به بهانه فیلم «انفرادی»
زبالهسازی دستهجمعی
آرش فهیم
چرا اغلب فیلمهای کمدی امروز سینمای ما «مُسکنِ بیماریزا» هستند؟
نقد ساختاری و روایی فیلمهایی مثل «انفرادی» کار سادهای به نظر میرسد، اما در عمل دشوار است؛ چه چنین فیلمهایی نه از قاعده ساختاری و فرمی خاصی پیروی میکنند و نه در ژانر خاصی میگنجند ونه حتی محتوایی قابل بحث دارند! نوشتن نقد درباره این نوع فیلمها، با نیت خیرخواهانه و مصلحانه نیز با هدف تأثیر بر تولیدکنندگانشان بیهوده است. چون سازندگان این گونه آثار اساسا در پی کار هنری و فرهنگی نیستند و از ابتدا مقصودی کاسبکارانه دارند. البته ساخت فیلم با هدف گیشه و سود اقتصادی نه تنها هیچ ایرادی ندارد، بلکه یکی از وجوه زنده ماندن صنعت سینما، گردش مالی و چرخش چرخهای اقتصاد این عرصه است. اما «انفرادی» و نظایر آن ازجمله «گشت ارشاد»، «سگبند»، «دینامیت» و... شباهت زیادی به ساختمانهای به اصطلاح «بساز- بفروشی» دارند؛ سازههایی که ظاهرشان خانه و کاشانه است، اما برای تولید آنها کمترین و بیکیفیتترین مصالح به بدترین و نازلترین شکل ممکن گردآوری شدهاند. چون سازندگانشان، به این فکر نمیکنند که قرار است در این محل خانوادهای ساکن شود و باید شرایط زیست انسانی و فرهنگی و امنیت و نور و آرامش فراهم شود؛ سازندگان چنین ساختمانهایی فقط در پی این هستند که هر چه سریعتر و سطحیتر پروژه را تمام کنند و سراغ پروژه بعدی بروند و به سود بیشتری دست یابند. جریان تولید فیلمهای مذکور و بسیاری از آنچه به عنوان کمدی در سینمای ایران جولان میدهد، با این فرآیند ساخت و ساز مسکن شباهت دارد. «انفرادی» هم مثل «گشت3»، «سگبند» و «دینامیت»، در هیچ ژانری تقسیمبندی نمیشود. این نوع فیلمها به ظاهر کمدی هستند اما درواقع هجویات و هزلیات پیش پا افتادهای بیش نیستند. آنچه در این نوع فیلمها به عنوان خنده و لبخند آن هم به ضرب و زور از مخاطب ستانده میشود، نسبتی با قواعد و اصول کمدی ندارد. شوخیهای غیراخلاقی و اشارات پیدرپی به اسافل اعضا یا به کار بردن حرکات و رفتار شنیع، چه ربطی به مفهوم محترم و ارزشمند کمدی دارد؟ این فیلم با حضور رضا عطاران، مهدیهاشمی و احمد مهرانفر ساخته شده اما این سه نفر در انفرادی فقط نقش ویترینی و تبلیغاتی دارند و اصلا بازی نمیکنند. به ویژه رضا عطاران که در «انفرادی» یکی از بدترین بازیها را انجام داده است! هم خودش کم فروشی کرده و هم کارگردان نتوانسته از او باز بگیرد. (این نکته هم قابل یادآوری است که عطاران این روزها با عطاران دوران بازی در تلویزیون فرسنگها فاصله دارد و نزول کرده است؛ عطاران صداوسیما کجا و عطاران این سینما کجا!)
«انفرادی» چند سکانس اکشن هم دارد، اما برای مخاطبی که به فیلمهای اکشن روز جهان دسترسی دارد، تماشای این صحنهها بسیار مبتدیانه و آماتور به نظر میرسد. بخشهای اکشن فیلم، بسیار متظاهرانه و فریبکارانه هستند، کاملا مشخص است که سازندگان فیلم فقط خواستهاند بگویند ما هم بلدیم و برای ساخت فیلم، هزینه میکنیم! این درحالی است که اصلا صحنه اکشن، در قد و قامت این فیلم نیست.
