kayhan.ir

کد خبر: ۲۴۲۸۴۸
تاریخ انتشار : ۱۵ خرداد ۱۴۰۱ - ۱۸:۳۴
نگاهی به هفتاد و پنجمین جشنواره فیلم کن 

نخل طلای سران ناتو در کن به فیلم عملیات تروریستی علیه ایران

 
 
 
 
سعید مستغاثی
اشتباه نشود! نخل طلایی بهترین فیلم هفتاد و پنجمین جشنواره فیلم کن در مراسم اختتامیه این جشنواره و در 
28 ماه مه 2022 اهدا نشد و جایزه‌ای که روبن اوستلوند سوئدی برای فیلم «مثلث ‌اندوه» دریافت کرد، در حد یک 
دل خوش‌کُنک بچه‌گانه به نظر رسید. در واقع آنچه همه برندگان مراسم اختتامیه به عنوان نخل طلا و دیپلم افتخار و مانند آن گرفتند و به خاطرش خوشحالی کردند، یک بازی کودکانه بیش نبود. این تعبیر را کریس راک آمریکایی هم برای مراسم اسکار سال 2005 به کار گرفت که خودش میزبانی آن را برعهده داشت.
در واقع نخل طلایی اصلی جشنواره کن امسال، روز دوم جشنواره به تام کروز و فیلم «تاپ گان: ماوریک» اهدا گردید. نخل طلایی که با حضور دبیر جشنواره یعنی «تی یری فره مو» و برای نخستین‌بار در تاریخ سینما و جشنواره‌ها، با پرواز ویژه جنگنده‌های فرانسوی بر فراز کاخ جشنواره همراهی شد. 
اما ماجرا به همین جا خاتمه نیافت و پرنس ویلیام (اصلی‌ترین گزینه سلطنت آینده بریتانیا) و همسرش کیت میدلتون هم در یک اقدام نامعمول به استقبال نمایش فیلم «تاپ گان: ماوریک» در جشنواره کن رفتند. گویا یک قرار از پیش تعیین شده مابین 3 سرکرده پیمان نظامی ناتو اجرا می‌گردید، به طوری که هر سه ضلع مثلث اصلی نظام سلطه غرب در نمایش این فیلم حضور داشتند: 1- آمریکا با تولید یک فیلم میلتاریستی/تروریستی که با حمایت تمام قد پنتاگون ساخته شد 2- انگلیس با حضور پادشاه و ملکه آینده بریتانیا 3- فرانسه با میزبانی و پرواز هواپیماهای جنگی فرانسوی
فیلم «تاپ گان: ماوریک»، در واقع قسمت دوم فیلم «تاپ گان» است که در سال 1986 توسط تونی اسکات (که در سال 2012 خودش را از پل بروکلین به پایین پرتاب کرد و مرد) ساخته شد. در این فیلم می‌بینیم پس از 36 سال مجددا «پیتر ماوریک میچل» (با بازی تام کروز) که اینک بازنشسته شده، به تربیت خلبانان جوان ارتش ایالات متحده اشتغال دارد. اما برای یک ماموریت مهم ناگزیر می‌شود که خودش وارد عمل شده و فرماندهی اسکادران‌های جنگنده آمریکایی را برعهده بگیرد. آن ماموریت، حمله به کشوری در غرب آسیاست که گویا منافع آمریکا را در آن منطقه به خطر‌انداخته است! 
یعنی درواقع «تاپ گان: ماوریک» روایتگر یک عملیات تروریستی دولتی و تجاوز آشکار ارتش آمریکا در هزاران مایل دورتر از مرزهای خود به کشوری دیگر است که براساس نشانه‌های مختلفی که در فیلم دیده می‌شود، حتی رسانه‌های زنجیره‌ای غربی هم آن را به ایران شبیه دانسته‌اند!
