اخبار ویژه
جنایت مشترک اسرائیل و آمریکا و مالهکشی شرمآور نشریات اجارهای
دو روزنامه زنجیرهای و غربگرا در ادامه رویکرد تحریفگرانه خود در قبال موضوعات مختلف ادعا کردند اسرائیل با ترور شهید صیاد خدایی، برجام را نشانه رفته و دنبال تخریب مذاکرات احیای برجام بوده است! معنای دیگر این تحلیل تحریفآمیز این است که حساب آمریکا از اسرائیل جداست و ایران باید برجام را بر هر مسئله و موضوع دیگری مقدم بشمارد!
در این زمینه روزنامه شرق از قول کارشناس خود نوشت: «اسرائیل با این ترور، برجام را نشانه رفته است. همانگونه که میدانید بزرگترین دشمن احیای برجام اسرائيل است. اگرچه بازیگران منطقهای و فرامنطقهای دیگری هم برای عدم احیای برجام وجود دارد، اما اسرائیل موتور اصلی حرکت ضدبرجامی است. چه در دوره بنیامین نتانیاهو و چه در دوره نفتالی بنت؛ بنابراین بدون شک تروری که یکشنبه در تهران انجام شد، میتواند بخشی از سلسله اقدامات، تحرکات و واکنشهای اسرائیل در منطقه و فضای بینالملل ضد جمهوری اسلامی ایران قلمداد شود.»
روزنامه اعتماد هم در تحلیلی با عنوان «تکرار سناریوی تلآویو با به شهادت رساندن سرهنگ خدایی؛ ترور با هدف تخریب مذاکرات احیای برجام» منتشر کرد و نوشت: «در حالی که نهادهای اطلاعاتی و امنیتی ایران درباره عامل یا عوامل این عملیات تروریستی گزارشی منتشر نکردهاند، نخستین ظن در فضای رسانهای و مجازی به سمت رژیم اسرائيل رفت.
مقامهای اسرائيلی تلاش برای به صفر رساندن شانس احیای برجام را از همان نخستین هفتههای پیروزی جو بایدن و پیش از انتقال قدرت در
کاخ سفید آغاز کردند.
تمام این تلاشها در راستای متوقف شدن روند مذاکرات برای احیای برجام صورت گرفت و شاید بتوان گفت که در مقاطعی اسرائیلیها موفق به کند کردن روند این مذاکرات یا مشخص کردن خطوطی برای تیمهای مذاکرهکننده هم در ایران و هم در ایالات متحده شدند که عملا رسیدن به توافق احیای برجام را پیچیدهتر کرد. در حالی که دولت جو بایدن میگوید اراده سیاسی لازم و کافی را برای احیای برجام دارد مخالفت جمهوریخواهان با احیای برجام و همراهی برخی دموکراتها با جمهوریخواهان در امتیاز دادن به ایران در مسیر احیای برجام عملا بازگشت به برجام را سختتر از چیزی کرده که در ابتدای آغاز به کار دولت بایدن تصور میشد.
اسرائیل باز برای برهم زدن پازل دست به کار شده تا بلکه بتواند بر فاصله میان تهران و واشنگتن بیفزاید. در این پازل ترور عضو سپاه قدس درست در روزهایی که برخی منابع میگویند ایران و آمریکا به راهحلی برای خروج از بنبست در این پرونده دست یافتهاند میتواند به ترمزی برای تهران تبدیل شود.
باید از خود سوال کنیم که اگر اسرائیل پشت این ترور است چرا یک عضو سپاه قدس و نه یک دانشمند هستهای را هدف قرار داده است؟ آیا تحلیل اسرائیلیها این بوده که ترور عضو سپاه هرگونه عقبنشینی از موضع پیشین برای ایران را در میز مذاکره سختتر میکند»؟
شگرد نخ نمای نشریات زنجیرهای برای تفکیک میان آمریکا و اسرائیل یا میان دموکراتها و جمهوریخواهان آمریکا در حالی است که اولاً دموکراتها و جمهوریخواهان در حوزه دشمنی با ایران و نقض تعهدات، اشتراک نظر داشتهاند، به نحوی که بسیاری از تحریمهای مهم پسابرجامی، یا در دولت دموکراتها اعمال شد و یا با همراهی قاطع دموکراتها در کنگره، به تصویب رسید.
