمتی خواهند رفت؟ و دانشجویان چه استفاده‌ای از آزادی موجود در این کرسی‌ها خواهند کرد و چه بهره‌ای از آن خواهند برد؟
وقتی شرایط و زمینه فرهنگی آزاد‌اندیشی وجود نداشته باشد آزادی هم با بدفهمی مواجه می‌شود و هم پیامدهای ناگواری به دنبال می‌آورد. در همین راستا، دانشجوی ایرانی هم نیاز به آموزش و تمرین آزاد‌اندیشی دارد اما پیش زمینه‌ای که برای رسیدن به مرحله آزاد‌اندیشی ضروری است هنوز مهیا نشده است. دانشجوی ایرانی از کجا باید فرهنگ آزاد‌اندیشی، مناظره و جدال احسن را بیاموزد؟ وقتی هنوز در دانشگاه و در سطح اساتید چنین آمادگی دیده نمی‌شود و فضای سیاسی و رسانه‌ای کشور هم تاکنون آماده چنین تجربه‌ای نبوده است از کجا باید امیدوار بود که دانشجو تجربه موفقی از آزاد‌اندیشی داشته باشد؟ آیا این احتمال وجود ندارد که همان تجربه‌های ناموفق در فضای سیاسی و رسانه‌ای، در فضای دانشجویی هم تکرار شوند و تنها وقت تلف‌کنی، هرز رفتن فرصت‌ها، ابتذال فکری و بی‌اخلاقی‌های زبانی و حرمت شکنی در دانشگاه را به ارمغان بیاورند؟
متأسفانه دانشگاه‌ها در ایران به شدت فضایی سیاست‌زده و ملتهب دارند، میانگین سنی اکثریت دانشجویان پایین است و علاقه به اعتراض، رادیکالیسم و ساختارشکنی مشهود می‌نماید. روحیه جوانی با بی‌نظمی فکری، هیجان زیاد و درخواست‌های دائمی در جهت تغییر آمیخته است و به همین دلایل دانشگاه و دانشجو به بهترین ابزارها برای موج سواری سیاسی تبدیل شده‌اند، چراکه عده‌ای دانشگاه را رسماً با خانه احزاب یا محل تخلیه اعتراضات شخصی و سیاسی خودشان اشتباه گرفته‌اند. 
پررنگ بودن خواست آزادی منفی در دانشگاه، برای آزادی مثبت مانعیت ایجاد کرده و تکیه بیش از حد بر دستیابی به آزادی منفی (رهایی از هر گونه تقید) محیط دانشگاه را از تولید شایسته علمی دور کرده است. اگر جماعتی تا بی‌نهایت هم به دنبال آزادی منفی بروند باز باید جایی بایستند و چنته خود را برای ارائه کردن آنچه برای آن آزادی می‌خواستند باز کنند والا اذهان فقیر در اثر آزادی به دام ابتذال و بیهودگی و تکرار مکررات می‌افتند. وقتی از آزادی‌های موجود دانشگاه‌ها کمترین استفاده‌های علمی می‌شود و به جای فرصت ‌سازی علمی، صحنه دانشگاه به ابزار فرصت سوزی‌ها و نزاع‌های بیهوده سیاسی تبدیل می‌شود نمی‌توان با باز شدن فضاهای آزاد بیشتر به تحول علمی امیدوار بود.
از همین رو، چنین محیطی مستعد نگاه ابزاری و سیاسی به کرسی‌های آزاد‌اندیشی است. کرسی‌های آزاد‌اندیشی نباید جایی برای تخلیه روانی یا تنها وسیله‌ای برای ارضای احساس توجه و شنیده شدن باشد. این برداشت تقلیل گرایانه‌ای از کرسی‌های آزاد‌اندیشی خواهد بود که تنها وسیله‌ای برای ابراز شخصیت و تخلیه روانی در نظر گرفته شوند. کرسی‌های آزاد‌اندیشی در وهله اول باعث بروز اعتماد به نفس و کنار گذاشتن ملاحظه کاری‌های بی‌مورد در تفکر می‌شود اما این احساس باید در مسیری علمی و محققانه برای پرسشگری و پژوهش بیشتر به کار بیفتد، در غیراین‌صورت به همان ترتیب می‌تواند برای دانشجویانی که غنای علمی و فکری کافی ندارند ایجاد اعتماد به نفس کاذب کند و حضور در کرسی‌ها به جز تخلیه روانی موضوعیت دیگری 
پیدا نمی‌کند.