حالا در جشنواره فیلم کن، برای رونمایی این فیلم تروریستی/ میلتاریستی، نمایندگان 3 قدرت اصلی ناتو جمع شده‌اند! برایش کف زده و هورا می‌کشند، مشت‌های گره کرده نشان می‌دهند (به تصویر تام کروز هنگام پرواز جنگنده‌های فرانسوی بر فراز کاخ جشنواره دقت کنید!) و به آن نخل طلایی داده و بازهم مدعی می‌شوند که هنر از سیاست جداست آن هم در جشنواره‌ای که ادعای هنری‌ترین جشنواره جهان را دارد!!
نخل طلایی که به تام کروز و فیلم تروریستی «تاپ گان: ماوریک» در جشنواره کن اهدا گردید، هرگز به فیلم‌سازی همچون اینگمار برگمان داده نشد که اغلب سینما دوستان و سینماگران بر لقب «هنری ترین فیلمساز» او متفق‌القول هستند، همین‌طور به روبر برسون و حتی کریستف کیشلوفسکی که فرانسوی‌ها آن‌قدر سنگش را به سینه می‌زنند و یا به فیلمسازان برجسته‌ای مثل ژان رنوار، یاساجیرو ازو، کارل تئودور درایر، ساتیا جیت رای، کنجی میزوگوچی، رنه کلر، ژان پی‌یر ملویل، فرانسوا تروفو، ژان کوکتو و... و بسیاری دیگر  از اساتید تاریخ سینما نیز نخل طلا و یا دیگر جوایز این جشنواره اعطا نگردید.
زلنسکی (هنرپیشه سابق و رئیس‌جمهوری کنونی اوکراین) وقتی برای پروپاگاندای سیاسی در حال سخنرانی افتتاحیه جشنواره کن بود (که مراسم اسکار به آن تن نداد و خود را در سطح سخنرانی زلنسکی تحقیر نکرد) از چارلی چاپلین یاد کرد که زمان آتش‌افروزی هیتلر در دنیا با شجاعت فیلم «دیکتاتور بزرگ» را در انتقاد و اعتراض به او ساخت و تاکید کرد که به همین دلیل سینما نبایستی ساکت بماند. اما زلنسکی نمی‌دانست یا به او نگفته بود که چارلی چاپلین هم علی‌رغم ساخت تعدادی از مشهورترین آثار تاریخ سینما هیچ‌گاه پایش هم به جشنواره کن نرسید!
ژان لوک گدار، فیلمساز مشهور موج نو سینمای فرانسه این صحنه گردانی ایدئولوژیک/سیاسی در جشنواره کن امسال را چنین تشریح می‌کند:
«... با صحنه ‌سازی جشنواره کن از احتمال وقوع یک جنگ جهانی دیگر و خطر یک فاجعه دیگر، متوجه شدیم فستیوال کن یک ابزار تبلیغاتی است، مانند هر ابزار دیگر.... آنها (جشنواره فیلم کن) زیبایی‌شناسی غربی را تبلیغ می‌کنند. حالا تصور کنید که در جشنواره از جنگ به عنوان ابزار زیبایی‌شناسی استفاده می‌شود و سهامداران آن هم کشورهای درگیر، یا بهتر بگوییم صاحب «منفعت» هستند و برنامه‌هایی را پخش می‌کنند که همه ما تماشاگران آن هستیم...»
گفتنی است تا همین چند سال پیش، مدیران جشنواره فیلم کن، هدف از این جشنواره را با چنین تعابیری روی وب سایت رسمی خود نمایش داده بودند: 
«حامی سینمای مولف ارزشمند، در جست‌وجوی صداهای مستقل فرهنگ‌های گوناگون، در نظر گرفتن تجربه سینما به عنوان یک هنر (و نه صنعت) و ایجاد دنیایی که خودش را از درون نمایش فیلم‌هایش بشناساند» (و نه با تبلیغات سرسام‌آور رسانه‌های وابسته)
اما واقعیت مهم اینکه جشنواره کن همواره در تیول کمپانی‌ها و موسسات بزرگ تجاری و تهیه‌کنندگان و ستارگان سینمای ‌هالیوود بوده است، همواره این گروهی از هنرپیشه‌های آمریکایی بوده‌اند که برگ برنده مدیران جشنواره کن برای جلب توجه رسانه‌ها و شرکت‌های تبلیغاتی و تبدیل سواحل «کروازت» به بازار مکاره‌ای برای توریست‌ها و گردشگران خارجی به شمار آمده‌اند.