یکی از دفاعیات سازندگان این طیف از آثار، شرایط اجتماعی و اقتصادی و نیاز مردم به نشاط و سرگرمی است؛ میگویند، با فیلمهایی مثل «انفرادی» مخاطبان خود را شاد میکنند و برای ساعاتی آنها را از مسائل روزمره فارغ میسازند! این توضیح، عذر بدتر از گناه است. درست مانند این است که تولیدکنندگان قرصهای مخدر شادیبخش و مُسکنهای زیانبار، محصولات خود را به بهانه از بین بردن درد و افسردگی در دسترس مردم قرار دهند و جیب خود را پر کنند! تولید کنندگان چنین فیلمهایی نیزبه نوعی درحل سوءاستفاده از نیاز بخشی از مردم به تفریح و سرگرمی هستند و از این راه فقط اهداف اقتصادی خود را پیش میبرند و کمکی به جامعه نمیکنند که جای خود دارد، این آثار موجب تنزل روزافزون سطح فرهنگ عامه و ذائقه فرهنگی مخاطبان سینما میشوند.
به همین دلایل نیز باید گفت خطر آثاری چون «انفرادی» از فیلمهایی مثل «قهرمان»، «لامینور»، «مجبوریم» و... هم برای مردم و هم برای سینما و فرهنگ کشور بیشتر است. امثال «انفرادی» مثل دینامیتهایی هستند که با هر بار ساخته شدن، بخشی از فرهنگ و ذائقه مصرف فرهنگی جامعه را ویران میکنند و در دراز مدت موجب اضمحلال و سقوط سینما میشوند!
درباره فروش فیلمهایی چون «انفرادی» هم چند نکته گفتنی است؛ اول اینکه پرفروش قلمداد کردن چنین فیلمهایی به دلیل استقبال پایین از سایر آثار است. درواقع، بقیه آثار روی پرده چون به رقم پایینی در گیشه دست مییابند، فیلمهای «انفرادی» و «دینامیت» و «سگدست» و گشت 3» در بالای جدول فروش قرار میگیرند. البته افزایش هر ساله قیمت بلیت سینما هم مزید بر علت است. اگر این فیلمها اواخر دهه 60 یا اوائل دهه 70 اکران میشدند، با فرض همین تعداد مخاطب، در ردههای پایین جدول فروش قرار میگرفتند چون فیلمهای پرفروش آن دوران، تعداد مخاطب بیشتری داشتند اما چون قیمت بلیت سینما الان دهها برابر آن دوران است، فیلمی چون «دینامیت» رکوردار فروش سینمای ایران محسوب میشود! فقدان کمدی واقعی و باکیفیت نیز از دیگر دلایل مراجعه علاقهمندان طنز به این نوع فیلمهاست. شاید اگر در هر نوبت اکران، یک فیلم کمدی آدمیزادی و درست و حسابی روی پرده برود، مردم کمتر سراغ آشغالهایی مثل «گشت 3»، «دینامیت»، «انفرادی» و «سگدست» بروند!
نکته قابل تأمل این است که در سینمای ما، فتح گیشه و فروش بالا بهجای اینکه عامل رشد و پیشرفت یک فیلمساز باشد، موجب انحطاط و پسرفت است.
مسعود اطیابی، از آن دسته کارگردانهایی بود که فیلمهای خانوادگی و اخلاقی میساخت؛ برخی فیلمهای او به کمدی نزدیک بودند و ضمن ایجاد لحظات مفرح و شاد، از ساختار و محتوا هم برخوردار بودند.مثل فیلمهای «خروس جنگی»، «اخلاقتو خوب کن»، «شرط اول» که به عنوان کمدی عامهپسند و گیشهای، آثار نسبتا قابل قبولی ارزیابی میشوند. اطیابی اما بعد از ساخت فیلم «تگزاس» و دست یابی به فروش بالا، مسیر رو به افولی را در پی گرفت؛ او با هر فیلمش در گیشه چند گام بالاتر رفت، اما سطح کارگردانیاش چند پله
پایینتر آمد!