از دیگر سوی، حیثیت دانشگاه و دانشجو حیثیتی علمی است و از دانشجو انتظار می‌رود بیش از هر چیز به پویایی و تحرک علمی اهمیت بدهد. همان‌طور که گفته شد در جریان نامه‌نگاری‌های سال ۸۱ نیز که به مطرح شدن ضرورت فضای باز و کرسی‌های آزاد‌اندیشی انجامید رویکرد علمی و تخصصی به این کرسی‌ها در اولویت قرار گرفته است. اما به نظر می‌رسد جو عمومی دانشگاه طاقت چنین رویکردی را ندارد و اکثریت جمعیت دانشجویان هم توان و بنیه علمی لازم برای وارد شدن به بحث‌های آزاد علمی را ندارند. به این ترتیب طبیعی است که در کرسی‌های سطح پایین‌تر بحث‌های عمومی‌تر و سطحی‌تری هم شکل می‌گیرد که بعید است فواید علمی قابل توجهی بر آنها مترتب باشد.
در چند ساله اخیر فضای عمومی جامعه چنان سیاست زده است که نوع نگاه به کرسی‌های آزاد‌اندیشی نیز دچار چرخش شده و انتظارات سیاسی از کرسی‌های آزاد‌اندیشی بالا رفته است. مقام رهبری در بخشی از تذکرشان نسبت به پیاده نشدن کرسی‌های آزاد‌اندیشی به دانشجویان صراحتا فرمودند: «شما کرسى آزاد فکرى سیاسى را، کرسى آزاد فکرى معرفتى را در همین دانشگاه تهران، در همین دانشگاه شریف، در همین دانشگاه امیرکبیر به وجود بیاورید. چند نفر دانشجو بروند، آنجا حرفشان را بزنند، حرف همدیگر را نقد کنند، با همدیگر مجادله کنند. حق، آنجا خودش را نمایان خواهد کرد.» با این حساب مناظره‌های ساده دانشجویی در حوزه‌های مختلف سیاسی و فکری نیز مصداق بارز کرسی‌های آزاد‌اندیشی تلقی شده و این نیز مطالبه امروز رهبری از جریانات دانشجویی است.
به نقل از پایگاه «این عمار»؛ به نظر می‌رسد که اگر کرسی‌های آزاد‌اندیشی در فضایی غیرتخصصی برگزار شوند، محمل آفات بیشتری هم قرار می‌گیرند. در چنین مباحثاتی رعایت ادب و آداب آزاد‌اندیشی کمتر اتفاق می‌افتد، زمینه داوری علمی و منصفانه به حداقل می‌رسد و تضمین کمتری هم بر بقای فضای سالم مناظره و مباحثه وجود دارد. کرسی‌های آزاد‌اندیشی فی‌المثل در دانشکده‌های فنی و مهندسی و در میان دانشجویان کارشناسی اگر به مسائل کلان سیاسی و معرفتی منجر شود و نظارت علمی و تخصصی هم بر آن حاکم نباشد، بحث‌ها عمدتاً به بیراهه می‌روند و به جدال کشیده می‌شوند. 
این نوع کرسی‌ها اگر هم محقق و مستمر شوند بیش از آنکه فایده‌ای برای دانشجویان داشته باشند باعث اتلاف وقت و استهلاک ‌اندیشه آنها و تکرار راه‌های رفته می‌شود، یا به جای تقویت روحیه پرسشگری و حقیقت‌جویی راه‌های تسلط بر فن بیان و روش‌های ناصواب اقناع مخاطب (مغالطه و سفسطه‌گری) را به صورت تجربی به دانشجویان می‌آموزد!