چه عواملی رزمندگان را به فتح خرمشـهر رساند؟
ناخدا دوم محمد عباسی
فتح خرمشهر به اذعان دوست و دشمن نقطه عطفی در تاریخ دفاع مقدس محسوب میشود. بررسی همهجانبه عملیات بیتالمقدس بر پایه اسناد و خاطرات افراد حاضر در عملیات میتواند ما را در درک عوامل اساسی دخیل که موجب پیروزی در عملیات و در نتیجه تغییر در روند دفاع مقدس شدند یاری رساند. بررسی عوامل دخیل و نتایج این عملیات از این لحاظ دارای اهمیت است، که میتواند ما را به الگویی برای طراحی و اجرای اقدامات مهم و راهبردی رهنمون شود. این مقاله قصد دارد تا به روشی توصیفی- تحلیلی و با بهره از ادبیات موجود در زمینه عملیات بیتالمقدس به این پرسش پاسخ دهد که عوامل اصلی پیروزی رزمندگان در این عملیات چه بود؟
خرمشهر از دويست سال پيش (1227 ه.ق/ 1812 م)
تا قبل از پيروزي انقلاب اسلامي (1357 ه.ش/ 1979 م.)
سه بار اشغال شد. نخستين بار در سال 1254 ق. (1837 م.) درحاليكه قواي محمد شاه هرات را به سبب خودداري حاكم آن از پرداخت ماليات، محاصره كرده بودند، عليرضا پاشا (حاكم بغداد) به تحريك انگليسيها خرمشهر را اشغال كرد تا محمد شاه به ناچار هرات را رها كند. با عقبنشيني نيروهاي ايراني از هرات، نيروهاي بغداد نيز خرمشهر را تخليه كردند. حدود 20 سال بعد (1373 ق./ 1856 م.) نيز كه نيروهاي ايران براي تأكيد بر اينكه هرات جزئي از قلمرو ايران است، وارد اين منطقه شدند، انگلستان با گسيل قواي خود به جنوب ايران، خرمشهر را اشغال و تا اهواز پيشروي كرد. در پي آن، عهدنامه پاريس در مارس 1957 م. ميان ايران و انگلستان منعقد شد كه در آن بر خروج نيروهاي ايران از هرات و نيروهاي انگليسي از خرمشهر توافق شده بود. اين عهدنامه در واقع به ابقاي بخشي از خاك ايران (خرمشهر) در برابر واگذاري بخش ديگر آن (هرات) حكم كرده بود.
در جريان جنگ دوم جهاني نيز قواي انگلستان با اين بهانه كه حضور شماري كارشناس آلماني در ايران، تهديدي عليه منافع آنها و مغاير با سياست بيطرفي ايران است، در بامداد شهريور 1320 م. با هجوم به خرمشهر، آن را اشغال كردند. به اين ترتيب، انگليسيها علاوهبر حفظ امنيت مواضع خود در منطقه و خصوصاً ميدانهاي نفتي ايران و عراق، ارتباط متفقين را از طريق خليجفارس با جبهه روسيه برقرار كردند.
