جامعیت کلمه «مولا» در رهبری(پرسش و پاسخ)
پرسش:
چرا پیامبر گرامی(ص) در خطبه نصب امام علی(ع) به عنوان جانشین خود، از کلمه مولا و ولی استفاده کرد و از کلمات شفافتر مانند: امام، زعیم، خلیفه یا فرمانروا استفاده نکرد تا اختلافات بعدی به وجود نیاید؟
پاسخ:
مفهوم مولا و ولی
دو کلمه مولا و ولی که در حدیث غدیر آمده است تقریبا به یک معنا میباشد، با این تفاوت که کلمه ولی به اشیا و اشخاص نسبت داده میشود، مثلا گفته میشود: ولی وقف همانطوری که میگویند خداوند ولی مومنان است. اما کلمه مولا جز به اشخاص نسبت داده نمیشود. مثلا گفته میشود مولای مومنان، ولی گفته نمیشود مولای وقف اما معانی که کلمه مولا به آن معانی آمده و اهل لغت تعدادی از آن معانی را نقل کردهاند، عبارتند از: 1- دوست 2- همسایه 3- مهمان 4- شریک 5- پسر 6- پسرعمو 7- پسرخواهر 8- داماد 9- خویشاوند 10- عمو 11- رفیق 12- نعمتدهنده 13- نعمت داده شده 14- از دست رفته 15- آزادکننده 16- صاحب 17- مالک 18- آقا غیرآزادکننده و یا صاحب 19- بنده
20- پیرو 21- همپیمان 22- یاور 23- سزاوارتر به چیزی 24- شخصی که دخل و تصرف در کاری میکند 25- عهدهدار کار 26- جانشین علیرغم اینکه کلمه مولا گاهی در هر یک از این معانی به کار میرود، اما پانزده معنای اول از آن معانی است که به هنگام اطلاق، تبادر آنها به ذهن بعید است، جز به قرینهای روشن، ذهن به آن معانی توجه نمیکند، و معنای این مطلب آن است که اگر کلمه مولا بدون هیچ قرینهای به کار برده شود، شنونده نسبت به درک معنای آن تنها بین یازده معنای آخر مردد میماند. و آشکارترین معنا در بین یازده معنا، دو معنای آقا و بنده است. (امیرالمومنین اسوه وحدت، محمدجواد شری، ترجمه محمدرضا عطایی، انتشارات آستان قدس، سال نشر 1366، ص 650)
سه معنای آخر: سزاوارتر به چیزی، متصرف در کاری و عهدهدار امری در معنا به هم نزدیکند و با معنای متبوع و زمامدار هماهنگی دارند. از آنجا که مقصود از متبوع و زمامدار کسی است که با دستور خداوند اینچنین بوده است پس اگر غرض از مولا سزاوارترین فرد نسبت به هر مومنی باشد که او سزاوارتر به تصرف در امر مسلمانان است، در نتیجه همان معنای زمامدار و کسی خواهد بود که به فرمان خدا باید پیروی شود. و همچنین عهدهدار امری و متصرف در کار. (همان، ص 652)
جامعیت ولایت
موقعی که پیامبر اکرم(ص) به مسلمانان اعلام فرمود: علی(ع) مانند پیامبر(ص) سرپرست و مولای همه مسلمانان است، در حقیقت اعلان کرد که خداوند به علی(ع) منصبی بزرگ مرحمت فرموده است که همان رهبری عمومی و زمامداری است. پیامبر(ص) نفرمود: علی(ع) پس از من فرمانروای شما است. زیرا پیامبر(ص) کلمه «امیر» را در غیر مشاغل نظامی یا سرپرستی امور حج کمتر به کار میبرد، و در اداره امور توده مسلمانان و یا در بعضی نواحی اسلامی، کلمه ولایت را استعمال میکرد. والیانی به نواحی مختلف میفرستاد، و از آنها تعبیر به ولی مسلمانان (سرپرست مسلمانان) میکرد. قرآن هم میفرماید: تنها ولی (سرپرست) شما خدا و پیامبر(ص) و آن کسانی هستند که ایمان آوردهاند، نماز را به پا میدارند، و در حال رکوع زکات میدهند (مائده- 56) در هیچ جای قرآن خداوند پیامبرش را فرمانروا نخوانده و در هیچ حدیثی از احادیث پیامبر(ص) نیامده که پیامبر(ص) خودش را فرمانده یا فرمانروا بنامد، و علت این امر آن است که رابطه طبیعی میان سرپرست امور مسلمانان و مسلمانان، یک رابطه فرمانده و فرمانبر و یا فرمانروا و فرمانبر نیست، بلکه رابطه پدر با فرزندان خویش است. اما عدم استفاده کلمه جانشین به این است اطاعت جانشین جز بعد از مرگ آن کسی که این شخص جانشین او است، لازم و واجب نیست. در صورتی که پیامبر(ص) میخواهد به مسلمانان بفهماند که اطاعت از علی(ع) هم در زمان حیات پیامبر(ص) و هم بعد از زمان آن بزرگوار واجب است. به این ترتیب علی(ع) نه تنها جانشین پیامبر(ص) بعد از وفات او بلکه جایگزین آن حضرت نیز در زمان حیات وی بوده است. بنابراین از آنجا که خدا و رسول اولی به مومنین از خود آنها هستند (احزاب- 6) لذا کلمه مولا و ولی مناسبترین و جامعترین تعبیر در زمینه جانشینی پیامبر(ص) میباشد.