ثانیاً اسرائیل صرفاً سگ زنجیری آمریکاست؛ و رژیم صهیونیستی و دولت آمریکا در موضوع ایران و مسائلی نظیر برجام، کاملاً با یکدیگر هماهنگ بودهاند و صرفاً برای این که غربگرایان بتوانند در ایران عوامفریبی کنند و قدرت چانهزنی آمریکا هم در مذاکرات با ایران افزایش یابد، برخی مقامات صهیونیست به مخالفخوانی با مذاکرات و برجام تظاهر میکنند. بعدها مقامات صهیونیست متعددی اذعان کردند که برجام برای مهار و توقف برنامه هستهای ایران بسیار سودمند بود و هیچ جایگزینی هم برای آن وجود ندارد و مقابله به مثل ایران، موجب برداشته شدن ترمزها و پیشرفت برنامه هستهای ایران شده است.
نکته سوم، نسبت میان آمریکا و صهیونیستها در اقدامات خرابکارانه و تروریستی است. در این زمینه در موارد بسیاری، همپوشانی و هماهنگی کامل در جریان بوده، چنان که در موضوع خرابکاری ویروسی موسوم به استاکسنت علیه تأسیسات نطنز در دولت اوباما فاش شد؛ همینطور است ترور دانشمندان هستهای ایران.
حتی اگر اقدامات تروریستی را صرفاً متوجه صهیونیستها بکنیم- که در اغلب موارد خلاف واقع است- این جنایتها با حمایت و چراغ سبز دولتهای دموکرات و جمهوریخواه آمریکا انجام شده و هرگز حتی در لفظ هم محکوم نشده است. بنابراین اصرار به جدا کردن حساب آمریکا و اسرائیل، جانبداری عملی از متهمان ترور و کوچکسازی جنایت انجام گرفته است؛ کانّه ایران به خاطر توافق بیخاصیت و پرخسارتی به اسم برجام، باید خطوط قرمز امنیت و اقتدار ملی را زیر پا بگذارد و به هر قیمت مذاکره کند. این حرف مسموم و عاریتی از بیگانه هم به معنای تشجیع تروریستها برای ارتکاب جنایات جدید است.
نکته چهارم این که اگر سردار سلیمانی در دوره دولت جمهوریخواهان (ترامپ) و شهید صیاد خدایی در دوره دموکراتها ترور میشود، فارغ از میزان نقش صهیونیستها، باید عنایت داشت که دولت تروریست آمریکا، قبل از وقوع این جنایتها، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را در فهرست گروههای تروریستی قرار داده و علناً دستور شلیک را صادر کرده است. و این در حالی است که از رژیم تروریست صهیونیستی، تا داعش و النصره و سازمان منافقین، زیر پرچم آمریکا قرار دارند.
صدور پروانه ساخت مسکن ظرف 6 ماه به اندازه 8 سال گذشته
ظرف 6 ماه در دولت سیزدهم به اندازه کل 8 ساله دولت روحانی، پروانه ساخت مسکن صادر شد.
روزنامه ایران در این زمینه در گزارشی نوشت: تعداد پروانه ساختمانی صادر شده در ماههای اخیر نشان میدهد تولید مسکن در دولت سیزدهم شتاب گرفته است. افزایش تولید مسکن در مقایسه با تعداد پروانه ساختمانی در دولت قبل و در چند ماهه دولت سیزدهم مبین این است که این عدد در ۶ ماه دولت سیزدهم تقریبا با ۸ سال دولت قبل برابری میکند. در دولت قبل از سال ۹۲ تا ۹۹ تعداد کل پروانه ساختمانی صادر شده برابر یک میلیون و ۱۵۰ هزار فقره بوده است در حالی که در ۶ ماهه دوم سال ۱۴۰۰، در مجموع یک میلیون پروانه توسط شهرداریهای کشور برای ساختوساز صادر شده است. این موضوع از رشد بیسابقه ساختوساز خبر میدهد. در ۳ فصل سال ۱۴۰۰، کل پروانههای صادر شده ساختمان شهری ۸۷ هزار و ۲۰۰ فقره است، در بهار سال گذشته ۳۴ هزار و ۵۰۰، در تابستان ۲۷ هزار و ۹۰۰ و در پاییز ۲۴ هزار و ۸۰۰ پروانه ساختمانی در مناطق شهری صادر شـده اسـت. رشـد صدور پروانه در نیمه دوم سال قبل به یک میلیون فقره، نشان میدهد تقریباً یک میلیون هزار پروانه در زمستان سال قبل صادر شده است.