فرش قرمز این جشنواره در طول یازده روز برگزاری جشنواره، در اغلب ساعات روز محل نمایش انواع و اقسام مدهای لباس و آرایش و جواهرات  شرکت‌های مشهور تجاری توسط بازیگران معروف است و مکان اصلی تجمع و توجه مهمانان و شرکت‌کنندگان و خبرنگاران و عکاسان محسوب می‌شود و آنچه کمتر اهمیت دارد همان سالن‌های نمایش فیلم است.
هیاهو و سرو صدای جشنواره کن برای همان هنرپیشگان و ستاره‌های آمریکایی است که روی فرش قرمز ادا و اطوار درمی‌آورده و حاضرین هم برایشان سر و دست می‌شکنند.
هنوز سال 2005 را از یاد نبرده‌ایم که چگونه روبرتو رودریگز با آن کلاه کابوی (برای تاکید بر فرهنگ آمریکایی)  و آن لبخند تحقیر‌کننده  همراه  عوامل فیلم «شهر گناه» همچون: «بروس ویلیس» و «میکی رورک» و «جسیکا آلبا» و «بنسیو دل تورو» و...ساعت‌ها روی آن فرش قرمز، تمامی حضار را  مقابل سالن دوبوسی کن سرکار گذاشت. 
یا جرج لوکاس با سربازان امپراطوری اش و دارت ویدر و ناتالی پورتمن و هیدن کریستنسن و سمیوئل جکسن و... چندین روز همه جشنواره کن را به تسخیر خود درآوردند و در کنار آنها کوین بیکن و کالین فرث و ول کیلمر و رابرت داونی جونیور و اسکارلت جوهانسن‌(در این میان تنها چیزی که اهمیت نداشت مانور  عوامل فیلم برادران داردن بود که مثلا بهترین فیلم جشنواره شناخته شد  و بازیگران فیلم «لیمینگ»!!)، همان‌گونه که سال قبلش  هم دار و دسته «شرک» اعم از غول سبز و خر پرحرف و پرنسس فیونا و.... همه توجهات را به خود  جلب کرده بودند. 
و از همه حیرت‌آورتر، حضور بازیگران فیلم «بی‌مصرف‌ها» همچون سیلوستر استالون و آرنولد شوارتزنگر و بروس ویلیس و وزلی اسنایپس و... (که به ارذل و اوباش ‌هالیوود معروف هستند) در جشنواره کن سال 2014 بود که با نفر بر زرهی در سواحل کن رژه رفتند و همه جشنواره را به مضحکه و سخره گرفتند. 
شاید از همین روست که مدیران جشنواره کن برخلاف همه قوانین و آیین‌نامه‌هایشان، برای فیلم‌های آمریکایی حق وتو فرهنگی هم قائل می‌شوند و در حالی که براساس قواعد و ضوابط این جشنواره به عنوان فستیوال گروه A، آثار بخش مسابقه نبایستی در هیچ جشنواره دیگری نمایش داده شده باشد اما بعضا حتی فیلم‌های اکران شده آمریکایی را هم در بخش مسابقه اصلی خود شرکت می‌دهند. 
می‌توان از جشنواره کن سال 2003 مثال آورد که فقط برای خالی نماندن فرش قرمز از حضور تام هنکس، فیلم «قاتلین زن» را پس از اکران یک ماهه‌اش در سینمای دنیا در بخش مسابقه قرار دادند و یا در سال 2005 همین اتفاق درمورد فیلم اکران شده «شهر گناه» پیش آمد که دو ماه پیش از نمایش در کن به نمایش عمومی درآمده بود. 
در سال 2007  هم دو فیلم «زودیاک» (دیوید فینچر) و «سند مرگ» (کویینتین تارانتینو) پس از اینکه اکران عمومی دور دنیا را از سر گذراندند، به بخش مسابقه جشنواره کن آمدند!!