پس از پيروزي انقلاب اسلامي در ايران، خرمشهر براي بار چهارم (سال 1359 ش.) اشغال شد. اما اين بار اشغال آن به سادگي صورت نپذيرفت. زيرا در مقابل يورش دشمن مجهز به انواع سلاحهاي سنگين و نيمه سنگين، جوانان ايراني با حداقل تجهيزات به دفاع برخاسته بودند كه نهتنها براي دفع تجاوزگر از ميهن خود، بلكه براي اعتلا و حفظ اعتبار و اقتدار اسلام و انقلاب اسلامي ميجنگيدند. آنان چه در دوران مقاومت، چه در دوران آزادسازي خرمشهر چندان حماسه آفريدند كه شايد با اين مشخصات (دفاع سرسختانه مردمي با سلاحياندك در برابر هجوم هوايي و زميني انبوهي از لشكريان مجهز به انواع جنگافزارها) همانند آن در پيشينه اين مرزوبوم يافت نشود. (حبیبی، 1380: 25-32)
روند اجرای عملیات آزادسازی خرمشهر (بیتالمقدس)
چهارم آبانماه ۱۳۵۹، خرمشهر اشغال شد و بعد از ۱۹ ماه، توانستیم آن را از عراق پس بگیریم. برای این کار برنامهریزیهای زیادی انجام شد اما مهمترین اتفاق را باید در اتحاد بین ارتش و سپاه دانست. «فتح خرمشهر زمانی انجام شد که ما با هم یکی شدیم و همه خواستمان پیروزی و برگرداندن دوباره این شهر به وطن بود.» این صحبتهای محسن رضایی، فرمانده وقت سپاه در زمان جنگ بود. وقتی صحبت از آزادسازی خرمشهر میشود انگار به یک نقطه اتحادی میرسیم که برای همه مسلم شده بود که باید با هم یکی شوند. در کتاب اطلس جنگ ایران و عراق به وحدت شکلگرفته بین ارتش و سپاه اشاره شده و آمده است: «همکاری بیسابقه ارتش و سپاه یکی از رمزهای موفقیت پیروزی در فتح خرمشهر بود، در پی حذف بنیصدر، مقدمات همکاری جدی نیروهای ارتش و سپاه فراهم شد و عملیات ثامنالائمه، در نتیجه این همکاری و با تلاش شهیدان کلاهدوز و نامجو طراحی شد و پس از تصویب توسط شورایعالی دفاع، به اجرا درآمد. در پی نتایج بهدستآمده از این عملیات، همکاری این دو سازمان (ارتش و سپاه) بههمراه ترکیب جدیدی از تلفیق و اتخاذ استراتژی عملیاتی و تاکتیکهای رزمی نوین آغاز شد. همکاریهای متقابل سپاه و ارتش، در جوی سرشار از تفاهم، به رفع بسیاری از توهمات و تبلیغات سوء گذشته انجامید و پیروزی را برای ملت به ارمغان آورد» (رشید، 1389: 52). یا در کتاب «در مسیر پیروزی» که با روایت سردار مرتضی قربانی به چاپ رسیده است، به این نکته اشاره شده. سردار قربانی درمورد این اتحاد میگوید: «حضرت امام دست برادر سردار محسن رضایی و برادر تیمسار صیاد شیرازی را گذاشتند در دست هم، چون شیاطین میخواستند بین سپاه و ارتش تفرقه بیندازند. امام بدون صحبت و با لبخند و تبسم، این معنا را القا کردند که نگذارید بین شما اختلاف بیندازند»(رزاقزاده و ایزدی، 1399: 108).