بنابر این گزارش که از دادههای مرکز آمـار استخراج شده است، صدور پروانههای ساختمانی از سال ۹۲ تا ۹۹ نسبت بـه سـالهای قبـل روند کاهشی دارد و در این ۸ سال فقط در برخی دورهها پروانه ساختمانی نسبت به سال قبل رشـد اندکی دارد. آمار به خوبی مشخص میکند که از سال ۹۲ ساختوساز روند نزولی به خود گرفته تا اینکه در سال ۹۷ همزمان با آغاز برنامهریزی برای طرح اقـدام ملی و همچنین جهش قیمتها در بازار مسکن، صدور پروانه ساختمانی در این سال حدود ۲۲ هزار فقره بیشتر از سال قبل، یعنی سال ۹۶ است. با توجه به رکود بازار مسکن از سال ۹۲، در سال ۹۳، افت شدید ۴۲ درصدی نسبت به سال قبل در صدور پروانههای ساختمانی اتفاق افتاد که از این سال به بعد همین کاهش در سالهای ۹۴ و ۹۵ نیز تکرار شد و در سالهای ۹۶ تا ۹۹ با افزایش قیمت مسکن و روی آوردن سازندگان به ساختوساز، تعداد پروانههای ساختمانی نیز افزایش یافته که افزایش آن قابل توجه نیست.
کاهش صدور پروانه ساختمانی در سالهای گذشته منجر به کاهش تولید مسکن شده است. براساس آمار، در سال ۹۳ برای تعداد ۴۰۰ هزار
و ۱۶۴ واحد مسکونی پروانه صادر شده که نسبت به سال قبل از آن، یعنی سال ۹۲،
کاهش بیش از ۵۰ درصدی را نشان میدهد. افت تولید مسکن در سالهای پس از آن هم ادامه پیدا کرد و در سال ۹۶ به حدود ۳۳۷ هزار واحد رسید.
براساس برنامه اقدام ملی مسکن، دولت موظف بود از سال ۹۷ تا پایان دولت، ۴۰۰ هزار واحد بسازد. اما واحدهای ساخته شده در این برنامه تا پایان دولت قبل فقط حدود ۴۰ هزار واحد است و دولت سیزدهم قصد دارد واحدهای پیشبینی شده در این برنامه را همزمان با نهضت ملی مسکن پیش ببرد.
دادههای آماری وزارت راه و شهرسازی نشان میدهد در بازه زمانی نیمه دوم سال گذشته یک میلیون و ۲۰۰ هزار فقره پروانه ساختوساز شهری و روستایی صـادر شـده اسـت. مقایسه تولید مسکن در دولتهای مختلف نشان میدهد در دولت سازندگی یک میلیون و ۱۷۰ هـزار، در دولت اصلاحات
۲ میلیون و ۱۰۰ هـزار، در دولـت مـهـر ۴ میلیون و ۸۰۰ هـزار و در دولت تدبیر و امید کمتریـن میـزان و ۷۹۰ هزار واحد مسکونی ساخته شده است. به این ترتیب با توجه به برنامه ساخت ۴ میلیون مسکن تا پایان ۱۴۰۴، اگر این تعداد مسکن در کشور ساخته شود، در یک دوره دولت سیزدهم ساخت مسکن بیشتر از دو دوره دولت سازندگی و اصلاحات است.