نکته جالب اینکه در طول تاریخ این جشنواره در مقابل 15 بار ریاست هیئت داوران توسط فرانسوی‌ها، 19 بار سینماگران آمریکایی رئیس‌هیئت داوری این جشنواره شده‌اند و دیگر کشورها حتی ممالک صاحب سینما مثل آلمان و ایتالیا و انگلیس، سهمی ناچیز از این موقعیت داشته‌اند!
اما هیئت داوران جشنواره کن امسال یکی از ضعیف‌ترین و گمنام‌ترین هیئت‌های داوری تمامی دوران این جشنواره تلقی شد. هیئت داورانی که برخلاف هرسال حتی نام رئیس‌آن، بسیار دیر اعلام گردید. رئیسی که یکی از گمنام‌ترین رؤسای داوری کل تاریخ این جشنواره به نظر می‌رسد: ونسان لیندن، بازیگر فرانسوی که به دلیل فیلم فرانسوی «تایتان» سال گذشته در همین جشنواره کن معروف شد و پیش از آن نیز نخل طلای بازیگری را برای فیلم «اندازه یک مرد» در سال 2015 گرفته بود. از معدود آثار شناخته شده‌اش، فیلم‌های «در جنگ» استفن برایز و «نفرت» متیو کاسوویتز است.
به جز ونسان لیندن‌، 4 بازیگر و 4 فیلمساز، همکاران او در هیئت داوران بودند:
ربکا‌هال: بازیگر برخی از فیلم‌های وودی آلن مانند»یک روز بارانی در نیویورک» و «ویکی کریستانا بارسلونا» و بازیگر نقش‌های چهارم پنجم آثاری مانند «پرستیژ» کریستوفر نولان که جایزه مطرحی هم دریافت نکرده است! دیپیکا پادوکن: بازیگر و مدل هندی، نائومی ریپیس: بازیگر سوئدی فیلم‌هایی مانند «دختری با خالکوبی اژدها» دیوید فینچر، «پرومتئوس» ریدلی اسکات در سال‌های 2009 و 2012 که در سال‌های اخیر آثار چندان مطرحی نداشته و جایزه قابل تاملی نیز دریافت نداشته است و جاسمینا ترینکا: بازیگر ایتالیایی که بیشتر در همان ایتالیا شناخته شده است.
4 کارگردان هیئت داوران هم به جز اصغر فرهادی عبارت بودند از:
 «لاج لی»: فیلم‌سازی از کشور مالی که تنها یک فیلم بلند سینمایی به نام «بینوایان» در کارنامه خود دارد، جف نیکولز: کارگردان و نویسنده آمریکایی که تنها یکی از 4 فیلمی که ساخته به نام loving در سال 2016 مطرح شد و یواخیم تریر: فیلمساز نروژی که از 5 فیلم ساخته شده‌اش، فقط فیلم «بدترین شخص در دنیا» شناخته شده!
طبیعی بود که با این هیئت داوران ضعیف و جویای نام، مدیران جشنواره هرچه بیشتر بتوانند سیاست‌های خود را به آنها دیکته کرده و انتخاب‌های خود را بیرون بکشند. 
اینچنین بود که بازیگر ضعیف فیلم «عنکبوت مقدس» که در انتهای جدول ارزشیابی منتقدان حاضر در جشنواره و رده 17 از 21 فیلم قرار داشت، جایزه بهترین بازیگر را دریافت نمود و فیلم‌های «زمان آرماگدون» (جیمز‌گری)، «جنایات آینده» (دیوید کراننبرگ) به دلیل نمایش موضوعات ملتهب در غرب و همچنین آثاری مانند «آرامش» (آلبرت سرا) و «نمایش اجرا می‌شود» (کلی ریچاردز) که در صدر جدول منتقدان قرار داشته و توجه بسیاری از کارشناسان سینما را جلب کردند، اساسا هیچ جایزه‌ای بدست نیاوردند.