طراحی عملیات با همکاری چند جانبه
محسن رضایی که در آن زمان فرماندهی سپاه را برعهده داشت، درمورد این وحدت در خاطرات شفاهیاش میگوید: «در عملیات فتحالمبین و بیتالمقدس وحدت ارتش و سپاه در اوج خود بود. بعدا اختلافات کمی پیدا شد ولی اوج وحدت ما در همین عملیات بیتالمقدس بود که آزادسازی خرمشهر را به ارمغان آورد. این اتحاد در همهچیز نمایان بود و یکی از مهمترین طراحیای بود که با همکاری ارتش ترتیب دادیم و باید بگویم این عملیات یا آزادسازی خرمشهر درحقیقت از دو تدبیر برخوردار بود، اول اینکه، زمین منطقه وسیع بود و ما نیروی کافی نداشتیم، سعی کردیم از نقاطی وارد شویم که حداقل نیرو را برای عملیات نیاز داشته باشد. تدبیر دوم این بود، از جایی به دشمن حمله کنیم که از قبل فکرش را نکرده باشد.» (خبرگزاری ایسنا)
روایت شهید صیاد شیرازی
غافلگیری عراقیها حجم زیاد اسرای عراقی نکتهای است که شهید صیاد شیرازی نیز به آن اشاره میکند: «بیسیم را روشن کردم دیدم شهید خرازی میگفت که هر چه جلوی خود را نگاه میکنیم، میبینیم که عراقیها دست خود را بالا گرفتهاند، چه کار باید کنیم؟ من فهمیدم منظور او چه چیزی است. چون نیروهای عراقی زیاد بودند و نیروهای او کم بودند و نمیتوانستند نیروهای عراقی را کنترل کنند. پیشنهاد کردم یک هلیکوپتر بالا برود و ببیند که عمق آنها تا کجاست؟ یک هلیکوپتر بالا رفت و خلبان با هیجان گفت تا چشم من کار میکند تمام عراقیها در خیابان خرمشهر دستان خود را بالا بردهاند حالا نمیشد که به اسیران عراقی بگوییم که شما فعلا در سنگر بروید که ما نیرو جمعآوری کنیم و بعدا شما را ببریم و بازداشت کنیم. در نهایت خداوند این را در ذهن ما رساند که همه رزمندگان یک خط شوند و یک قسمت آنها به طرف رودخانه و قسمت دیگر آنها به طرف جاده خرمشهر تقسیمبندی شوند و با دست به سربازان عراقی علامت دهیم که توی جاده بروند. چشمشان کور، ما ماشین نداشتیم که با ماشین ببریمشان، باید پیاده میرفتند. البته چون در منطقه خودمان حرکت میکردند خیالمان راحت بود، در این عملیات برخلاف معمول که دوست داشتیم اسیر زیادی از دشمن بگیریم این دفعه دوست داشتیم بگویند که اسیران عراقی تمام شده است؛ البته نگران بودیم که وضعیت فرق کند و اینها ـ سربازان عراقی ـ رفتنشان تا ده صبح طول کشید، بعد سنگرها را تصرف کردیم و تا ساعت 5 بعدازظهر طول کشید تا اسرا را که حدود 14 هزار و پانصد نفر بودند، بشماریم. البته دو ماه طول کشید که تمام مهمات آنها را سنگر به سنگر بیرونآوریم. در این عملیات ما توانستیم شش هزار کیلومتر مربع از خاک کشور را آزاد کنیم و حدود نه هزار نفر را نیز اسیر کنیم. بهترین درک عرفانی از عملیات بیتالمقدس و آزادی خرمشهر در پیام امام خمینی(ره) وجود دارد که در آن پیام ابعاد عرفانی فتح خرمشهر بیان شده و همچنین ما را از آفتزدگی غرور پرهیز داده و در نهایت فرموده «خرمشهر را خدا آزاد کرد» البته ما اکنون داریم با سرمایه شهدا زندگی میکنیم و تا زندهایم باید این سرمایه بزرگ را حفظ کنیم.» (دهقان، 1393: 35) آنچه در روایت شهید صیاد شیرازی در زمینه رهبری امام راحل و ابعاد عرفانی فتح اهمیت دارد ایمان و اعتقاد رزمندگان است که یکی از عوامل اصلی پیروزی است. همین روحیه قوی برآمده از ایمان بوده که باعث گذر کردن رزمندگان از شرایط دشوار و دستیابی به پیروزی نهایی شده است.