به جای همه اینها بازیگر کره‌ای مرد فیلم Broker و همچنین فیلم «ستاره‌ها در ظهر» کلر دنی و «هشت کوه» که در انتهای جدول منتقدان بودند، جایزه بازیگر مرد و جوایز ویژه و بزرگ هیئت داوران را دریافت نمودند!!
به نظر می‌آید سالهاست که جشنواره کن مانند سایر جشنواره‌ها و مراسم سینمایی از ادعای هنری و سینمایی بودن خود، کنار کشیده و به طور خیلی رسمی و علنی نشان می‌دهد که تمامی آن ادعاها و شعر و شعارها (که متاسفانه هنوز برخی شبه‌روشنفکران ساده‌لوح یا خودباخته و یا خودفروخته باور دارند)، کشک بوده و در جهان امروز واقعیتی نداشته و ندارد. 
وقتی در سال 2011 لارس فن تریر، فیلمساز محبوب و برنده جوایز متعدد جشنواره کن را تنها به دلیل یک شوخی با اسرائیل حتی علی‌رغم عذرخواهی رسمی، از جشنواره بیرون ‌انداختند، وقتی در مراسم افتتاحیه دوره هفتادم این جشنواره در حالی که در سالن دوبوسی اصغر فرهادی و دختر جانی دپ، مشغول قرائت سخنرانی آغاز هفتادمین دوره جشنواره کن بودند ولی «میری رگیو» وزیر فرهنگ و ورزش اسرائیل (که به بال راست نتانیاهو نخست‌وزیر سابق رژیم صهیونیستی معروف بود) پس از مانور روی فرش قرمز با لباس منقش به تصویر بیت‌المقدس و قبه الصخره در پاویون اختصاصی اسرائیل در کن، مشغول برگزاری یک کنفرانس مطبوعاتی و در واقع افتتاح واقعی هفتادمین جشنواره کن شد و در حالی که اصغر فرهادی با خوش‌خیالی و پَرتی شبه‌روشنفکرانه می‌گفت که «حالا دیگر نوبت زبان سینما و فرهنگ است»، وزیر فرهنگ اسرائیل در مقابل خیل خبرنگاران و عکاسان از گرامیداشت پنجاهمین سالگرد اشغال بیت‌المقدس توسط صهیونیست‌ها سخن می‌گفت، وقتی در سال‌های متعدد این جشنواره، فیلم‌های همجنس‌گرایانه علی‌رغم ساختارهای ضعیف خود، به جایزه‌های متعدد کن دست یافتند تا جایی که جشنواره کن به فستیوال همجنس‌بازها مشهور شد، وقتی سال‌هاست این جشنواره با نژادپرستی حداکثری (به سبک و سیاق صلیبیون جنگ‌طلب) فیلم‌های ضد اسلامی و ضدایرانی، از «دیپان» ژاک اودیار و «گذشته» اصغر فرهادی و «احمد جوان» برادران داردن گرفته (که مهاجران مسلمان را به انواع و اقسام خلافکاری و بزه و جنایت متهم کردند) تا همین شبه فیلم «عنکبوت مقدس» که عقاید و باورها و ارزش‌های شیعی را مورد وهن قرار می‌دهد را در ویترین جوایز خود قرار می‌دهد، وقتی.... 
یعنی این جشنواره ظاهرا سینمایی نیز مانند سایر فستیوال‌ها و مراسم مشابه، کاملا ایدئولوژیک است (و نه صرفا سیاسی که وجه سیاسی هم زیرمجموعه همان بعد ایدئولوژیک قرار می‌گیرد) براساس ایدئولوژی غرب صلیبی/صهیونی که از عمق تاریخ و حداقل دوران جنگ‌های صلیبی و انگیزاسیون و نهضت به اصطلاح اصلاح دینی و عصر روشنگری و رنسانس آمده، شکل گرفته و به طور اجمال شرک‌آمیز و سرمایه‌سالار و نژادپرست و استعمارگر و جنگ‌طلب است و بی‌تردید جشنواره کن یکی از بارزترین نمادهای این ایدئولوژی ضد بشری است.