فتح خرمشهر از نگاه عراقیها
پیروزی ما در فتح خرمشهر، برای همه در آن زمان یک نکته اساسی داشت و آن اینکه چطور به این پیروزی رسیدیم. عراقیها بسیار در مورد این موضوع صحبت کردهاند. یکی از فرماندهان عراقی که در آن زمان در خرمشهر حضور داشت و باید به دستور صدام این شهر را برای عراق حفظ میکرد، درمورد این موضوع در کتاب خاطراتش به اسم «جنگی که تمامی نداشت» مینویسد: «صدام از ما خواسته بود به هیچوجه این شهر را از دست ندهیم، بارها تهدید شدیم و درنهایت نتوانستیم آن را حفظ کنیم. ایرانیها بسیار هوشمندانه عمل کردند و با یک عملیات پیچیده توانستند ما را غافلگیر کنند، این غافلگیری آنقدر برای ما زیاد بود، که حتی نتوانستیم مقاومتی داشته باشیم.» (جابر، 1390: 78)
تمرکز در همه بخشها برای بازپسگیری خرمشهر
سرهنگ ستاد «فکری حسین» هم از فرماندهان عراقی است و در چند بخش، پیروزی ایران در فتح خرمشهر را بررسی کرده و میگوید: «چند مسئله درمورد خرمشهر و آزادسازی آن وجود دارد، اولین نکته اینکه در عملیات پیشروی بهسوی خرمشهر از عنصر غافلگیری به شکل مناسب استفاده شد. فرماندهی ما تصور میکرد که نیروهای اسلامی از سمت شهر پیشروی (حمله) خواهند کرد؛ اما نیروهای اسلامی پس از آنکه اقدام به کاهش سطح آب کردند، از طریق منطقه طاهری پیشروی و به این ترتیب، ما را غافلگیر کردند. این عملیات درحالی انجام شد که نیروهای ما از آن اطلاعی نداشتند. ایرانیها، در استتار منطقه عبور موفق بودند؛ همچنین آنها در عملیات احداث پلها، مخفیانه و در سطحی وسیع موفق بودند. همچنین عملیات عبور دقیق و خارج از برد توپخانهها و خمپارهها انجام گرفت. این واقعیت نشان میدهد که نیروها با انضباط و مطیع فرماندههای خود بودهاند. نیروهای ایرانی پس از عبور بهخاطر برخورداری از روحیه بالا، موفق شدند لایه دفاعی خط اول را پشتسر بگذارند و جاده خرمشهر- اهواز را تصرف کنند.» این فرمانده عراقی در ادامه صحبتهایش به موضوع داشتن تسلط و تمرکز نیروهای ایرانی اشاره میکند و میگوید: «نیروهای ایرانی هنگام پیشروی همه توان خود را متمرکز بر یک محور نکردند، بلکه در یک زمان از محورهای مختلفی استفاده کردند. آنها با رخنه در شمال خرمشهر در وضعیت بسیار مناسبی قرار گرفتند و موفق شدند آن رخنه را توسعه بدهند و بهسوی مرکز شهر پیشروی کنند. نیروهای ما پس از آنکه از مرکز شهر بیرون رانده شدند، در خارج از شهر موضع گرفتند. این شرایط موجب شد، نیروهای ما بدون غذا، مهمات و سوخت بمانند. از این رو، در وضعیت مصیبتباری قرار گرفتند. البته این شرایط در پی عقبنشینی نیروهای ما از مواضع اصلی پیش آمد. نیروهای ایرانی هم از این موقعیت به نفع خود استفاده کردند و نیروهای عراقی را در محاصره کامل خود درآوردند، به نحوی که دیگر هیچ راهی برای آنها نمانده بود؛ یا باید تسلیم میشدند یا مرگی سخت در انتظار آنها بود.» (جمع مولفان، 1391: 93)
با در نظر گرفتن عوامل مختلف دخیل در پیروزی عملیات و اصول نه گانه مهم در این زمینه، بررسی روایتهای موجود از عملیات بیتالمقدس ما را به این نتیجه میرساند که سه اصل وحدت در فرماندهی (اتحاد سپاه و ارتش)، غافلگیری و اعتقاد و ایمان نقش پررنگی در پیروزی این عملیات داشتهاند. جدا از بحثهای نظامی نیز در مقابله با دشمن و برداشتن گامهایی استوار در راستای اهداف نظام این اصول میتوانند کارآمد باشند.